به گزارش حلقه وصل: محمد ایمانی در یادداشتی نوشت: اسرائیل، پنج برابر قدرت انفجار اتمی هیروشیما، بمب بر سر مردم غزه ریخت؛ اما در حالی که فردا جنگ ۱۰۰ روزه می شود، کمترین اثری از تسلیم در غزه، و احساس پیروزی در طرف صهیونیست نیست.
همین امروز در حالی که خبر انهدام یک بالگرد و چند تانک اسرائیل منتشر شده، روزنامه یدیعوت آحارانوت اذعان می کند:
باید شکست را بپذیریم. حماس و یحیی سنوار، برای جشن پیروزی آماده میشوند. پس از سپری شدن ۱۰۰ روز از شکست و ناتوانی در غزه، باید وضعیت موجود را پذیرفت، هرچند برخی نخواهند اعتراف کنند.
فرماندهان ارتش این را خوب میدانند اما نتانیاهو و وزرای او چگونه میتوانند شکاف بین توقعات غیرمسئولانه ای که ایجاد کرده اند و تصمیمات سختی که با آن مواجه هستند را از میان بردارند؟
همچنین هیل، نشریه کنگره آمریکا معتقد است: درک کامل ابعاد شکست اسرائیل در غزه دشوار است؛ زیرا عمیق و چند لایه است و برخی از پیامدهای آن ناشناخته است. حتی اگر اسرائیل به نسلکشی محکوم نشود، تلآویو و واشنگتن، باز هم در جنگ غزه شکست خوردهاند.
صهیونیستها با کشاندن جنگ به یمن، شاید خوشحال باشند که اندکی از توجهات جهانی به دوگانه نسلکشی/ سرشکستگی اسرائیل در غزه کاسته شود.
اما واقعیت این است که به میدان آمدن محورهای مقاومت در یمن و لبنان و عراق، و ضربات راهبردی متناوبی که به اسرائیل و آمریکا زدند، تقطه اتکای بزرگ مقاومت غزه، برای ایستادگی شجاعانه و فراری دادن ارتش اسرائیل بود.
اسرائیل با جنایت بیسابقه خویش، موجب جوشش غیرت در رگ رزمندگان مقاومت در منطقه شد تا حاشیه امنیت اشغالگران صهیونیست و آمریکایی در منطقه را زائل کنند. فروریختن دیوار روانی بازدارندگی برای اسرائیل و آمریکا، بزرگ تر از هر ضربه دیگر به آنهاست.
آمریکا، ۸ سال به شکل نیابتی (از طریق سعودی و امارات) با مقاومت یمن جنگید. جنگ، مانند ضربات پتکی بود که آهن گداخته را تبدیل به پولاد نفوذ ناپذیر کرد. این هیمنه نظامی و اطلاعاتی آمریکا - و نه سعودی و امارات- بود که در آن جنگ فرو ریخت.
نقطه زنی و موشک پرانی و بمباران مقاومت یمن، هیچ گرهی از گره افتادگی در راهبرد آمریکا نخواهد گشود، همچنان که در مقیاس های کوچک تر، گرهی را در ویتنام و افغانستان باز نکرد.
اما آمریکا سر شوخی را با مجموعهای باز کرده که سر نترسی دارند و به شجاعت بالا حتی در جبهه مقاومت شناخته شدهاند. یمنیها سالها منتظر فرصت مناسب برای پنجه انداختن رویارو با آمریکا بودهاند.
آمریکا از جنگ در ویتنام و افغانستان و عراق، چیزی جز تحقیر و ترک برداشتن حیثیت ابرقدرتی، نصیبش نشد و به تجربه آموخت که نباید با قواره اتوکشیده دنبال جنگ رویارو باشد و خاک مالی شود.
حالا اما رندانی، دولت فرتوت بایدن را برای دست به یقه شدن شیر کرده، و پایگاهها و تاسیسات و ناوها و شریان اقتصادی کاخ سفید در منطقه را سیبل حملات بیسابقه کردهاند.
مثل معروف و دنیا فهمی است که میگویداِذا کانَ بَیتُکَ مِن زُجاج فَلا تَرمِی النّاسَ بِالحِجارَة. زمانی که خانهات از شیشه است، پس به مردم سنگ نینداز!.