به گزارش حلقه وصل، در آستانه برگزاری محفل شب شاعر که اختصاص به پاسداشت مرحوم «ابوالفضل سپهر» دارد، رضا اسماعیلی از شاعران کشورمان طی یادداشتی به این شاعر پرداخته است.
از منظر جامعه شناسی، ادبیات را میتوان به دو شاخه زیر تقسیم کرد:
1 – ادبیات رسمی که بر پایه فرهنگ مکتوب یا نوشتاری شکل میگیرد و بیش تر منطبق بر قواعد دستوری و زبانی است.
2 – ادبیات غیر رسمی یا عامیانه که در قالب شفاهی و گفتاری(محاوره) تجلی میکند و آبشخور اصلی آن فولکلور است، مثل قصهها، ضرب المثلها، ترانهها، دوبیتیها، لالاییها و... تامل و واکاوی در فرهنگ شفاهی(عامیانه) یک ملت، به ما در شناخت بیشتر هویت آن ملت مدد میرساند. در آیینه فرهنگ شفاهی میتوان سیمای دین و آیین، روش و منش اخلاقی، و نحوه سلوک اجتماعی یک ملت را به تماشا نشست. به همین خاطر ادبیات غیر رسمی(شفاهی) برای مردم کوچه و بازار جاذب تر و تاثیرگذارتر است و از اقبال و استقبال بیش تری برخوردار.
ادبیات شفاهی پاسخ به یک نیاز فرهنگی و منطبق بر گفتمان مردم کوچه و بازار است. یادمان باشد که همه اقشار جامعه – با هر سطح سوادی – نیاز به غذای فرهنگی دارند. از این منظر شایسته است در تولیدات ادبی و هنری به نیاز فرهنگی مردم کوچه و بازار نیز توجه کنیم و مطابق با ذوق و ذائقه آن ها دست به خلق و آفرینش آثار ادبی بزنیم. البته در این تاکید بیش تر فرم و صورت مورد نظر است. بدیهی است که هر اثر ادبی و هنری و برای هر سطح مخاطبی باید برخوردار از مضمون فاخر و متعالی باشد. ترویج ادبیات شفاهی نافی محتوای فاخر و ارجمند نیست. با عنایت به این مهم، شناخت کامل و عمیق هیچ جامعه ای بدون مطالعه و بررسی عالمانه و جامعه شناسانه فرهنگ غیر رسمی و شفاهی آن جامعه امکان پذیر نخواهد بود.
ذکر این مقدمه یا «براعت استهلال» بهانهای برای پرداختن به جایگاه ادبی «ابوالفضل سپهر» از شاعران دفاع مقدس بود. شاعر جوانی که هر چند از درک دوران دفاع مقدس محروم بود، ولی به خاطر درد و دغدغه ای که داشت، حنجره اش را وقف بیان آلام و رنج های بازماندگان و یادگاران دوران دفاع مقدس کرد.
ابوالفضل سپهر نماینده ادبیات شفاهی انقلاب بود. شاعری مردمی و بسیجی. دیگر این که من نیز بر این اعتقاد و باورم که او پیش و بیش از شاعر بودن، یک انسان دردمند بود:
شاعر نی ام و شعر ندانم که چه باشد
من مرثیه خوان دل دیوانه ی خویشم
دریافتن این که شعر و شاعری هدف اصلی او نبود، کار چندان دشواری نیست. زیرا هدف اصلی یک شاعر حرفهای صنعتگری، زبان آوری و جلوه فروشی است، در حالی که سپهر عزیز از شعر به عنوان وسیلهای برای واگویه دردها و بغضهای در گلو شکسته خانواده شهیدان و جانبازان انقلاب استفاده میکرد. در واقع شعر سنگ صبور او بود برای واگویه دردهایی که بر صورت غیرتش چنگ میکشیدند. شعرهای ساده، خاکی و بی تکلف او فریادهای غریبانهای بودند در روزگار قحطی وجدان، و مظلومیت سلسله شهیدان و جانبازان. اگر شعرهای از دل برآمده او را مرور کنیم، به آسانی درخواهیم یافت که جانمایه اکثر شعرهای سپهر، درد و داغ و دغدغه است.
سپهر در شعر اهل زبان بازی و صنعتگری نبود. او فرزند درد بود و شعرهایش دردوارههایی سرخ، معترض و افشاگر. او از مردم بود و با زبان مردم حرف میزد. ساده و صمیمی و بدون تکلف. و مردم نیز او را میشنیدند و همچون هوای بهاری نفس میکشیدند. او راوی صادق دردها و رنجهای حماسه آفرینان هشت فصل عشق بود. عاشورا مردان راست قامتی که برای پاسداری از اسلام و قرآن و آرمانهای بلند انقلاب در سنگر رشادت تا آخرین نفس جنگیدند و در مقابل دشمن قد خم نکردند.
با آرزوی آمرزش و آرامش برای آن عزیز سفر کرده، این نوشتار را با ذکر خاطرهای از زبان گلعلی بابایی(نویسنده برجسته ادبیات دفاع مقدس) که با سپهر ارتباط عاطفی عمیقتری داشت به پایان میبرم:
«یک روز از سپهر خواستیم بیاید اردوگاه تفریحی فرزندان شاهد در لواسان. فرزندان شاهد و جانبازان دور هم جمع شده بودند. حسابی شلوغ میکردند. کسی نتوانسته بود از پس آنها بربیاید. همه را دست می انداختند. نوبت سپهر شد که برود شعر بخواند. رفت بالای سن. بچهها هم دوباره شروع کردند به شلوغ بازی و هو کردن. سپهر بیاعتنا به آنها شروع کرد به خواندن اشعار اتل متل... چند لحظهای گذشت. بچهها کم کم آرام شدند. دقایقی بعد دیدم بچهها همه تحت تاثیر اشعار قرار گرفتند و آن چنان گریه میکردند که باورمان نمیشد. مسئول اردوگاه میگفت آقای سپهر اولین کسی بود که توانست بچهها را آرام کند. بعد از مراسم، فرزندان شهدا و جانبازان دور ابوالفضل حلقه زدند و از او تشکر میکردند.»
یاد و نامش گرامی باد.
بر اساس این گزارش، محفل «شب شاعر» امروز در پاسداشت زنده یاد ابوالفضل سپهر در موسسه اوج از ساعت 15 برگزار میشود.