به گزارش حلقه وصل، آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه بخش نکتهها ذیل آیات 4 تا 6 سوره مبارکه «یوسف» به انواع خواب و رؤیا اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«إِذْ قالَ یُوسُفُ لاَِبیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لی ساجِدینَ* قالَ یا بُنَیَّ لاتَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلى إِخْوَتِکَ فَیَکیدُوا لَکَ کَیْداً إِنَّ الشَّیْطانَ لِلإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبینٌ * وَ کَذلِکَ یَجْتَبیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْویلِ الأَحادیثِ وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ عَلى آلِ یَعْقُوبَ کَما أَتَمَّها عَلى أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهیمَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلیمٌ حَکیمٌ؛ (به خاطر بیاور) هنگامى را که یوسف به پدرش گفت: «پدرم! من در خواب دیدم که یازده ستاره، و خورشید و ماه در برابرم سجده مىکنند»! گفت: «فرزندم! خواب خود را براى برادرانت بازگو مکن، که براى تو نقشه (خطرناکى) مىکشند، چرا که شیطان، دشمن آشکار انسان است! و این گونه پروردگارت تو را بر مىگزیند، و از تعبیر خوابها به تو مىآموزد و نعمتش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام و کامل مىکند، همانگونه که پیش از این، بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام کرد؛ به یقین، پروردگار تو دانا و حکیم است». (یوسف/ 4 تا 6)
مسأله رؤیا و خواب دیدن، همیشه از مسائلى بوده است که فکر افراد عادى و دانشمندان را از جهات مختلفى به خود جلب کرده است.
این صحنههاى زشت و زیبا، وحشتناک و دلپذیر، سرورآفرین و غمانگیز که انسان در خواب مىبیند چیست؟!
آیا اینها مربوط به گذشته است که در اعماق روح انسان لانه کرده؟ و یا تغییرات و تبدیلاتى است که خودنمایى مىکنند؟
و یا مربوط به آینده است که به وسیله دستگاه گیرنده حساس روح آدمى از طریق ارتباط مرموزى از حوادث آینده عکسبردارى مىکند؟ و یا انواع و اقسام مختلفى دارد که بعضى مربوط به گذشته، بعضى مربوط به آینده و قسمتى نتیجه تمایلات و خواستهاى ارضا نشده است؟
قرآن در آیات متعددى صراحت دارد که، حداقل پارهاى از خوابها، انعکاسى از آینده دور، یا نزدیک است.
در داستان خواب «یوسف»(ع) که در آیات فوق خواندیم، همچنین داستان خواب زندانیان، که در آیه 36 همین سوره آمده و داستان خواب ملک و سلطان «مصر» که در آیه 43 خواهد آمد، به چند نمونه خواب برخورد مىکنیم، که همه آنها از حوادث آینده پرده برداشته است.
بعضى از این حوادث، نسبتاً دور، مانند خواب یوسف(علیه السلام)، که مىگویند: بعد از چهل سال به تحقق پیوست و بعضى در آینده نزدیکتر، مانند خواب پادشاه مصر و هم بندهاى یوسف(ع).
در غیر این سوره، اشاره به «خوابهاى تعبیردار» دیگرى نیز شده، مانند رؤیاى پیغمبر(صلى الله علیه وآله) که در سوره «فتح» به آن اشاره شده، و خواب «ابراهیم»(علیه السلام) که در سوره«صافات» آمده است (این خواب، هم فرمان الهى بود و هم تعبیر داشت).
جالب این که، در روایتى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) چنین مىخوانیم: الرُّؤْیا ثَلاثَةٌ بُشْرى مِنَ اللّهِ وَ تَحْزِینٌ مِنَ الشَّیْطانِ وَ الَّذِی یُحَدِّثُ بِهِ الإِنْسانُ نَفْسَهُ فَیَراهُ فِی مَنامِهِ: «خواب و رؤیا سه گونه است: گاهى بشارتى از ناحیه خداوند است، گاه، وسیله غم و اندوه از سوى شیطان، و گاه مسائلى است که انسان در فکر خود مىپروراند و آن را در خواب مىبیند».
