سرویس جنگ نرم حلقه وصل - پایگاه پراجکت سیندیکت در یادداشتی به قلم شلومو بن آمی وزیر اسبق امور خارجه رژیم صهیونیستی نوشت: پس از ۱۲ سال زمامداری بنیامین نتانیاهو، اسرائیل اکنون بیش از هر زمان دیگری دچار تفرقه است و اسرائیلیها عمدتاً از اینکه دولتشان بتواند همزمان یک کشور یهودی و دموکراتیک باشد، ناامید شدهاند. آیا دولت جدید که اتحادش صرفاً بواسطه بیزاری از دیرپاترین نخستوزیر شکل گرفته است، میتواند این میراث را پس بزند؟
مخاطبان گرامی، محتوا و ادعاهای مطرحشده در این گزارش، صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالی این مطالب هرگز مورد تأیید حلقه وصل نیست.
ماندن در قدرت برای نتانیاهو از همه چیز مهمتر بود
بنیامین نتانیاهو به همین زودیها دیگر نخستوزیر اسرائیل نخواهد بود. او پس از ۱۲ سال زمامداری، کشور را در چه وضعیتی تحویل خواهد داد؟ ماندن در قدرت برای نتانیاهو از همه چیز مهمتر بود و به همین خاطر، او تمرکزش بیشتر بر روی دلجویی از حامیانش بود تا خدمت به منافع ملی. چنین چیزی غالباً و بطور فزاینده به معنای رو در روی هم قرار دادن گروههای مختلف با رجوع به سرشت قومی و قبیلهای مردم بود. او از طریق تحریک و تهییج مردم حکومت میکرد و سیاستهایی را به اجرا میگذاشت که با لفاظیهای بیش از حد ملیگرایانه و ضدعرب او همخوانی داشتند.
همراهی نتانیاهو با صهیونیسم مذهبی افراطی
برای مثال، او از قانون ملت ـ دولت مصوب سال ۲۰۱۸ که عملاً اعراب اسرائیل را به شهروند درجه دو تبدیل میکند، حمایت کرد. او همچنین با جریان غالبِ صهیونیسم مذهبی افراطی همراه شد و از الحاق سرزمینهای فلسطینی استقبال کرد، موضوعی که ائتلافهای دست راستی اسرائیل به لحاظ تاریخی نسبت به آن تردید داشتهاند.
دولتهای متوالی نتانیاهو به صورت خستگیناپذیر تلاش کردهاند تا شرایط را برای الحاق کرانه باختری اشغالی فراهم کنند. او در مقاطعی به نظر همانند بخش بزرگی از حامیانش رؤیای یهودا و شومرون را به اسرائیل ترجیح داده و میلیاردها دلار در راستای تحقق بخشیدن به این رؤیا هزینه کرده است.
نویسنده در ادامه یادداشت خود عنوان کرد: با این وجود، نتانیاهو گاهی اوقات نیز برخلاف انتظار حامیانش، پروژه احداث شهرکهای یهودینشین را در کرانه باختری چندان با قدرت به پیش نبرد. او در سال ۲۰۰۹ توقف ده ماهه ساخت شهرکهای جدید را اعلام کرد که هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه وقت آمریکا آن را «بیسابقه» خواند. نتانیاهو در سال ۲۰۱۴، در خصوص یک چارچوب صلح با محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین به مذاکره نشست و در جریان آن مذاکرات مواضع منطقی و غیرمنتظرهای اتخاذ کرد. علیرغم اینها، او به منظور خشنود نگه داشتن حامیان دست راستی خود، از متوقفسازی ساختوسازها توسط شهرکنشینان یهودی در کرانه باختری و بیتالمقدس شرقی حتی در جریان مذاکرات خودداری کرد.
طبقه فقیر برای نتانیاهو اهمیتی نداشتند
امتیازات گزافی که نتانیاهو به جامعه ارتودوکس اسرائیل اعطا کرد نیز از منطق مشابهی پیروی میکرد. او بدین ترتیب تلاشهای پیشین خود در اوایل دهه ۲۰۰۰ در منصب وزیر دارایی به منظور پایان دادن به وابستگی انگلی ارتودوکسها به مقرری دولتی را بیاثر ساخت. از سوی دیگر، او سرمایهگذاریهای به مراتب کمتری به منظور بهبود شرایط طبقه فقیر اسرائیل صورت داد؛ او خاطرش جمع بود که حملات بیوقفهاش به «خواص» قدیمی لیبرال در راستای حفظ حمایت رأیدهندگان در میان طبقه فقیر کفایت میکند.
