سرویس سیاست حلقه وصل - «وبلاگ حلقه وصل» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی حلقه وصل همراه باشید.
***
ارتباط "حاکمیت یکدست" و انتخابات در چیست؟!
اثر سگبازی و فتنهگری بر تحلیل سیاسی!
حزب چپ اتحاد ملت به مناسبت یکسالگی دولت سیزدهم طی بیانیهای تحلیلی به ارزیابی عملکرد دولت پرداخت.
این بیانیه که تقلای وافری دارد برای منتسب کردن دولت به دستپروردگی اصل نظام، در بخشی از مقدمه خود آورده است:
"عهدی که مردم با حاکمیت بر اساس قرارداد اجتماعی، میثاق ملی و قانون اساسی بستهاند تشکیل دولتی پاسخگو است که مجری خواست و اراده و بهجای آورنده مطالبات اکثریت و رعایت کننده حقوق اقلیتهای جامعه باشد اما تصویر مطلوب برخی کانونهای قدرت از نهادی که قرار بود مردم رئیس آن را برگزینند در حقیقت ستاد اجرایی فرمانها و احکام و منویات عالی حکومتی است."
بیانیه مذکور میافزاید: اراده بر این قرارگرفته بود که این دوگانگی از میان برود و یکدستی مطلوب در جهت تحقق خواست و «فرمان» حاکمیت فراهم شود و شد آنچه باید میشد غافل از آنکه این یکدستی بههیچعنوان به معنای یکپارچگی نخواهد بود. تارهای حکومت یکدست شده است اما در غیاب پودهای اکثریت جامعه که نسج و نضج یکپارچگی با حضور و وجود آنان معنا مییابد. چنین حکومت یکدستی قدرتمند و کارآمد نخواهد بود و روشن است که در برابر مشکلات و معضلات و بحرانها یارای مقاومت نخواهد داشت.[1]
*اساسا نسبت دادن یک دولت گذرا که پس از 4 یا 8 سال از مسند اجرائیات کشور کنار میرود به اصل نظام ناشی از کمدانی در سیاست است.
کمدانی آشکاری که نمیداند خردمندی اصل نظام به این اصل ساده اشراف دارد که نباید یک دولت گذرا که نماینده رأی مردم است را بعنوان نماینده ولی فقیه معرفی کرد.
چون ولی فقیه در نقش مهندسی سازه نظام قرار دارد و دخالتش در اجرائیاتی که مردم با رأی خود خواهان آن شدهاند یک کار نابخردانه است. (البته تا مرز آسیب ندیدن سازه اصلی کشور)
ضمن اینکه اگر قرار بود یک حاکمیت یکدست شکل بگیرد پس چه حاجت به انتخابات و صندوق رأی؟
جای تأسف است که بزرگان و رجال حزب اتحاد ملت تا این حد به معامله عقلانیت با نفسانیت تن دادهاند و چیزی را میگویند که نفسشان دیکته میکند نه عقلشان!
در واقع آنها حقیقت را به مسلخ منافع سیاسی خویش کشیدهاند و تقلا میکنند تا از رهگذر برخی ضعفها؛ پای رهبری نظام را به میان بکشانند.
همان رهبری که در انتخابات سال 76 از گزینه پیروز انتخابات که لیدر اصلاحطلبان نیز بود دفاع کرد و تا آخر پای دفاع حاکمیتی خود از رئیس جمهور وقت ماند.
دقت شود که مسئله "حاکمیت یکدست" که چپهای ستادی از روز نخست روی کار آمدن دولت سیزدهم مطرح کردهاند در نظام جمهوری اسلامی ایران غیر ممکن است.
زیرا حاکمیت یکدست صرفا در نظامات دیکتاتوری و اغلب در حکومتهایی که بنیادهای مونتسکیویی ندارند امکان بروز و ظهور دارد.
که البته در همان حکومتها نیز ترس از پاسخگو شدن و در مظان اتهام قرار گرفتن به دلیل عملکرد ضعیف یا بد دولتها؛ شکلگیری چنین دولتهایی به شدت نادر است.
کینهتوزی علیه ولایت فقیه و تیشه زدن به ریشه انقلابی که پرچم اسلام و عقلانیت را در جهان برافراشته کرده است و کارنامه قابل دفاعی در اقتصاد و امنیت و سیاست دارد؛ رویهای رذیلانه است که تاریخ هرگز قضاوت خوبی در قبال آن نخواهد داشت.
گفتنیست برخی از اعضای کادر حزب اتحاد ملت، سوابق سوئی در فتنه 88 دارند. دبیر کل این حزب نیز اخیرا گفته است که در اهل سگ بازی در منزل است!
***
"حسین موسویان" از جان ایران چه میخواهد؟!
حسین موسویان، دیپلمات سابق نزدیک به روحانی و از چهرههای متهم به جاسوسی اخیراً طی اظهاراتی در یک نشست سیاسی در دوحه که گویا برای بررسی عملکرد یکساله دولت رئیسی برگزار شده، گفته است: بعد از خروج ترامپ از برجام و پیروی اروپا از تحریمهای آمریکا علیه ایران؛ مقام معظم رهبری اعلام کردند که نباید امید و اعتمادی به اروپا داشت. در حقیقت اعلام عدم اعتماد به آمریکا و اروپا؛ میخی بر تابوت روابط عادی ایران و غرب است!