روشن است، خوابهاى شیطانى چیزى نیست که تعبیر داشته باشد، اما خوابهاى رحمانى که جنبه بشارت دارد، حتماً باید خوابى باشد که از حادثه مسرت بخش در آینده پرده بردارد.
به هر حال، لازم است در اینجا به نظرات مختلف که درباره حقیقت رؤیا ابراز شده، به طور فشرده اشاره کنیم: درباره حقیقت رؤیا تفسیرهاى زیادى شده است که مىتوان آنها را به دو بخش تقسیم کرد: تفسیر مادّى و تفسیر روحى.
1 ـ تفسیر مادّى
مادّىها مىگویند: رؤیا چند علت مىتواند داشته باشد:
الف ـ ممکن است خواب دیدن و رؤیا نتیجه مستقیم کارهاى روزانه انسان باشد، یعنى آنچه براى انسان در روزهاى گذشته روى داده به هنگام خواب در مقابل فکرش مجسم گردد.
ب ـ ممکن است یک سلسله آرزوهاى بر آورده نشده باعث دیدن خوابهایى شود، همان طور که شخص تشنه، آب در خواب مىبیند، و کسى که در انتظار سفر کردهاى است آمدن او را از سفر به خواب مىبیند (و از قدیم گفتهاند: شتر در خواب بیند پنبه دانه!...).
ج ـ ممکن است ترس از چیزى باعث شود که انسان خواب آن را ببیند، زیرا مکرر تجربه شده است، کسانى که از دزد وحشت دارند، شب خواب دزد را مىبینند (ضرب المثل معروف «دور از شتر بخواب و خواب آشفته نبین» اشاره به همین حقیقت است).
«فروید» و پیروان مکتب او یک نوع تفسیر و تعبیر مادّى دیگرى براى خواب دارند: آنها طى مقدمات مشروحى، اظهار مىدارند: خواب و رؤیا عبارت است از: ارضاى تمایلات واپس زده و سرکوفتهاى که همیشه با تغییر و تبدیلهایى براى فریب «من» به عرصه خودآگاهى روى مىآورند.
توضیح این که: بعد از قبول این مسأله که روان آدمى مشتمل بر دو بخش است: «بخش آگاه» یعنى آنچه به تفکرات روزانه و معلومات ارادى و اختیارات انسان ارتباط دارد و «بخش ناآگاه» یعنى آنچه در ضمیر باطن به صورت یک میل ارضا نشده پنهان گردیده است.
مىگویند: بسیار مىشود امیالى که ما داریم و به عللى نتوانستهایم آنها را ارضا کنیم، و در ضمیر باطن ما جاى گرفتهاند، به هنگام خواب که سیستم خود آگاه از کار مىافتد، براى یک نوع اشباع تخیلى به مرحله خودآگاه روى مىآورند.
گاهى بدون تغییر منعکس مىشوند، همانند عاشقى که محبوب از دست رفته خود را در عالم خواب مشاهده مىکند.
و گاهى تغییر شکل داده و به صورتهاى مناسبى منعکس مىشوند، که در این صورت نیاز به تعبیر دارند.
بنابراین «رؤیاها» همیشه مربوط به گذشته است، و از آینده هرگز خبر نمىدهد، تنها مىتوانند وسیله خوبى براى خواندن «ضمیر ناآگاه» باشند، و به همین جهت براى درمان بیمارىهاى روانى که متکى به کشف ضمیر ناآگاه است بسیار مىشود که از خوابهاى بیمار کمک مىگیرند.
بعضى از دانشمندان غذاشناس، میان «خواب و رؤیا» و «نیازهاى غذایى بدن» رابطه قائل هستند، و معتقدند: مثلاً اگر انسان در خواب ببیند از دندانش «خون» مىچکد، لابد ویتامین «ث» بدن او کم شده است!
