
به گزارش حلقه وصل: در دنیای رسانههای دیجیتال یا انفجار اطلاعات تمیز دادن اخبار درست و غلط خود لازمه یک مهارت مهم زیستی است. حرف از سواد رسانهای بسیار زده شده اما نمیتوان تنها از افکار عمومی انتظار داشت که همواره با دروازهبانی اطلاعات خطای بخش اطلاعرسانی را تصحیح کنند.
دستکم در فضای رسانهای و فعالان و کارشناسان سیاسی این انتظار وجود دارد که مرجع درست اطلاعاتی باشند نه اینکه خود به آشفتهای در آشفته بازار اخبار واهی بدل شوند.
کارشناسان و سیاستمداران باید سنجیده و با بررسی درست اطلاعات و بر اساس واقعیت عقلانی سخن بگویند و در کلیت امر هیچگاه نگاه خود را از منافع ملی و حفاظت از کشور بر ندارند.
اگرچه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی برخی سیاستمداران را به بلاگر تبدیل کرده است اما بلاگری نیز باید چهارچوبی داشته باشد و تجربیات نشان داده که جامعه سخنان نامعقول را پس میزند و افکارعمومی سعی میکند در چارچوب استدلالات منطقی اطلاعات را تجزیه و تحلیل و موارد عقلانی را بپذیرد.
بررسی قانونی ادعاهای فعالان سیاسی
اخیرا یکی از فعالان سیاسی اصلاحطلب با توجه به فضای باز سیاسی اظهاراتی در رسانه ملی داشته که نه با واقعیت و عقلانیت همخوانی دارد و نه کمکی به امر مقابله با مواردی چون نفوذ میکند. ظاهرا وی سعی کرده که خطر بحث جاسوسی و نفوذ را یادآوری کند اما بیشتر با ادعاهایی که سند و مدرکی برای آن ارائه نمیکند موجب سیاه نمایی و تقبیح سیاستمداران و مسئولان میشود.
قبل از جنگ12 روزه نیز یکی از شخصیتهای سیاسی نیز در اظهاراتی علیه نمایندگان مجلس شورای اسلامی ادعایی مطرح کرده بود که حالا خبر رسیده از وی شکایت به عمل آمده و به دادگاه ویژه کارکنان دولت معرفی شده است.
در خصوص اظهارات عجیب کواکبیان نیز قوه قضاییه علیه وی اعلام جرم کرده است که گویا این فعال سیاسی عنوان کرده که اظهاراتش طنز و شوخی بوده است تا با این روش شدت انتقادات را کاهش دهد.
با این حال به نظر میرسد حاشیهسازیهای هزینهزا برای کشور به عادت سیاسی بدی تبدیل شده که برخی آن را در هر شرایطی ترک نمیکنند.
ماجرای انتخابات 1376 و گلایه ناطق نوری
متاسفانه از دوران نه چندان دور خصوصا در فضای انتخابات این اظهارات بیپایه و اساس در فرهنگ سیاسی و رسانهای کشور رسوخ کرده و همچنان ادامه یافته است. در بخشی از خاطرات علی اکبر ناطق نوری درباره انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 و تخریب وی با استفاده از همین ادعاها آمده است:
«جنگ روانی علیه من بسیار شدید بود و متاسفانه کسی هم اینها را پیگری نکرد. بیشترین تهمتها به من زده شد و انعکاس آن به این صورت بود که دیگران خیلی مظلوم واقع شدند. مثلا اینکه اگر فلانی بیاید، مثل طالبان عمل میکند. آنها با تبلیغات خود فرصت فکر کردن و اندیشیدن را از مردم گرفتند که این از مصادیق استثمار فکری است. این را اختناق میگویند، این ضد آزادی است که با بمباران تبلیغاتی جلوی فکر مردم را بگیرند، اصلا آنها آزادی فکر را گرفتند و افکار مردم را به یک سو کانالیزه کردند.»
اینکه زمینه بررسی حقوقی چنین اظهارات حاشیهساز و جنجالی بوجود آمده است موضوع مثبتی است اما به طور جدی باید با هر گونه سخنان اینچنینی که جز ایجاد شبهه بلامحل تأثیری در ذهن افکار عمومی ندارد برخورد جدی مورد به مورد صورت گیرد.
ایراد سخنان بدون مبنا و غیر واقعی جنجال برانگیز بدون پاسخ گویی و شفافسازی بلبشو ذهنی ایجاد میکند که برای کشور هزینهزایی جدی دارد که باید با پیگیری حقوقی این موارد بررسی شده تا فضای سیاسی و رسانهای کشور در برابر این نوع آفت سیاسی ایمن شود.