به گزارش ایسنا، او در بخش دیگری از اظهارات خود تصریح میکند: دولت آقای رئیسی برای تصمیم گیری در مسائل مهم سیاست خارجی با چالشهای داخلی جدی مواجه نخواهد بود. در دوران دولت قبل، در گفتوگو با دوستان حوزه خلیج فارس، همیشه به من میگفتند که آقای روحانی و آقای ظریف اختیاری ندارند و قدرت در اختیار رهبری و سپاه است. اگر مشکل آنها در گذشته این بود، اکنون برای گفتگو و توافق با آقای رئیسی و آقای امیرعبداللهیان چنین نگرانی وجود ندارد، از این رو دولت اقای رئیسی یک فرصت طلایی است.[2]
*نکته مهم اظهارات موسویان تقلای او همچون اسلاف اصلاحطلبش بر مقصرتراشی از رهبری نظام است.
اولا سیاست رهبری نظام با آمدن این دولت و رفتن آن دولت هیچ تغییری ندارد و آنطور که دیدهایم و میدانیم بر مسیر عقلانیت انقلابی و خردمندی حکومتی طی طریق میکند.
ثانیا وزارت خارجه همچنان که میدانیم مجری سیاستهای کلی نظام است و قطعا و یقینا اجازاتی که امیرعبداللهیان داشته ظریف نیز داشته است. و این یعنی آقای موسویان سخن غلطی را به مخاطبان خود در آنسوی آبها منتقل کرده است!
ثالثا وانمود کردن اینکه مقام معظم رهبری به دیپلماسی ایران میخ میکوبند هم از مظلومیت رهبری است!
آقای موسویان همین فهم ساده را هم از دیپلماسی عقلانی جمهوری اسلامی ندارد که اساسا در این دیپلماسی هیچ میخ و تابوتی در کار نیست (الّا مساله اسرائیل) و رفتار ایران یک مشتق ریاضی است از رفتار طرفهای خارجی.
آیا رهبری نظام بارها بر بیاعتمادی به آمریکا تأکید نکردند؟ و آیا اکنون شاهد مذاکرات دولت فعلی با آمریکا نیستیم؟
چرا موسویان به جای تلاش برای حل این معادله ساده؛ به سمت مقصرسازی از رهبری نظام حرکت میکند و ایضا چرا به جای برشمردن دلایل بیاعتماد شدن ایران به اروپا و آمریکا؛ ضرورت جبران گذشته را به آنها یادآوری نمیکند؟
اینها حقایق و سوالاتی است که نمیتوان با پنهان شدن در پشت مقالات خارجی، آستینهای گلدوزی شده و دلارهای کاخ سفید منکر آنها شد و یا از پاسخ به آنها طفره رفت...
***
"سپیده رشنو" بانوی ایرانی یا مجرم ضدّ امنیتی؟!
جلال رشیدیکوچی، رییس کمیته امنیت کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس در بخشی از یک مصاحبه که اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرده، گفته است:
"از قول من بنویسید، هرکسی در هر جایگاه و مقامی به شکلگیری دوقطبی در هر امری کمک کند، به این کشور و مردمش خیانت کرده است. در هر لباس و جایگاه با هر شأنی؛ در داخل یا خارج کشور نباید زمینه شکلگیری دوقطبیهای مخرب فراهم شود. نباید به بهانه حجاب مردم را در برابر هم قرار داد. ماجرایی که در بیآرتی اتفاق افتاد و دو بانوی ایرانی با هم درگیر شدند، رخدادهایی که در مترو، خیابان و... به وقوع میپیوندد و... خطرناک هستند و باید نسبت به آنها حساس بود. این رویارویی میان ایرانی و ایرانی هیچ برندهای ندارد.این مردم بهرغم همه تفاوتها، یک ریشه دارند و سرنوشت هر کدام از آنها بر دیگری اثرگذار است."[3]
*ظاهرا مفهوم دوقطبی که در ذهن این نماینده محترم وجود دارد با فهم نخبگانی از دوقطبی در تعارض است!
"تذکر دادن بر اساس قانون و شرع" برای جلوگیری از منکرات هرگز یک دوقطبی محسوب نمیشود.
در واقع مفهوم دوقطبی در آنجا خطرساز میشود که عدهای در گوش جامعه اغواگری کنند تا کسانی در مقابل حقیقت و عقلانیت بایستند.
در ماجرای بیآرتی هم برخورد، میان دو گروه محترم از مردم نبود!
بلکه برخورد میان یک حامی شرع و قانون و یک مجرم ضد امنیتی بود که البته با ورود نهادهای امنیتی و قضایی به رسوایی مجرم انجامید.
نمیشود کسی تحت لوای شهروند در جامعه راه برود اما قصد داشته باشد که با نحوه پوشش خود و یا با خوراک تبلیغاتی دادن به دشمنان خارجی ایران و ایرانی ایجاد ناامنی کند و دست آخر نیز "بانوی ایرانی"! شناخته شود و نه یک مجرم ضد امنیتی!
***
1_ http://www.ettehaadmellat.ir/اطلاع-رسانی/اخبار/ID/5
2_ isna.ir/xdMgtD
3_ https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-569975