و اگر در خواب ببیند موى سرش سفید گشته، معلوم مى شود گرفتار کمبود ویتامین «ب» شده است!!
2 ـ تفسیر روحى
و اما فلاسفه روحى، تفسیر دیگرى براى خوابها دارند، آنها مىگویند، خواب و رؤیا بر چند قسم است:
1 ـ خوابهاى مربوط به گذشته زندگى، امیال و آرزوها، که بخش مهمى از خوابهاى انسان را تشکیل مىدهد.
2 ـ خوابهاى پریشان و نامفهوم که معلول فعالیت توهّم و خیال است (اگر چه ممکن است انگیزههاى روانى داشته باشد).
3 ـ خوابهایى که مربوط به آینده است و از آن گواهى مىدهد.
شک نیست خوابهاى مربوط به زندگى گذشته و جان گرفتن و تجسم صحنههایى که انسان در طول زندگى خود دیده است، تعبیر خاصى ندارند.
همچنین خوابهاى پریشان و به اصطلاح «اضغاث احلام» که نتیجه افکار پریشان، و همانند افکارى است که انسان در حال تب و هذیان پیدا مىکند نیز تعبیر خاصى نسبت به مسائل آینده زندگى نمىتواند داشته باشد، اگر چه روانشناسان و روان کاوان از آنها به عنوان دریچهاى براى دست یافتن به ضمیر ناآگاه بشرى استفاده کرده، و آنها را کلیدى براى درمان بیمارىهاى روانى مىدانند.
بنابراین، تعبیر خواب آنها براى کشف اسرار روان و سرچشمه بیمارىها است، نه براى کشف حوادث آینده زندگى.
و اما خوابهاى مربوط به آینده نیز داراى دو شعبه است:
قسمتى خوابهاى صریح و روشن مى باشند که به هیچ وجه تعبیرى نمىخواهند، و گاهى بدون کمترین تفاوتى با نهایت تعجب، در آینده دور یا نزدیک، تحقق مىپذیرد.
دوم خوابهایى است که در عین حکایت از حوادث آینده، بر اثر عوامل خاص ذهنى و روحى تغییر شکل یافته و نیازمند به تعبیر است.
براى هر یک از این خوابها نمونههاى زیادى وجود دارد، که همه آنها را نمىتوان انکار کرد، نه تنها در منابع مذهبى و کتب تاریخى نمونههایى از آن ذکر شده، که در زندگى خصوصى خود ما، یا کسانى که مىشناسیم مکرر رخ داده است، به اندازه اى که هرگز نمىتوان همه را معلول تصادف دانست.
خوابهاى عجیب
در اینجا چند نمونه از خوابهایى که به طرز عجیبى پرده از روى حوادث آینده برداشته، و از افراد مورد اعتماد شنیدهایم یادآور مى شویم:
1 ـ یکى از علماى معروف و کاملاً مورد وثوق «همدان» مرحوم «آخوند ملاّ على» از مرحوم «آقا میرزا عبدالنبى» که از علماى بزرگ «تهران» بود چنین نقل مىکرد: هنگامى که در «سامرا» بودم، هر سال مبلغى در حدود یکصد تومان از «مازندران» براى من فرستاده مىشد، و به اعتبار همین موضوع، قبلاً که نیاز پیدا مىکردم، قرضهایى مىنمودم، و به هنگام وصول آن وجه، تمام بدهىهاى خود را ادا مىکردم.
یک سال به من خبر دادند: امسال وضع محصولات بسیار بد بوده، و بنابراین وجهى فرستاده نمىشود! بسیار ناراحت شدم و با همین فکر ناراحت خوابیدم، ناگهان پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را در خواب دیدم مرا صدا زده فرمود: فلان کس! برخیز در آن دولاب را باز کن (اشاره به دولابى کرد) و یک صد تومان در آن هست بردار. از خواب بیدار شدم.
چیزى نگذشت در خانه را زدند، بعد از ظهر بود، دیدم فرستاده مرحوم «میرزاى شیرازى» مرجع بزرگ تقلید شیعیان است.
