به گزارش حلقه وصل، متنی که در ادامه می خوانید گزیده ای از کتاب قرآن حکیم از منظر امام رضا علیه السلام نوشته آیت الله جوادی آملی است. خلاصه این نوشتار به شرح زیر است:
«قرآن، کلام خداوند و کتاب اوست و بدون آنکه مشهود بندگانش باشد، در آن جلوه کرده است؛ ریسمانی الاهی است که مردم را به چنگ زدن به آن امر فرموده است.بنابراین، یک طرف ریسمان به دست خداوند و طرف دیگر آن به دست مردم است.
امام علیبن موسیالرضا(ع) از لحاظ علمی منزلت بالایی داشت و از بیست و چند سالگی در مدینه به فتوا مینشست، آن حضرت در حرم پیامبر(ص) مینشست و هرگاه کسی از علمای مدینه در مسألهای در میماند، همگی به امام(ع) اشاره میکردند و مسائل خود را از ایشان میپرسیدند و امام(ع) هم به آنها پاسخ میگفت. امام رضا(ع) در هر شهری از مدینه تا مرو که اقامت میکرد، مردم پیش او میرفتند و درباره مسایل دینی خود سؤال میکردند.
ثامنالحجج(ع) پیوسته با قرآن مأنوس بود، آن را به دقت میخواند و در آیات آن تدبر میکرد و میاندیشید که درباره چه چیز و در چه وقت نازل شده است. گفتار، پاسخ و مثالهای آن حضرت(ع) همه برگرفته از قرآن کریم بود.
ریّان بن صلت به حضرت رضا(علیهالسلام) گفت: دربارهٴ قرآن چه می فرمایید؟ حضرت فرمودند: کلام خداوند است، از آن تجاوز نکنید، و هدایت را در غیر آن نجویید که گمراه می شوید؛ کلام الله لا تتجاوزوه و لا تطلبوا الهدی فی غیره فتضلّوا. قرآن کلام خدا و ظهور فعل اوست و در مرتبه ای پایینتر از گویندهٴ آن [خداوند سبحان] قرار دارد و نشانهٴ اوست. پس تجاوز از حدّ وجودی آن، صحیح نیست. چون هدایتی برای مردم و روشنایی و چراغی از سوی خداوند است. از این رو، تجاوز از آن، و نیز درخواست هدایت و بصیرت از غیر قرآن جایز نیست.
بدین سبب حضرت رضا(علیهالسلام) در شأن قرآن می فرمایند: قرآن ریسمان و دستگیرهٴ محکم الاهی است؛ قرآن راه برتری است که انسان ها را به سوی بهشت ره می نماید و از آتش دوزخ می رهاند؛ گذشت زمان آن را فرسوده نمی کند و گفتار آدمیان آن را تباه نمی سازد. زیرا ویژهٴ زمانی نیست و دلیل روشنی برای همهٴ انسان هاست. از پیش رو و پشت سر، خط بطلان بر آن کشیده نمی شود، کتابی است فرود آمده از سوی خداوند حکیم حمید؛ هو حبل الله المتین و عروته الوثقی و طریقته المثلی المؤدّی إلی الجنّة و المنجی من النّار، لا یخلق علی الأزمنة و لا یغثّ علی الألسنة؛ لأنّه لم یجعل لزمان دون زمان، بل جعل دلیل البرهان و الحجّة علی کلّ إنسان، لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه، تنزیلٌ من حکیم حمید.
بنابراین، قرآن کتاب زنده ای است که نمی میرد و کلام حقی است که باطل نمی گردد. زیرا مظهر تام خداوند «حی» است و مرگ و نیستی در او ندارد، خداوندی که حق است و هرگز بطلان به گرد او نمی چرخد. زیرا خدای متعالی آن را برای زمان و مردمان خاص نازل نفرموده است. از این جهت در هر زمانی جدید است و تا روز قیامت نزد هر قومی تازه و شکوفاست؛ لأنّ الله تعالی لم ینزّله لزمان دون زمان و لناس دون ناس، فهو فی کلّ زمان جدید، و عند کلّ قوم غضٌّ إلی یوم القیامة.
دلیل صیانت قرآن کریم از تحریف
برپایهٴ نصّ قطعی، پس از رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم و قرآن، پیامبر و کتابی نیست. وجود عنصری آن حضرت مانند دیگر انسانها از دنیا رخت بر می بندد و خداوند برای هیچ بشری پیش از ایشان عمر جاودانه قرار نداده است.
آری، هر انسانی طعم مرگ را می چشد، پس اگر راهیابی بطلان به آخرین کتاب آسمانی روا باشد و محتوای آن دستخوش تغییر گردد و معارفش دچار تحریف شود، باید اساس نبوت منقرض و ریشهٴ رسالت بریده شود. چون پس از قرآن کتابی و بعد از پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم پیامبر دیگری نیست؛ لیکن پیش از این ثابت کردیم که تحقق نبوّت همواره ضروری است.
پس، تحقّق نبوّت از طریق حقانیّت قرآن قطعی است. این، دلیل عقلی بر مصونیّت قرآن کریم از تحریف است. می شود این دلیل را از کلام حضرت رضا(علیهالسلام) نیز استنباط کرد: ... قرآن برای زمان خاصی نیست، بلکه دلیلی روشن و حجّتی بر همهٴ انسان هاست. کتابی که از پیشرو و پشت سر بطلان در آن راه نمی یابد...؛ لأنّه لم یجعل لزمان دون زمان بل جعل دلیل البرهان و الحجّة علی کلّ إنسان، لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه....
پس، اگر به سبب عدم مقتضی جاودانگی، زوال قرآن شدنی باشد؛ یعنی مشکلات زندگی انسان را نتواند برطرف کند و نیز پاسخگوی شبهات علمی نبوده، از هدایت انسان به مقاصد الاهی ناتوان باشد یا به جهت وجود مانع از دوام و پایداری، دچار دسیسه و تحریف و تغییر گردد؛ قرآن ریسمانی نااستوار است و دستگیرهای ناپایدار، و تمسک به آن ناروا و ناممکن.
آری، چنین قرآنی نوری ندارد تا بر دیگر ادیان بدرخشد و بطلان آنها را آشکار سازد و بر آنها چیره گردد؛ هر چند بر خلاف میل مشرکان باشد و قهراً بر اثر طوفان های شرک و کفر، نور ضعیفش خاموش، و در نتیجه نابود می شود؛ هر چند بر خلاف خواستهٴ مؤمنان باشد.»