سرویس سیاست حلقه وصل- مهرماه امسال سازمان فدرال نظارت مالی آلمان «بافین» شعبه هامبورگ یکی از بانکهای ایرانی را از پرداخت هرگونه وام منع کرد. آن روزها این خبر زیر سایه وعده گفتگوهای وین موردتوجه قرار نگرفت. خبرگزاری رویترز در شرح این ماجرا نوشت که بافین اعلام کرده که بانک ایرانی در آلمان، مقررات مربوط به شفافیت مالی را نقض کرده است.
در بیانیه بافین آمده که این شعبه، مقررات معروف به «اصل چهارچشم» را زیر پا گذاشته است. اصل چهارچشم بخشی از مقررات بانکی است که از سوی کمیسیون اتحادیه اروپا اجباری شده و بر اساس آن، برای برخی اقدامات بانکی در زمینهٔ تهیه اطلاعات و اعمال تغییرات در آنها، حتماً باید دستکم دو نفر (چهارچشم)، روند کار را بررسی و تأیید کنند.
اروپاییها در حالی به دنبال ۴ چشم برای بهانه سازی ادامه تحریم علیه ایران میگشتند که میلیونها چشم در جهان شاهد اقدامات ظالمانه و تروریستی آنها در قبال مردم ایران بود. البته این بار اول نیست که اروپا بانکها و تاجران ایرانی را به بهانههای واهی تحریم کرده و برای آنها مجازاتی تا سطح دستگیری و استرداد به آمریکا را اجرا میکند.
اما در آخرین پرونده ماجرای بانک ایرانی جالبتوجه است. در فاصله کوتاهی بعد از خروج ترامپ از برجام شرکتهای اروپایی یکبهیک قراردادهای خود را بهصورت یکطرفه با ایران قطع کرده و از کشور خارج شدند. دریکی ازایندست پروندهها شرکت دویچه تلهکام آلمان قرارداد توسعه و تجهیز خود با یکی از بانکهای ایرانی را قطع کرد. این اقدام غیرحرفهای و عجیب باعث شد، طرف ایرانی از آلمانیها شکایت کند. حالا خبر رسیده دیوان دادگستری اروپا در حکمی غیرقانونی اعلام کرده است که شرکتهای اروپایی حق فسخ قرارداد با ایران را دارند!
در ادامه بیانیه این دادگاه آمده است که شکایت بانک ایرانی علیه شرکت دویچه تلهکام به خاطر فسخ قرارداد به دلیل تحریمهای آمریکا را وارد ندانسته و به نفع این شرکت رأی داده است. البته کارشناسان حقوق بینالملل اعتقاد دارند که رأی دادگاه لوکزامبورگ مبنای الزامی نداشته و در نهایت دادگاه هامبورگ باید رأی صادر کند؛ اما این رأی تسهیلکننده فرار اروپایی از پرداخت غرامت به تهران است.
در مذاکرات وین یکی از پیششرطهای مهم هیئت دیپلماتیک ایران لغو تحریمها، راست آزمایی و در نهایت پرداخت غرامت بدعهدی در اجرای تعهدات بوده است. اروپاییها با این تاکتیک حقوقی و استفاده از ترفندهای حقوقی سعی دارند خود را از اجرای تعهدات خلاص کنند.
نکته جالبتوجه در ابلاغ این رأی آن است که اروپاییها خود به عهدشکنی در اجرای تعهدات برجامی واقف هستند و تنها با رأی ساختگی یک دادگاه و تبانی تمایل دارند بار تعهدات را از سرخود بردارند. جرارد هوگان، مشاور ارشد دیوان دادگستری اروپا پیشازاین اعتراف کرده بود که بر اساس قوانین اتحادیه اروپا، شرکتهای طرف قرارداد با ایران، نباید توافق خود با بانکها و مؤسسات ایرانی را صرفاً به دلیل ترس از مجازات و تحریمهای آمریکا لغو کنند. اروپاییها پس از خروج آمریکا از برجام نهتنها به وعدههای پوچی چون کانال مالی اینستکس عمل نکردند؛ بلکه با همدستی با واشنگتن به فشار تحریمها ضریب دادند.
