به گزارش حلقه وصل، سال تحصیلی جدید در راه است و این در حالی است که هنوز تکلیف بسیاری از بورسیهها مشخص نشده است. داستان پر پیچ و خمی که از چهارم خردادماه سال 93 و نشست خبری مجتبی صدیقی رئیس سازمان امور دانشجویان کشور آغاز شد، نشستی خبری از 3 هزار بورسیه غیرقانونی دولت دهم داشت و تاکید شده بود که ردپای آقازادهها در این بورسیهها دیده میشود.
وزارت علوم و رئیس سازمان امور دانشجویان کشور مدت کوتاهی بعد از این نشست از دانشجویان بورسیه عذرخواهی کردند، اما این خبر جنجالی ایجاد کرد که نهادهای قانونی به تکاپو برای بررسی افتادند، حساسیت مسأله به جایی رسید که مقام معظم رهبری نیز در این زمینه اظهارنظر کردند و جریان بورسیهها را غلطترین کار دولت یازدهم در امر آموزش عالی دانستند.
این قصه پرحاشیه در دوران مختلف رنگهای متفاوتی گرفت تا جایی که بورسیهها راهی جز دیوان عدالت اداری نیافتند و تظلم خواهی خود را به دیوان بردند، دیوان نیز پس از بررسی؛ حکم به جذب این دانشجویان در دانشگاهها داد و حتی در مواردی اجرای این احکام تا مرحله انفصال از خدمت روسای دانشگاهها نیز پیش رفت.
درست زمانی که احکام دیوان عدالت اداری کمی التیام درد بورسیهها میشود، اظهارنظرهای مختلف تنشها را بیشتر میکند، از سویی یکی از نمایندگان مجلس این احکام را خلاف قانون عنوان میکند و از سویی دیگر محمد رضا رضوان طلب رئیس مرکز جذب وزارت علوم طی سخنرانی میگوید: «از ما نخواهید در مورد حکم قضائی (مبنی بر دستور جذب بورسیه های فارغ التحصیل توسط دانشگاه ها) اظهارنظر بکنیم یا توصیه بکنیم آقا ( مسئولین دانشگاه ها) اجرایش بکن. ولی ما (وزارت علوم) به او نمی گوییم اجرایش بکند... ما همچنان اعتقادمان بر این است که این حکم خلاف مقررات... »
وی در سخنانی میگوید: « ما در احتجاجات خود با قضات دیوان عدالت اداری درگیری مداوم داشتیم و به آنها گفتیم آقا اینها ( حکم بورسیهها) خلاف مقررات است ولی خب حکم صادر میکنند.
تجدیدنظر هم می شود دانشگاه یا وزارت علوم نمی توانند قانع کنند قاضی را، حکم قطعی می شود. در برابر حکم قطعی هیچ کسی نمی تواند مقاومت کند. ما همچنان اعتقادمان بر این است که این حکم خلاف مقررات است ولی حکم خلاف مقررات را ما نمی توانیم در برابرش ایستادگی کنیم. نمی توانیم بگوییم این اجراء نشود، اصلاً معنا ندارد ما به رئیس دانشگاه بگوییم این را اجراء نکند چرا؟ چون قاضی فوراً انفصال می زند برای رئیس دانشگاه. کسی هم نمی تواند از وی دفاع کند. مقررات قضائی کشور این است! آن حکم باید اجراء شود. فقط ما می توانیم بر اساس ماده 79 مقررات دیوان عدالت اداری کشور از رئیس دیوان عدالت اداری درخواست تجدیدنظر و یا اعاده دادرسی بکنیم. آن هم مبتنی بر این است که رئیس دیوان عدالت اداری تشخیص بدهند که این حکم صادره خلاف مقررات و موازین شرعی یا قانون اساسی است. خب! این اتفاق خیلی نادر می افتد.
