سرویس حاشیه نگاری: جمعه شب صدا و سیما فیلمی منتشر کرد از اظهار پشیمانی دختر جوانی به نام مائده هژبری که این دختر جوان ضمن اظهار ندامت از رفتار خود در فضای مجازی اعلام کرد که عضو هیچ گروه و دسته ای نیست و هدف خاصی از انتشار کلیپ های اینستاگرامی خود و دوستانش ندارد. نام مائده هژبری ناگهان در فضای مجازی به صورت گسترده منتشر شد و موج مخالفت ها و موافقت ها درباره دستگیری و پخش اظهارت وی از صدا و سیما در فضای مجازی آغاز شد.
مائده هژبری متولد ۱۳۸۰ در تهران و ورزشکار رشته پارکور و ژیمناستیک میباشد که مدتی است در اینستاگرام به فعالیت مشغول شده و عکس و کلیپهای رقص خودش را در پیج شخصی منتشر میکند. این فرد بعد از مدتی جزو «شاخ»های مجازی شده و لایوهای اینستاگرامی وی به ۳۰ هزار بازدیدکننده هم رسیده بود. هژبری بعد از مدتی با همراهی افرادی چون الناز قاسمی و شاداب شکیب و بارش و … پیجی برای رقصها و کلیپهای خود راه اندازی میکنند و فالوورهای زیادی از این راه جذب کرده و درآمد میلیونی را به جیب میزنند. بعد از قریب به یکسال وی به همراه دوستانش توسط پلیس فتا دستگیر میشود و جمعه شب مصاحبهای اعترافگونه از وی پخش میشود. وی علت این کار خود را فقط سرگرمی عنوان کرده و عضویت در باند یا گروهی با هدف خاصی همچون ترویج ابتذال و بی بندوباری را رد میکند و سرانجام صفحه پرطرفدار وی و دوستانش مسدود شد.
عملکرد مائده هژبری و نیز عملکرد قوه قضائیه و صدا و سیما از جهات مختلفی قابل بررسی هستند.
1- اگر به طور کلی رقص را امری خلاف موازین اسلامی بدانیم ولی در عین حال به رفتار افراد در محیط های شخصی و خانوادگی کاری نداشته باشیم، انتشار این کلیپ ها از نظر دین در حکم اشاعه فحشا است و طبعا طبق قوانین کشور با آن برخورد خواهد شد.
2- عملکرد قوه قضائیه در خصوص این ماجرا با سیل موافقت ها و مخالفت ها همراه بوده است. از جمله می توان پست اینستاگرامی محمد امین سلیمی دبیر شورای تببین مواضع بسیج دانشجویی کشور را مثال زدکه موضعی اینگونه داشت: «کار این خانم را تایید نکرده و به لحاظ شرعی قطعا حرام میدانم و حرام هم اگر از حوزه شخصی خارج شد و تبدیل به حرام اجتماعی شد بدون شک بر حکومت اسلامی واجب است که با آن مبارزه کند. آنچه کوتاه باید به آن بپردازم نکته دیگری است. بعد ازسخنرانیهای پرطمطراق آقایان درباره اعدام و برخورد با اخلالگران در معیشت مردم هنوز هم کسی نمیداند سلطان سکه که میگویند ۵۰ میلیارد سکه خریده است کیست و یا هنوز بر سر انتشار لیست رانتخواران بین آقایان دعواست و یا وزیر اطلاعات هنرمندمان افاضه کرده اند نباید با متخلفان اقتصادی برخوردهای قهرآمیز بکنیم که دلسرد شوند بلکه باید بزرگواران را هدایت کرد تا مشکلات کشور را حل کنند...بعد از شنیدن همه اینها خبر بازداشت و پخش مستند عبرت آموز این خواهرمان را شنیدم و خدا میداند چقدر لعن فرستادم بر برخی بزرگواران. کار این خانم را تایید نمیکنم و معتقد به رها کردن و ترویج اینگونه فعالیت ها در کشور نیستم( هر چند به این شیوه نقد دارم و البته اینکه دستگاههای فرهنگساز هم چقدر اختلال دارد بماند برای بعد) آنچه مسئله است برخورد کاریکاتوری برخی آقایان با مسائل است که از رقص یک دختر جوان مستند عبرتآموز میسازد ولی به همان اندازه دغدغه ساختن مستندهایی درباره آنچه امنیت روانی، اقتصادی، معیشتی و حتی استراتژیک نظام و مردم را به خطر انداخته را ندارد و نهایت تساهل را به خرج میدهد. بله شاید بگویید ربطی ندارد و باید با هر کدام جدا برخورد کرد و نباید مسائل را قاطی کرد نکته من هم همین است.باید "با هر دو" برخورد کرد.»