اروپای بدهکار، طلبکار شد!
در خاطرات وندی شرمن مذاکرهکننده ارشد آمریکاییها در امضای توافق برجام ۲۰۱۵ آمده است که در گفتگو با ایرانیها آنها از من خواستهای داشتند که باعث عصبانی و گریه من شد؛ عراقچی پس از مشاهده گریههای من خواسته خود را پس گرفت. در اولین نشست از دور جدید گفتگوها در وین، طرف غربی انتظار داشت با استفاده از تاکتیکهای عاطفی هیئت دیپلماتیک ایران را تحت تأثیر قرار داده و سبد خود را پر کند. این تصور خیلی زود بر هم خورد.
در هتل کوبورگ اروپاییها با تماشای جدیت و اقدامات عملی در نوشتن پیشنویس جدید از سوی هیئت ایرانی واقعبینتر شده و عقبنشینی کرد. این مسئله آنچنان آمریکاییها را دچار تشویش کرد که رابرت مالی دستور توقف مذاکرات را صادر و قرار دیدار با نمایندگان اروپا را گذاشت. پسازاین دیدار تروئیکای اروپایی بیانیه ضد ایرانی صادر کرد؛ به عبارت بهتر اروپای بدهکار به ناگهان طلبکار شد! پس از صدور بیانیه از جانب اروپا و کارشکنی در مذاکرات، یک منبع آمریکایی به بلومبرگ گفت که این بیانیه نشانه همبستگی مشترک ما با اروپا بود؛ اجازه نمیدهیم میان اروپا و آمریکا شکاف ایجاد شود.
به نظر میرسد اروپاییها در مذاکرات از خود اختیار عمل نداشته و تنها نقش پادو را برای آمریکاییها بازی میکنند. تنظیم بیانیه ضد ایرانی، همکاری با آمریکا در افزایش فشار، برگزاری دادگاههای نمایشی حقوقی و سیاسی بخشی از اقدامات اروپا از آغاز مذاکرات در وین است.
افزایش اقدامات ضد ایرانی اروپاییها در فاصله توقف در مذاکرات وین قابلتوجه است:
۱- اروپاییها از سال ۸۴ تا ۹۱ مزاحم پرونده هستهای ایران بودند، یکبار با دلایل روشن حذفشان کردهایم؛ اما وزارت خارجه در دوره ظریف بار دیگر به آنها اعتبار داد، آنها در دوره ترامپ نقش علفهای هرز را بازی کردهاند. در مذاکرات وین این تروئیکای اروپایی است که به ما محتاج است.
۲- اروپا با ابزارهای کهنه چون تنشزدایی، اعتمادسازی و رفع سو تفاهم هیچ آوردهای برای جمهوری اسلامی ایران نخواهد داشت، آنها حتی ادبیات طلبکارانه خود را نیز عوض نکردهاند؛ در برابر این سطح از تعارض باید با هوشمندی مسیر بازی را عوض کرد؛ اروپاییها باید درک کنند که با وقتکشی نمیتوانند از زیر بار تعهدات و غرامت آن پا پس بکشند.
۳- اروپاییها گمان میکنند که با خروج آمریکا از منطقه میتوانند جای آنها نقش بازی کنند؛ امضای بیانیه مضحک انگلیس با سران مرتجع منطقه تاییدی بر این ماجراست!
واقعیت میدانی آن است که اروپا از نگاه تهران چیزی جز چند شرکت ورشکسته تجاری نیست، هرقدر اروپاییها تهاجمیتر شوند؛ هزینههای جمهوری اسلامی در مقابله با تروریسم و قاچاق مواد مخدر به سمت اروپا با لندن، پاریس و برلین قابل تقسیم خواهد بود. غرب باید بداند ایران سپر بلای آنها نمیشود.