ولی ما به آن کسی که میخواهد عضو هیئت علمی بشود نصیحت میکنیم، میگوییم کسی با حکم قضائی عضو 30 ساله هیئت علمی نمیشود. شما میخواهید عضو هیئت علمی بشوید خب! سازوکار خاص خودش را دارد. تو این سیستم ما حداقل 5 بار امکان تجدیدنظر را پیش بینی کردیم. شما اگر دانشگاه، رئیس دانشگاه یا هیئت اجرایی جذب دانشگاه با نظر شما مخالف باشند، اولاً اینکه یک هیئت 9 نفره هستند هیچکدام از کسی هم تبعیت نمی کنند. در هیئت مرکزی جذب بنده شهادت می دهم که به هیچ وجه هیچ کسی به رای بغل دستی خود توجهی ندارد، هر کسی برای خودش رجل مستقل است، آنهایی هم که خانم هستند توی هیئت مرکزی آنها هم رجل مستقل هستند، رای خودشان را دارند. خب! اگر کسی بخواهد عضو هیئت علمی باشد از همین سازوکار باید باشد که توی سیستم پذیرفته بشود والا به زور قاضی بنویسند حکم کارگزینی برای ایشان صادر شود. فردا کلاس می خواهد. رئیس دانشگاه چه میگوید؟ میگوید برو قاضی برایت کلاس بگذارد. باز باید برود شکایت کند کلاس بگیرد؟ یا مثلاً اتاق میخواهد باز باید برود شکایت کند اتاق بگیرد؟ این که زندگی نمی شود. شما راه را اشتباه رفتید.
قرآن می گوید: و اتوا البیوت من ابوابها، اینجا سیستم رسیدگی دارد. شما که می روید روز اول (ما داریم کسانی را) به جاهای مختلف شکایت کردند. یک پرونده داریم که صاحب پرونده سه بار بنده، رئیس دانشگاه و وزیر علوم آقای دکتر فرهادی را به دادگاه کشیدند. آخرش هم نتیجه ای نگرفتند. دوبار من را به دادگاه ویژه روحانیت کشیدند، که بنده گفتم چه ربطی دارد به شما! من مگر خلافی، جرمی که مغایر شئون طلبگی ام باشد انجام دادهام؟ من یک مسئولم در وزارت علوم. مکرر ما را به جاهای مختلف از جمله کمیسیون اصل 90 کشاندند، آخرش هم به جایی نرسیدند. چون اینها راه های اشتباه است.
ما از یک عضو هیئت علمی توقع داریم که اول همین جور که میخواهد به او احترام بگذارند به سیستم آموزش عالی کشور اعتماد کند و احترام بگذارد. چوغولی آقای رئیس دانشگاه را بردن در دادگاه که کار درستی نیست. اگر هیچ راهی نبود غیر از این راه، اول راه ها را رفته بودید، مراتب جذب، فرایندها طی شده بود، آخر کار می رفتید می گفتید آقا من از این سیستم و سلسه مراتبش مایوس شده ام باز می گفتیم حقی دارد. ولی قبل از اینها کسی مستقیم پا شود برود آنجا، این حل نمیکند. راه حل این نیست. لذا از ما نخواهید در مورد حکم قضائی اظهارنظر بکنیم یا توصیه بکنیم آقا اجراییش بکن. معلومه که او مجبور است اجراییش بکند. ولی ما به او نمی گوییم اجراییش بکند. ما نمی گوییم ما سکوت میکنیم. چرا؟ خدایا راست گویم فتنه از توست، ولی از ترس نتوانم چخیدن، معنایش را متوجه می شوید؛ من اگر بتوانم بگویم می گویم اجراییش نکن. ولی حکم دستگاه قضایی را کسی همچین چیزی نمی تواند بگوید. رئیس دانشگاه یا هر مقام دیگری وزیر یا هر کس دیگری حکم قاضی آمد بالای سرش مثل شمشیر باید اطاعت کند و از ترس اطاعت میکنیم هیچ مشکلی ندارد اما این راه، راه بی پایان است.»
منبع: فارس