حلقه وصل: محمد مرشد/
بسیاری از زندگینامههایی که در چند سال اخیر از شهدای مدافع حرم روایت شدهاند، «زنانه» و «غیر جامع» هستند و تصویر درست، مفید و الگوساز از زندگی شهید به نسل جوان را منتقل نمیکنند.
اما منظور از «زنانه» و «غیرجامع» بودن چیست؟ در وهله اول باید مشخص کنیم وقتی سخن از زندگینامه یک شهید آن هم از نسل کنونی به میان میآید، انتظار میرود چه اطلاعاتی و چگونه، برای مخاطب روایت شود.
به طور عمومی وقتی صحبت از «زندگینامه» به میان میآید، انتظار میرود اطلاعات دقیق و جامعی از مقاطع مختلف زندگی، علاقهمندیها، موفقیتها وشکستها، اثرپذیریها و اثرگذاریها و نقاط عطف زندگی فرد مورد نظر از زبان افراد مختلفی که در زندگی او حضور داشتهاند، بیان شود. اما آنچه در سالهای اخیر در عمده کتابهای زندگینامه شهدای دفاع از حرم دیده شده، روایت زندگی شهید از زبان همسرانشان بوده که لاجرم به طور پررنگی به دوران محدود پس از ازدواج و جزئیات آن پرداخته شده است. به بیان دیگر روایت غالب، روایتهای عاطفی و عاشقانه و گاها بیپرده از زندگی خصوص شهید بوده است.
اینکه میگوییم روایتها «زنانه» است، به هیچ عنوان قصد نزول دادن بحث به مباحث نازل جنسیتی را نداریم. مقصود این نیست که چرا بیشتر، زنها راویاند و مردها کمتر. مسئله این است که در کتابهای تدوین شده از زندگی شهدای دفاع از حرم، به جای آنکه روایت حضور شهید در جبهه و سنگر پررنگ باشد، سعی شده روایتهای عاشقانه و رمانتیک از زندگی شهدا پررنگ جلوه داده شود؛ بنابراین بخش عمدهای از زندگی شهید که مهمترین مقطع برای ثبت در تاریخ است، به طور خواسته یا ناخواسته سانسور میشود.
چندی پیش وقتی کتاب زندگینامه یکی از شهدای عزیز و شاخص مدافع حرم منتشر شد، گفتگویی با نویسنده کتاب داشتیم. نویسنده کتاب از قضا، تجربههای نخستین نویسندگی را پشت سر میگذاشت و صد البته از توانمندیهای لازم برای این کار برخوردار بود. وقتی از او پرسیدیم چرا در کتاب شهید تنها مقطع کوتاه پس از ازدواج او پررنگ است و حضور شهید در منطقه را روایت نکردهاید اینگونه پاسخ داد که، اولا در میان خانواده شهید، تنها همسر او خوب خاطره تعریف میکرد و ثانیا اگر قرار بود به سراغ همرزمان شهید بروم حجم کتاب بسیار زیاد میشد!
اینطور روایتکردن ناقص از زندگی شهید، نادیده گرفتن و سانسور کردن فصل اصلی و مجاهدانه او در میدان را میبایست نوعی ظلم در حق او قلمداد کرد. آنچه شهید را شهید کرده و او را از مابقی همعصران و همنسلانش جدا کرده، مجاهدتهای او در میدان بوده. همچنین آنچه از زندگی شهید بیش از هر چیز لایق ثبت شدن در تاریخ است، روایت حوادث و رویدادهای میدان نبرد است.
تاریخ، تشنه دانستن آن چیزی است که بر فرزندان مقاومت در مواجهه با عالم کفر و تکفیر در میدان گذشته است و قطعا این بهانه که اگر روایت میدان در کتاب بیاید، حجم کتاب زیاد میشود یا از حوصله مخاطبان خارج میشود، دلیل و توجیه خوبی در خصوص کوتاهی ما نسبت به مسئولیتمان در خصوص شناساندن شهدای گرانقدر مدافع حرم به نسل کنونی و نسلهای آینده، نخواهد بود.