این موضع و بسیاری دیگر از مواضعی از این قبیل حکایت از نارضایتی مردم و نخبگان از نحوه عملکرد قوه قضائیه در خصوص برخورد با مجرمین دارد.
هرچند باید به این نکته نیز توجه داشت که قوه قضائیه در سالهای اخیر برخورد قابل توجهی با دانه درشت ها و آقازاده ها نیز داشته که از آن جمله می توان افرادی چون «مهدی هاشمی»، «محمدرضا رحیمی»، «شهرام جزایری»، «حمید بقایی»، اسفندیار رحیم مشایی» و... را نام برد که قوه قضائیه با آنها برخورد های قاطع داشته است. اما نکته ای که انتقاد ها را بر می انگیزد این است که در این برهه از زمان که اوضاع اقتصادی کشور بحرانی شده و مردم منتظر اعلام اسم دانه درشت های مخل اقتصاد کشور هستند چرا قوه قضائیه تمام هم و غم خود را برای برخورد با یک دختر رقاصه می گذارد و موجی از نارضایتی ها را بر می انگیزد.
3- صدا و سیما نیز در چند سال اخیر به خوبی نشان داده که در مواقع حساس و نیز چنین مواردی هیچ سیاستی ندارد و بسیاری از مواقع با نوع پرداختن به بعضی از مسائل آنها رابه چالشی بزرگ برای کشور تبدیل می کند. این در حالی است که صدا و سیما به عنوان بزرگترین و رسمی ترین رسانه کشور باید در جهت شفاف سازی مسائل و به دور از هرگونه جهت گیری سیاسی و فرهنگی عمل کند تا آسیب های اجتماعی را کاهش دهد و چالش های موجود در کشور را از بین ببرد، حال آنکه خود صدا و سیما در این برهه چالش های زیادی را ایجاد کرده یا با بی تدبیری به چالش های موجود دامن زده است.
بهر حال ضعف در اقناع افکار عمومی را باید در این مسئله نیز پاشنه آشیل دانست. وقتی جامعه نمیتواند صداقت در رفتار دستگاههای مربوطه دخیل در مبارزه با فساد را باور کند هر اقدامی از سوی آنها «رفتاری دوگانه و سلیقهای» محسوب شده و هرچه جلوتر برویم هر اقدامی با بازخوردی منفیتر از طرف جامعه مواجه خواهد شد. بیسلیقگی در نحوه مدیریت پخش اخبار را نیز میتوان عامل دوم این تقابل دانست. به عنوان مثال در ماجرای محکومیت برخی دانشجویان دانشگاه تهران که در اغتشاشات خیابان پاسداران دستگیر شده بودند، این بیسلیقگی را میتوان مشاهده کرد. محور بحث مجرم بودن یا نبودن این افراد نیست چون اطلاعات و وشواهد کافی برای اینکه اثبات کند این افراد در اغتشاشات سال گذشته دخبل بوده اند وجود دارد؛ اما نحوه برخورد، زمان برخورد و عدم شفافیت در چگونگی محاکمه باعث شد تا چند روزی دانشگاه تهران درگیر حواشی این برخورد قضایی باشد. نمونه دیگر اما ماجرای محمد ثلاث است؛ درویشی که خود صریحا به قتل سه جوان اعتراف میکند، از انجام چنین جنایتی راضی است و بارها به ان اعتراف کرده به ناگاه از جایگاه ظالم به مظلوم منتقل میشود و در فضای عمومی اعدام وی با علامت سوال مواجه میشود.
مائده هژبری، محمد ثلاث، دانشجویان دانشگاه تهران، تروریستهای بمبگذار و هر شخصی که پایش به دستگاههای مربوطه باز میشود به راحتی میتواند با اندکی غوغاسالاری هشتگهای حمایتی در فضای مجازی راه بیندازد و باعث تقابل افکار عمومی با حاکمیت قانون شود. چرا؟ چون مبارزه با فساد از دید جامعه گزینشی و فرمایشی است و تا وقتی جامعه صداقت حاکمیت در مبارزه با فساد را باور نکند هر متهم و محکومی در افکار عمومی مظلوم است و قهرمان.