به گزارش حلقه وصل، رضا افضلی که اخیرا به عنوان عضو کادرفنی تیم ملی جوانان کشتی آزاد انتخاب شده، در سال ۲۰۱۹ آخرین حضورش در تیم ملی کشتی آزاد را پشت سر گذاشت و نتوانست طلسم چند دههای کشتیگیران کرمانشاهی را در کسب مدال جهانی بشکند. او دل پری از اتفاقات گذشته و دوره سرمربیگری رسول خادم دارد.
*خادم یک عده بله قربانگو را دور خودش جمع کرده بود
افضلی در گفتوگویی در این خصوص، اظهار داشت: کار کردن با محسن کاوه خیلی خوب است، او که خودش در جوانی مربی شده، سرشار از تجربه است و جدای از این، از مربیان جوان کنارش نظر میخواهد، از آنها مشورت میگیرد، برخلاف دوره سرمربیگری رسول خادم که یک عده بله قربان گو را دور خودش جمع کرده بود و فقط هم با آنها کار میکرد. یادم هست که یک دوره قبل از مسابقات جهانی ۲۰۱۴، محسن کاوه به اردو آمد و دید شرایط مهیا نیست، رفت. مربیان ضعیف با خادم کار میکردند و نقشی در کار فنی تیم نداشتند ولی محسن کاوه هر شب جلسه میگذارد که چه کار کنیم و چه کار نکنیم، مشورت میگیرد حتی از من که تجربه مربیگریام کمتر از ۶ ماه است. این شرایط آدم را با انگیزه میکند.
*بچهها میگفتند اینجا جن دارد!
وی با اشاره به اینکه شرایط در خانه کشتی و اردوی تیم ملی به شدت تغییر کرده و امکاناتی که این روزها در اختیار اردونشینها قرار گرفته هر کسی را برای ملیپوش شدن وسوسه میکند، تاکید کرد: شرایط فوقالعاده شده است. زمان کشتی گرفتن ما، آنقدر سگ و گربه اینجا بود که شبها میترسیدیم به محوطه بیاییم. کل زندگی اردویی ما شده بود تخت خوابمان و کار دیگری نداشتیم، الان اما فضایی درست شده که همه چیز برای بچهها مهیاست، از چمن مصنوعی، رستوران، استخر، میز بیلیارد، تنیس و... آدم دوست دارد در این شرایط ملیپوش باشد. کاش ۷-۸ سال پیش هم شرایط اینطور بود و این فدراسیون و مربیان رأس کار بودند. من خودم از این وضعیت خیلی انگیزه گرفتهام و بعد از تمرین بچهها وزنه میزنم.
افضلی ادامه داد: قبلا شرایط طوری بود که آدم میترسید از سرویس بهداشتی خانه کشتی استفاده کند، یک دفعه یک آجر میافتاد، درها زنگ زده بود، چند تا از بچهها میگفتند اینجا جن دارد! شرایط خیلی بدی بود، اما امروز همه دوست دارند اینجا باشند.
*یزدانیخرم ورزشی نبود ولی مدیر خوبی بود
این قهرمان کرمانشاهی که در دوره ریاست چندین رئیس فدراسیون در اردوهای تیم ملی حضور داشته، در این خصوص خاطر نشان کرد: من از دوره مرحوم یزدانیخرم بودم، او مدیر خوبی بود و به درد کشتی میخورد. کشتی آن موقع قراردادهای لیگ قیمت بالایی نداشت اما یزدانیخرم با تجربه خوبی که از والیبال داشت، اینجا هم کارهای خوبی انجام داد و چند اسپانسر خوب آمدند. او واقعا به کشتی میرسید، ورزشی نبود، ولی مدیر بود. دوره مرحوم خطیب اما اوضاع خوب نبود تا رسول خادم آمد. من اصلا خاطرات خوبی از این دوره ندارم. سال ۲۰۱۴ که عضو تیم ملی شدم، تمام مسابقات را شرکت کردم تا به دوبنده برسم. همه جا کشتی گرفتم، از استانی تا جام جهانی، جام تختی و انتخابی تیم ملی و همه را بردم. در لیگ ۸ تا کشتی گرفتم و همه را بردم. من کشتیگیر وزن کم کن بودم و این همه مسابقه اذیتم میکرد.
