«مارمولک» تلاش میکند هم به نقد صنف روحانیت بپردازد و هم به نسبت ارتباطات اجتماعی مردم با این صنف. داستان آن اقتباس از فیلم« ما فرشته نیستیم» نیل جردن است. با این تفاوت که مدل آمریکایی آن کاملا بر یک بنیاد اندیشه منسجم و راهبرد مشخص ساخته شده و این مدل ایرانی کاملا از این جهات ضعیف است. مدل آمریکایی تلاش میکند از فضای فهم دینی سنتی کاتولیک به دوییت معنویت و دنیای چسبیده به هم و مشرکانه پروتستان برسد. برای همین سوژه اش دو نفرند که از ابتدا یکی به معنویت بیشتر توجه دارد یکی به دنیا. یکی تخت بالایی میخوابد یکی تخت پایینی. یکی به مرگ فکر میکند یکی زندگی و تو همدلانه به آنها پیش میروی. اما مارمولک اندیشه های شعاری و راهبرد نا مشخصی دارد و جذابیتش صرفا شوخی با صنف روحانیت است. خروجی نهایی اش هم همان شد به لحاظ اجتماعی که دیدیم. البته شروع خوبی بود و کاش به رسمیت شناخته میشد.
نقد روحانیت بد نیست. اتفاقا من معتقدم باید فیلمهایی که در نقد این صنف ساخته میشود زیاد شود. آنهم از نگاه بیرونی مردم. لذا با اصل این ورودها و نقدهای حتی تیز تر از این نیز موافقم و مارمولک این سد مسخره ذهنی را شکسته بود. هر چندیک اقتباسی ضعیف و حیران بود.
اما شاید در ورود به نقدهای بی سابقه از یک صنف، مارمولک شبیه فیلم«شنای پروانه» است. خنده دار است که من شنای پروانه را دیدم و یاد آفات صنف روحانیت افتادم. شنای پروانه وارد منطقه ممنوعه میشود. زشتیها و پلشتی های پنهان زیر پوست زندگی پایین شهر را نشان میدهد، لات بازی و گنده لاتی را لایه لایه با تیغ جراحی خود باز میکند و پشت سر همه ادعای ناموس پرستیها و رفاقتها و مرامها و داداش داداش گفتنها آن چهره کریه و کثیف را نشان میدهد؛ یعنی میل به گنده لات شدن. یک بودن و دو نبودن. همان استکبار که ضربدر هر صنفی میشود بوی گند کثافتهایش همه را آزار میدهد. البته فرهنگ غیرت شرقی را در یک سکانس گفتگو با کارگر افغانی با رندی حفظ میکند و نقد غرب مینماید.
شاید از این تعبیر ناراحت شوید اما شنای پروانه من را یاد مهمترین آفتهای حوزه علمیه میاندازد. علت بخش عمده ای از مخالفتها با جریان امام و بی توجهی ها به نظام و به مردم همین امر کثیف است که بارها و بارها امام خمینی در کتابها و سخنانش به حوزویان و اهل علم تذکر داده بود.
دور شدن و انزوای برخی حوزویان از صحنه زندگی مردم و با فریاد استقلال استقلال ، انزوا را تئوریزه کردن و سکوتها و خفه شدن و هزاران رفتار زشت از این قبیل یک ریشه مهم غیر علمی هم دارد به نام استکبار و گنده لات بازی. نیازی به طرح پلورالیسم و پروتستانیزم و آدرسهای غلط غربی دیگر برای روحانیت نیست.
خدا رحمت کند مرحوم ری شهری را نمیدانم چرا یاد او افتادم. احساس میکنم شجاعتش که در نقاط کلیدی انقلاب هم در دهه شصت و هم هفتاد و هم فتنه هشتاد و هشت خود را نشان داد ریشه در معنویت و نفس کشی بود که از امام و مرحوم بهجت و دیگر قهرمانان یاد گرفته بود. قهرمانانی که یاد دادند چطور معنویت حقیقی شکستن استکبار و گنده لات بازی و نفر اول بودن است.