گفت: میرزا شما را مىخواهد. من تعجب کردم در این موقع براى چه آن مرد بزرگ مرا مىخواهد؟
رفتم دیدم در اطاق خود نشسته، (من خواب خود را به کلّى فراموش کرده بودم) ناگاه مرحوم«میرزاى شیرازى» به من گفت:
«میرزا عبدالنبى» درِ آن دولاب را باز کن و یکصد تومان در آنجا هست بردار، بلا فاصله داستان خواب به نظرم آمد و از این حادثه سخت تعجب کردم، خواستم چیزى بگویم، احساس کردم او مایل نیست سخنى در این زمینه گفته شود، وجه را برداشتم و بیرون آمدم.
2 ـ دوستى که مورد اعتماد است نقل مىکرد: نویسنده کتاب «ریحانة الادب»، «مرحوم تبریزى»، فرزندى داشت، دست راست او ناراحت بود (شاید روماتیسم شدید داشت) به طورى که به زحمت مى توانست قلم به دست بگیرد، بنا شد، براى معالجه به «آلمان» برود.
او مىگوید: در کشتى که بودم خواب دیدم مادرم از دنیا رفته است، تقویم را باز کردم، و جریان را با قید روز و ساعت نوشتم، چیزى نگذشت که به «ایران» آمدم، جمعى از بستگان به استقبال من آمدند، دیدم لباس مشکى در تن دارند، تعجب کردم، جریان خواب به کلّى از خاطرم رفته بود .
بالاخره تدریجاً به من حالى کردند که: مادرم فوت کرده، بلافاصله به یاد خواب افتادم، تقویم را بیرون آوردم و روز فوت را سؤال کردم، دیدم درست در همان روز مادرم از دنیا رفته بود!.
3 ـ نویسنده معروف اسلامى «سید قطب» در تفسیر خود «فى ظلال القرآن» ذیل آیات مربوط به سوره «یوسف» چنین مىنویسد:
اگر من تمام آنچه درباره رؤیا گفته اید را انکار کنم، هیچگاه نمى توانم جریانى را که براى خودم هنگامى که در «آمریکا» بودم واقع شد، انکار نمایم، در آنجا من در خواب دیدم: خواهر زادهام خون چشمانش را فرا گرفته، قادر به دیدن نیست (خواهرزاده ام با سایر اعضاى خانوادهام در مصر بودند) من از این جریان متوحش شدم، فوراً نامهاى براى خانوادهام به «مصر» نوشتم، و مخصوصاً از وضع چشم خواهر زادهام سؤال کردم، چیزى نگذشت جواب نامه به دستم رسید، نوشته بودند: چشم او مبتلا به خونریزى داخلى شده و قادر به دیدن نیست، و هم اکنون مشغول معالجه است.
قابل توجه این که: خونریزى داخلى چشم او طورى بود که در مشاهده معمولى قابل رؤیت نبود، و تنها با وسائل پزشکى دیدن آن میسر بود، ولى به هر حال از بینائى چشم محروم گشته بود، من حتى این خونریزى درونى را در خواب به شکل آشکار دیدم!
خوابهایى که پرده از روى اسرارى برداشته و حقایقى مربوط به آینده و یا حقایق پنهانى مربوط به حال را کشف کرده، بیش از آن است که حتى افراد دیرباور بتوانند انگشت انکار روى همه آنها بگذارند، و یا آنها را حمل بر تصادف کنند.
با تحقیق از دوستان نزدیک خود غالباً مىتوانید به نمونههایى از این خوابها دست یابید، این گونه خوابها از طریق «تفسیر مادى رؤیا» هرگز قابل تعبیر نیستند، و تنها با تفسیر فلاسفه روحى، و اعتقاد به استقلال روح مى توان آنها را تفسیر کرد، بنابراین از مجموع آنها به عنوان شاهدى براى استقلال روح مىتوان استفاده کرد.