سینما «هنر-صنعت»ی است که بدون «سرگرمی» معنا پیدا نمیکند و «آینه بغل» به خوبی توانسته مخاطبش را از ابتدا تا انتهای فیلم سرگرم کند.
«آینه بغل» جدیدترین ساخته منوچهر هادی است که چندی پیش سریال «عاشقانه» را به شبکه نمایش خانگی فرستاد و در جذب مخاطب، نسبتا موفق بود. «هادی» در عاشقانه به خوبی توانست زندگیهای عاری از دین و اعتقاد را به نقد کشیده و برای اولین بار در سینمای بعد از انقلاب، از موضوع نگهداری از سگ و وابستگی انسانها به این حیوان انتقاد کند.
«هادی» در «آینه بغل» هم همین زبان نقاد خود را حفظ کرده و آزادانه از موسیقی متنِ لایتِ غربی به سبک هالیوود و تکیهکلامهای زنِ روانپریش غربزدهی فعال در اینستاگرام گرفته تا تکههای سیاسی فتنه ۸۸ و میتینگهای رنگینِ انتخاباتی و ماجرای برجام و چهار درصدیهای انتخابات ۹۶ و نهایتاً شوخی با کاخ سفید و دکتر ظریف و مذاکرات هستهای را به فیلمش میآورد!
«آینه بغل» داستان «مرتضی» و «مهناز» از طبقه ضعیف جامعه است که در حادثهای، درگیر آسیب رسیدن به آینه بغل یک ماشین لوکس میشوند و از این طریق وارد زندگی «شاهرخ» و «شهرزاد» میشوند که در پنتهاوس یکی از برجهای تهران با مشخصات یک قصر تمام عیار زندگی میکنند. این آشنایی ناخواسته با حاشیههایی روبروست و تا آخر فیلم ادامه پیدا میکند و کارگردان توانسته از همین تضاد فقر و غنا، به خوبی فضاسازی کرده و حرفهایش را بزند.
مرتضی و مهناز سالهاست به خاطر مشکلات مالی، توان ازدواج ندارند و حالا که روزهای خوبی در انتظارشان است، یک حادثه، میرود تا زندگیشان را با چالشهایی اساسی روبرو کند. آنها اما با ماجرا پیش میروند و طلاییترین سکانس فیلم را در «سرویس بهداشتی» قصر شاهرخ، خلق میکنند. توالتی که 48 متر مساحت دارد و 8 متر از خانه مرتضی و مهناز بزرگتر است! منوچهر هادی در این سکانس، عمده حرفهای اساسی و مهمش را میزند و سرمایهداری و فاصله طبقاتی را به بهترین نحو و بدون افتادن ریتم فیلم به چالش میکشد.
هادی در بیانیههای سیاسیاش البته به اندازه بیانیههای اجتماعی موفق نیست. پدر مهناز که آشپز وزارت امور خارجه است، کاملا شبیه محمدجواد ظریف است و ادعا میشود که غذای هیات اعزامی برای مذاکرات برجام را او طبخ کرده است! کارگردان در این میان حرفهای زیادی را از زبان بازیگران بیان میکند اما چون مواظب است که نه سیخ بسوزد و نه کباب، کلامش الکن میشود و جز به شباهت ظاهری پدر عروس با وزیر خارجه نمیشود حرف دیگری از او را جدی گرفت.
آینه بغل اگر چه نمونه به روز شده فیلمفارسیهای قبل از انقلاب است اما همین که توجه کافی به بُعد سرگرمکنندگی دارد و از طرف دیگر، نسبت به روزگار خود بیتوجه نیست، کافی است که بفروش شود و در فصل مرده سینمای ایران یعنی آذرماه و دی ماه، حدود 10 میلیارد تومان فروش کند.
از دیگر نقاط قوت آینه بغل میشود به بازی درخشان جواد عزتی در آن اشاره کرد که یک تنه، ضعف بازی سایر بازیگران را پوشش داده و سردیِ محمدرضا گلزار، لهجه نچسبِ یکتا ناصر، صورت بیمیمیکِ نازنین بیاتی و بازی اگزجرهی مهلقا باقری را جبران کرده است.
خلاصه اینکه تماشای آینه بغل به تجربه دیدن نحوه زندگی در یک پنتهاوس شمال تهران و همراه شدن با جوان پولداری که مدام از قرصهای ضدافسردگی (با قیمت هر کدام 150000 تومان) استفاده میکند، میارزد.