ائتلاف احزاب اسرائیلی برای کنار زدن نتانیاهو از قدرت
وزیر خارجه اسبق رژیم صهیونیستی در ادامه تصریح کرد: پیشینه نتانیاهو در زمینه ائتلافسازی نیز بازتابدهنده تمرکز مشابه او بر روی حفظ جایگاه خود است. او در گذشته با احزاب متمایل به چپ و میانهرو ائتلاف کرده است. با این حال، پس از چهار انتخابات آخر پارلمان، او در خصوص تشکیل دولت با جناحهای یهودبرترپندار تردید به دل راه نداد. او برای ماندن در قدرت هر کاری میکند. با این حال، این یک مورد اقدام نتانیاهو شاید در نهایت به ضررش تمام شده باشد: ائتلافی که مخالفان سیاسیاش تشکیل دادهاند، بدون مشارکت حزب رعم برای کنار زدن او کفایت نمیکرد.
اینکه ائتلاف جدید بدون نتانیاهو نمیتوانست موجودیت یابد، دلیلش فقط این نیست. هشت حزب حاضر در این ائتلاف که ایدئولوژیهای گوناگونی دارند ــ شامل چپگراها، میانهروها، ملیگرایان دست راستی، و اسلامگرایان عرب ــ بواسطه یک چیز با یکدیگر متحد شدهاند: تمایل به کنار زدن نتانیاهو از قدرت. بسیاری از آنها از متحدان سابق نتانیاهو هستند که به خاطر رفتارهای خودشیفته، سلطهجویانه، و اغلب شرمآور نتانیاهو بطور فزایندهای از او فاصله گرفتند. از نظر آنها، تنظیم کیفرخواست علیه نتانیاهو به اتهام فساد و خیانت در امانت به مثابه آخرین ضربه بود.
سیاستهای اشتباه نتانیاهو برای اسرائیل خسارتبار بود
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: علاقه وافر نتانیاهو به خراب کردن پلهای پشت سرش را همچنین میتوان در قالب لطمه وارده به وجهه اسرائیل در آمریکا به ویژه در میان میانهروها و لیبرالها، از جمله اکثر یهودیهای آمریکا، مشاهده نمود. او خودش را به شکل تنگاتنگی با حزب جمهوریخواه و دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا همسو ساخت و بدین ترتیب حمایت از اسرائیل را به یک موضوع کاملاً حزبی تبدیل نمود.
تشدید خشونتهای اخیر با فلسطینیها به نظر موجب رنجش و بیزاری بیش از پیش بسیاری از آمریکاییها شده است. چنین چیزی یک زنگ خطر برای نتانیاهو بود، نتانیاهویی که معتقد بود آرمان ملیگرایی فلسطینی را تقریباً شکست داده است. این اعتقاد بواسطه انعقاد توافقات ابراهیم که به برقراری روابط دیپلماتیک میان اسرائیل و چهار کشور عرب انجامید، تقویت گردید.
نتانیاهو میدانست چگونه از تغییرات منطقهای به نفع اسرائیل بهره بگیرد. او میدید که حکومتهای سنی حاکم در خاورمیانه از قی
امهای مردمی مشابه بهار عربی سال ۲۰۱۱ و همچنین اوجگیری یک ایران (شیعه) هستهای هراس دارند. این امر در کنار کاهش علاقه آمریکا به منطقه یک فرصت طلایی برای اسرائیل رقم زد تا روابط با این کشورها را عادی سازد ــ و ظاهراً حمایت دیپلماتیک از فلسطینیها را به میزان قابل توجهی کاهش دهد.
سیاستهای اشتباه نتانیاهو در قبال ایران خطر جنگ منطقهای را افزایش داد
با این وجود، همانگونه که خشونتهای اخیر نشان میدهد، مسئله فلسطین همچنان یک مسئله حاد برای اسرائیل است و بیتالمقدس همچنان یک کانون درگیری است که میتواند به جنگ مذهبی در خاورمیانه دامن بزند. مقابله زیانبخش نتانیاهو با توافق هستهای سال ۲۰۱۵ و ناکامی متعاقب او در زمینه مهار جاهطلبیهای هستهای و طرحهای منطقهای ایران صرفاً خطر شعلهور شدن جنگ در منطقه را بالا میبرد.
میراث اقتصادی نتانیاهو نیز شرایط خوبی ندارد. در قالب سیاستهای نئولیبرال و سختگیرانه او، سیستم رفاهی به شدت ضربه خورد و در شرایطی که ۲۱ درصد جمعیت اسرائیل زیر خط فقر بسر میبرند، اسرائیل جایگاه خود را در میان نابرابرترین عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه تثبیت نمود.
در نهایت، میراث نتانیاهو آکنده از تنش، نفرت، و هرجومرج است. اسرائیل اکنون بیش از هر زمان دیگری دچار تفرقه است و اسرائیلیها عمدتاً از اینکه دولتشان بتواند همزمان یک کشور یهودی و دموکراتیک باشد، ناامید شدهاند. آیا دولتی که اتحادش صرفاً بواسطه بیزاری از نتانیاهو شکل گرفته است، میتواند این میراث را پس بزند؟