حلقه وصل/
یکی از مشکلاتی که در کارهای فرهنگی وجود دارد، ابتر شدن آنهاست. به این معنی که بیشتر کارهای فرهنگی قائمبهفرد است و به محض آن که مدیر یا مجری عوض میشود، یا شرایط آن مدیر یا مجری تغییر میکند، آن فعالیت فرهنگی هم رها میشود... اما چرا این اتفاق میافتد و راهکارش چیست؟ چگونه میتوان از بیانگیزه شدن نیروهای فرهنگی جلوگیری کرد؟
1/ درباره شبکهسازی فرهنگی و این که باید هر نیرو، چند نیروی دیگر را تربیت کند تا در آینده راه وی را ادامه دهند، حرف زیاد گفته شده است. انصافا حرفهای قشنگی هم هست؛ خیلی هم درست است! با این وجود در عرصه عمل، با کمال تاسف، بسیاری از فعالیتهای فرهنگی زود تمام میشوند و به ندرت عمر آنها به چند سال میرسد! چه بسا گروههایی که بعد از چند برنامه از هم پاشیدهاند و چه بسا محصولاتی که تولید شدهاند، ولی کسی آنها را ندیده است.
2/ درست است که کار فرهنگی برای آن که کاملا خالص باشد، نباید با اهداف اقتصادی گره بخورد، با این وجود در زمانه ما که اوضاع اقتصادی نابسامان و جیبها خالی است، کار فرهنگی هم بیمایه فطیر است!
یکی از مهمترین دلایلی که فعال فرهنگی را از ادامه کار باز میدارد، مشکلات اقتصادی است. حتی کارهای فرهنگی خروجیمحور که محصولاتی قابل عرضه دارند، آن قدر برای مجریان و فعالان فرهنگی صرفه و مطلوبیت ایجاد نمیکنند که انگیزهای برای ادامه کار وجود داشته باشد. خیلی وقتها یک فعال فرهنگی باید از جیب خود خرج کند و بعدا برای جبران هزینهها، از این اداره به آن اداره برود و به کارمندان بیدغدغه «التماس» کند. همین فرایند انگیزهکُش و ملالآور، هر ذهن خلاقی را افسرده و هر روحیه شادابی را فرسوده میکند... ولی بالاخره باید برای این مسآله راهحلی وجود داشته باشد!
3/ آن چه به عنوان راهحل میتوان مطرح کرد، طراحی بازاری است که محصولات فرهنگی در آن عرضه شود: یک پلتفرم مجازی مانند یک سایت اینترنتی که فعال فرهنگی بتواند در آن محصول خود را معرفی کند و کسانی که در حوزههای مرتبط نیازمند محصول هستند یا قصد شناسایی مجریان قابل اعتماد و با سابقه را دارند، به آن مراجعه کنند.
اگر چنین پلتفرمی ایجاد شود، میتوان را گسترش داد تا فعالان فرهنگی که فعالیت آنان چندان با ارائه محصول ارتباط ندارد، در آن جا خود را معرفی کنند. از آن طرف هم کسانی که مشتاق حمایت از امور فرهنگی هستند در این فضا حضور پیدا کنند و با این افراد و مجموعهها آشنا شوند و در صورت تمایل، از آنها حمایت کنند.
4/ حالا که در فرایند خمود و کسل اداری امکان حمایت از فعالیتهای فرهنگی وجود ندارد و کاغذبازیهای اداری یکی از مهمترین عوامل فرسودگی و ناامیدی فعالان فرهنگی به شمار میآید، چه چیزی بهتر از این که فعالان فرهنگی روی پای خود بایستند و بیواسطه محصولات خود را عرضه کنند؟
اگر روزی چنین فضایی فراهم شود و فعالان فرهنگی برای جلب حمایت به معرفی خود و کارهای خود بپردازند، چه بسا بایگانی خوب و جامعی از فعالیت فعالان فرهنگی هم به دست آید. به علاوه فعالان فرهنگی برای آن که بتوانند برای محصول خود بازاری پیدا کنند، مجبور خواهند شد کیفیت کارشان را بالاتر ببرند... و این یعنی تربیت نیروهای فرهنگی کاربلد در زمینههای مختلف فرهنگی!