
به گزارش حلقه وصل، «شهید»؛ شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد.
میخواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستارهها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت... «برگ سبزی، تحفه درویش»، «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید».
تبرک لحظاتمان با شهید محمدرضا مسیبی:
شهید محمدرضا مسیبی در تاریخ 25 دی 47 در شهر همدان چشم به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا سوم متوسطه ادامه داد و از طرف بسیج به جبهه اعزام و به عنوان تخریبچی به ایفای مسؤولیت پرداخت. شهید محمدرضا مسیبی در تاریخ 20 شهریور 65 در شهر خرمشهر جزیره مجنون به دست دشمن بعثی به فیض شهادت نائل آمد. اکنون پیکر پاکش در گلزار شهدای همدان آرام گرفته است.
آنچه میخوانیم وصیتنامه شهید محمدرضا مسیبی است:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
«و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون: هرگز گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته شد، مردهاند، بلکه آنها زنده ابدی هستند و نزد پروردگار خویش روزی میخورند».
سلام و درود خدا به روان پاک و مقدس حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) و سلام بر نائب امام زمان(عج) رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی و درود بر همه شهیدان راه اسلام خصوصاً شهیدان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی.
هر چه فکر کردم چه بر روی کاغذ بیاورم میبینم که شما ملت بزرگوار آن را به من یاد دادهاید ولی از آنجایی که مرسوم است نوشتن وصیتنامه چند سطری را بر روی کاغذ میآورم. خدایا تو را شکر میکنم که توفیق شرکت در جبهه را به من عطا کردی. اکنون به میدان مبارزه آمدهام و با دشمنی که استکبار پشتیبان آن است میجنگم در حالی که از ضعف مادی خود آگاهی دارم به اسلحه شهادت مجهز میشوم و با قدرت ایمان و عشق به اسلام در این راه ایستادگی میکنم و از جان خود میگذرم تا از قید و بندهای مادی آزاد شوم و به سوی خدای خویش پرواز کنم.
خدایا از این دنیا دست کشیدم و جز خودت تسلیم کسی نمیشوم و از کسی و یا چیزی بیم ندارم. من میسوزم تا راه حق را روشن کنم، ای خدای بزرگ تو را شکر میکنم که راه شهادت را بر من گشودی و دریچه پرافتخاری از این دنیای مادی به سوی خودت باز کردی و اکنون لذتبخشترین امید حیاتم را در اختیارم بگذار و تحمل تمام دردها، رنجها و سختیها را بر من آسان کن.
ای مردم بدانید که شهادت خطی است روشن مانند نور و شهید با پیام جانسوز که به خط خون نوشته شده پیروزی مطلق حق بر باطل را نوید میدهد. خدایا حال که میخواهی مرگم را شهادت قرار دهی از تو تمنا دارم که کوچکترین اثری از این جسم مادی من به این سرزمین خاکی بازنگردد و مانند شهدای مفقود گمنام باشم.
سخنی چند با شما ملت شهیدپرور، ای مردم قهرمانپرور ایران حرفهای امام بزرگوار را همیشه به خاطر داشته باشید و آویزه گوش خود قرار دهید و به یکایک گفتههای او عمل کنید چون گفتههای او نشات گرفته از اسلام و قرآن است و اطاعت از او اطاعت از امام زمان(عج) است. در این دوران حساس از توان، قدرت و مال خود در راه پیشبرد اهداف اسلام دریغ نکنید که اگر خدای ناکرده غفلت کردید در فردای قیامت نزد خدای بزرگ و شهیدان باید جوابگو باشید. با دشمنان اسلام هرچه شدیدتر برخورد کنید و نگذارید آنها جایی برای خود در این سرزمین باز کنند و باعث اختلاف و تفرقه بین اقشار مختلف شوند.
به افراد غربزده و استثمار شده میگویم تو اسیر دست شیطان درون و برون خود شدهای، سعی کن به راه حقیقت گرایش پیدا کنی و اسلام را درک کن که صبر ملت زیاد است اما وقتی کار از کار بگذرد پشیمانی سودی ندارد.
پدر و مادر عزیزم از اینکه نتوانستم حق فرزندی را به خوبی ادا کنم بسیار شرمندهام، امیدوارم حلالم کنید. دوست دارم وقتی خبر شهادت مرا میشنوید خوشحال باشید و با شیرینی از مهمانان پذیرایی کنید زیرا من امانتی از طرف خداوند دست شما بودم و حال باید پیش صاحب امانت برگردم. در مرگم گریه نکنید و صبر پیشه کنید که خداوند با صابران است «ان الله مع الصابرین».
خواهر عزیزم زینبوار ادامهدهنده و پیامآور خون شهیدان باش و این رسالت را که بر دوش همه ما سنگینی میکند به خوبی انجام دهنده آن باش و در شهادتم گریه نکنید که مبادا خدای ناکرده باعث سوء استفاده دشمنان شود. برادر کوچکم، امیدوارم اسلحه بر زمین افتاده برادرت را بر زمین نگذاری و مردان آن را علم کنی و به جنگ با دشمن بپردازی که جنگ تا رفع فتنه در عالم ادامه دارد و همه ما مسئول برداشتن و ریشهکن کردن ظلم از روی زمین هستیم. در آخر از همه دوستان و آشنایان طلب حلالیت دارم و اگر در حقشان بدی کردم به بزرگواری خودشان حلال کنند.