*برای آنکه به چشم رسول خادم بیایم، دو برابر بقیه تمرین میکردم
وی افزود: ۲۰ روز مانده به مسابقات جهانی، تورنمنت لهستان در پیش بود. قرار نبود من را ببرند چون اننتخاب شده بودم. به رسول خادم گفتم که در این فاصله خوب نیست به تورنمنت بروم چون وزن کم میکنم، گفت احتیاجی نیست برنامه را تغییر ندهیم، نتیجه اصلا مهم نیست فقط یک میدان خارجی قبل از جهانی داشته باشیم. به لهستان رفتیم و تا فینال همه را با اختلاف بردم. حریف فینالم کشتیگیر گرجی بود، سه تا زیر گرفتم و سه هیچ عقب افتادم. رسول خادم از کنار تشک فقط میگفت بگیر و من حمله میکردم، بدنم در آن مقطع آماده شرکت در مسابقه نبود و باختم. وقتی از لهستان برگشتیم دیگر با من حرف نمیزد، اکبر دودانگه هم از او بدتر. گفتم مگر نگفتید نتیجه مهم نیست، گفتند تو کشتیگیر خارجی بگیر نیستی، گفتم همه جا همه را خوب بردم و فقط اینجا در شرایط مسابقه نبودم، اما دیدم با من بد شدند و دوباره در تمرینات عزت اکبری را برایم عَلم کردهاند. در دورهای که باید تمریناتم سبک میشد تا آماده شرکت در جهانی شوم، مجبور بودم برای آنکه از چشم نیفتم تمریناتم را دوبرابر کنم. بعد از تمرین صد تا بارفیکس میرفتم که من را ببینند و با بدن خراب به جهانی رفتم.
* خادم گفت دیدم نسبت به کشتیگیران کرمانشاهی بد است
افضلی با اشاره به اتفاقاتی که پیش از حضور در جهانی ۲۰۱۴ تاشکند رخ داد، گفت: رسول خادم پیش از مسابقات جهانی من را به اتاق برد و با هم صحبت کردیم. او گفت خیلی دوست دارم که خوب کشتی بگیری چون خوب تمرین کردی و جا پای صادق گودرزی و عزت اکبری که مدال جهانی گرفتند، گذاشتی. تو را به جهانی میبریم و باید اعتماد من را جلب کنی. او از کشتیگیران کرمانشاهی اسم برد، از فریدون قنبری، عرفان امیری، احسان امینی و ... که من دیدم نسبت به آنها بد است چون هیچکدامشان نتوانستند مدال جهانی بگیرم، تو باید دید من را نسبت به کشتی کرمانشاه عوض کنی. اگر این کار را کردی و مدال گرفتی که نوش جانت اما اگر مدال نگرفتی تا زمانی که من هستم نمیتوانی پایت را در خانه کشتی بگذاری و این فکر را هم از سرت بیرون کن. گفتم چشم، تلاش خودم را میکنم اما این حرفها تاثیر بدی روی من داشت.
*جبرئیل حسناف را آنالیز کردیم، آذربایجانیها اشرف علیاف را آوردند
وی با تاکید بر آنکه در آن مقطع کشتیگیران شاخص و عنواندار زیادی در وزن ۷۴ کیلوگرم حضور داشتند، عنوان کرد: جردن باروز آمریکایی، دنیس سارگوش روس، جبرئیل حسناف آذربایجانی و خیلیهای دیگر بودند، کشتیگیران کوبا، ژاپن هم مدعی بودند، ما جبرئیل حسناف را آنالیز کرده بودیم اما آذربایجانیها با خود اشرف علیاف را به تاشکند آوردند. رسول خادم لپتاپش را آورد و کشتی اول او را نشانم داد که در ۳۰ ثانیه حریفش را ۱۰ صفر کرده بود و چیزی دستگیر ما نشد که سبک کشتیاش چطور است. بعد لپتاپش را بست و گفت این پیرمرد است. او در مورد این مبارزه هیچ نکته فنی به من نگفت و من هم نمیشناختمش. شب قبلش عرفان امیری که مثل برادرم هست، پیام داد و گفت بیداری، پیام واجب دارم، با خودم گفتم اگر بخواهم جوابش را بدهم یک ربع، بیست دقیقه باید چت کنیم و پیش خودم گفتم بهتر است بخوابم و فردا جوابش را بدهم چون مسابقه دارم. بعد از کشتی فهمیدم، عرفان فیلم کشتی اشرف علیاف را دانلود کرده و میخواست شگرد این کشتیگیر را به من بگوید.
*خادم فقط میگفت بگیر، پیرمرد است!
وی افزود: در مبارزه با اشرف علیاف، یک زیر گرفتم، کُنده زد، زیر دوم را گرفتم، باز کنده خوردم، رسول خادم هم فقط میگفت بگیر، پیرمرد است. حریفم کنده خوب میکشید و من این را آن موقع نمیدانستم و روی اصرار رسول خادم زیر میگرفتم. ۶- صفر عقب افتادم و بعد یکی یکی امتیاز گرفتم و نتیجه کشتی ۶-۴ شد و باختم. همین اشرف علیاف سال قبلش با صادق گودرزی کشتی گرفته بود و کنده ۴ پوئنی به او زده بود، رسول خادم او را میشناخت اما به من نگفته بود که کندهکش است. من باید خستهاش میکردم و امتیاز میگرفتم، او در کشتی با من جنازه شده بود و مبارزه بعدیاش با حریف کوبایی بود، یادم هست وقتی صدایش کردند، زیر دوش آب یخ بود و به زور او را به تشک بردند که آنجا هم باخت و من حذف شدم. بعد از باختم حالا دیگر رضا لایق، اکبر دودانگه، بیات سرپرست تیم و علیرضا رضایی که آن زمان با فدراسیون همکاری میکرد، با من حرف نمیزدند، البته ناگفته نماند که من هم این را دیدم، دیگر با آنها حرف نزدم. وقتی به فرودگاه رسیدیم مستقیم به خانه کشتی رفتم، وسایلم را جمع کردم و ماشین گرفتم و به خانه برگشتم.
*خیلیها را واسطه کردم ولی خادم اجازه کشتی گرفتن به من نداد
مربی تیم ملی جوانان در مورد اتفاقات سال ۲۰۱۵ که از رسیدن به دوبنده تیم ملی بازماند، اظهار داشت: وقتی مسابقات جهانی ۲۰۱۴ تمام شد، گفتم سال بعد همه را میبرم و دوباره ملیپوش میشوم اما دیدم اسم من را برای انتخابی تیم ملی نداد. سال قبلش من همه مسابقات را رفته بودم و همه را بردم، به عنوان ملیپوش باید سهمیه میگرفتم، اما گفتند چون سال قبل مدال جهانی نگرفتی باید در جام تختی کشتی میگرفتی. خیلیها را واسطه کردم که صحبت کنند و بتوانم در انتخابی کشتی بگیرم، اما رسول خادم گفت اگر قانون را عوض کنم، باید اسم ۴۰ نفر دیگر را هم به لیست اضافه کنم، برود تا سال آینده. به این شکل سال ۲۰۱۵ را از دست دادم. آمدم ۷۹ کیلوگرم که تصمیم اشتباهی بود. ۵ سال از عمر کشتیام با این اتفاق از بین رفت. همه خانوادهام درگیر این مسئله شدند. هر جا اول هم میشدم میدانستم به اردو بروم رسول خادم یک فیلمی سرم پیاده میکند.
*از ۸ صبح تا ۸ شب جلوی خانه کشتی ایستادم اما راهم ندادند
افضلی اضافه کرد: سال ۲۰۱۵ یک اتفاقی هم افتاد که فقط عرفان امیری در جریانش هست، زمانی که به من سهمیه حضور در انتخابی را ندادند، رفتم دم در خانه کشتی. نگهبان گفت که گفتند راهت ندهم. گفتم فقط دو دقیقه صحبتم را بگویم، میخواستم بگویم غلط کردم، زندگی من کشتی است، شهرم و خانوادهام از من میخواهند کشتی بگیرم. اگر باختم خودم میروم و ساکم را جمع میکنم. ۸ صبح رفتم جلوی خانه کشتی ایستادم. او من را در دوربین میدید، کلی دوربین آنجا کار گذاشته بود. ساعت ۱۲ ظهر بود که رضا لایق را فرستاد بیرون، گفت هر پیغامی داری بگو، گفتم من از کرمانشاه به تهران آمدم و فقط میخواهم دو دقیقه با خود رسول خادم صحبت کنم. حتی محمدحسین محبی هم به علیرضا رضایی زنگ زده بود که به من سهمیه بدهند اما باز نتیجه نداشت. ساعت شد ۸ شب، من تا آن وقت جلوی خانه کشتی نشسته بودم، پیش خودم گفتم بالاخره از اینجا خارج میشود و با او حرف میزنم. ساعت ۸ شب از در پشتی سوار یک پراید شد، راننده داشت و از جلوی من رد شد و نایستاد.
*حسرت آن سالها را میخورم
وی که به تازگی کار مربیگری را آغاز کرده است گفت: همین چند روز پیش ابراهیم مهربان داشت برای بچههای جوان صحبت میکرد، من را مثال زد و گفت این آقا سلطان استقامت است. او سال ۲۰۱۹ که من دوباره ملیپوش شدم، مربی تیم ملی بود. زمانی که فدراسیون تغییر کرد، دوباره آمدم، اما اوج کارم طی شده بود و دیگر قدرت گذشته را نداشتم. همه جا کشتی گرفتم تا به تیم ملی رسیدم اما دیگر شرایط بدنیام با قبل فرق میکرد. وزنم بالا رفته بود، ۸۲ کیلو بودم و کلی باید وزن کم میکردم. البته اینها دیگر بهانه است و من باید از آن فرصت استفاده میکردم که از دستش دادم. قبل از مسابقات رودههایم عفونت کرد و چند هفته درگیر بودم. دیگر سرد شده بودم، کاش این کادر و این فدراسیون چند سال قبل آمده بودند. اگر اینها بودند شاید من دو سه مدال جهانی میگرفتم. این را براساس زحمتی که میکشیدم، میگویم. خیلی حسرت میخورم.
افضلی در پایان گفت: آن زمان به ما آب معدنی هم نمیدادند و از شیر آب میخوریم، اینها همه قدیمی بودند و زنگزده. همیشه وقتی بعد از چند روز، آب را باز میکردیم، آب سیاه خارج میشد. من هم در رژیم غذایی بودم و رودهام عفونت کرد. یک اتاق داشتیم با یک تخت، اما الان اتاقها تمیز و دارای تلویزیون، یخچال، کمد و ... است. من امیدوار هستم که در این دوره طلسم کرمانشاهیها شکسته شده و کشتی استان صاحب مدال جهانی شود، بعد راه برای بقیه هم باز میشود.