بازخوردهای متفاوتی از کاری که دو روز پیش هنگام دریافت جایزه جلال انجام دادید در فضای رسانهای صورت گرفته است. عدهای میگویند رضا امیرخانی بهخاطر اعتراض به ممیزی، این کار را انجام داده است و بخش دیگری هم معتقدند که بهخاطر اینکه جایزه جلال، دولتی است نخواستید جایزه را بگیرید و البته به این هم استناد میکنند که چند سال قبل، جایزه شهید غنیپور را که یک جایزه خصوصی بود، پذیرفتید. سوالم این است که چرا رضا امیرخانی بخش مادی جایزه جلال را نپذیرفته است؟
مصر هستم بار دیگر حرفهای دیروز خودم را تکرار کنم. یک نویسنده اگر نویسنده باشد، بهدنبال گرفتن مجوز همواره تلاش خواهد کرد. اما طبعا گرفتن جایزه جز اهداف کاریاش محسوب نمیشود. اصل کاری که من با ارشاد دارم گرفتن مجوز است و اتفاقا گرفتن جایزه جزء کارهایی نیست که برای آن دست به تلاشی بزنم.
جایزه یک ارزش معنوی دارد و یک ارزش مادی. ارزش معنوی جایزه به نظر داوران و نهاد برگزارکننده برمیگردد، من به نظر داوران جایزه جلال قطعا احترام میگذارم و همینطور به خود جایزه جلال. اگر این احترام نبود در جلسه حاضر نمیشدم. صراحت عدم حضور را هم داشتم. از آن سوی قصه این رویه قبلی من هم بوده است. من تا به حال از هیچ ارشادی هیچ جایزهای نگرفتهام.
واقعیت این است کمتر پیش آمده که اصولا کاری از من هم نامزد دریافت جایزهای بشود، اما همین اتفاق در دولت پیشین هم افتاد و یک جایزه نهچندان مهم به قیدار رسید. در آن جایزه بهعنوان نویسنده شرکت کردم و همین جملات را گفتم. به نظر هیات داوران احترام گذاشتم و قسمت معنوی جایزه را پذیرفتم اما قسمت مادی را نپذیرفتم. اما در آن دولت تفاوت دیگری بود. دوست نداشتم قسمت مادی جایزه را به ارشاد برگردانم و آن را به یک خیریه اهدا کردم.
اما نسبت به وزارت ارشاد سیدعباس صالحی حسنظن دارم. بنابراین قسمت مادی جایزه را به خودشان واگذار کردم که قطعا درمورد آن تصمیم فرهنگی درستی خواهند گرفت. نه نسبت به این جایزه، بلکه نسبت به همه بودجههای فرهنگی.
من اعتقادم به این دولت و آن دولت نبوده است، کلا همین رویه را دارم.
از آن سوی قصه جایزه شهید غنیپور را یک جایزه بسیار سالم مردمی میدانم که از سوی عدهای از بچههای مسجد اداره میشود. در همان جایزه نیز یادم است که درمورد کتاب «بیوطن» قسمت مالی جایزه را نپذیرفتم که این البته برمیگشت به کمکی که یکی از نهادهای فرهنگی به جایزه غنیپور و کمکش را منوط به این مساله کرده بود که من جایزه نگیرم. دوستان مسجد جوانمردانه جایزه اول را به من دادند و من هم بابت اعتراض به رفتار آن نهاد فرهنگی قسمت مادی جایزه را نپذیرفتم.
چقدر موافق این نظر هستید که این اقدام شما باعث تضعیف جایزه جلال میشود؛ با توجه به اینکه این جایزه جزء مهمترین جوایز ادبی کشور است؟
چنین اعتقادی ندارم. عدم حضور من و بالا نرفتن من میتوانست باعث تضعیف جایزه جلال شود اما در جلسه حاضر شدم و به جایزه احترام گذاشتم؛ این به معنای تایید کامل جایزه جلال نیست اما فراموش نکنیم روندی که جایزه جلال داشته روند بسیار امیدوارکنندهای است. ما از یک جایزه غیرشفاف رسیدهایم به جایی که داوران بخشهای مختلف پیش از برگزاری جایزه به افکارعمومی معرفی میشوند و میتوان با آنها راجع به نظراتشان گفتوگو کرد. این احتمال فشار در داوریها را بهشدت پایین میآورد.
شفافیت در اعطای جایزه یکی از بزرگترین دستاوردهای جایزه جلال است. اگر از من بپرسید که چه قسمتهایی در جایزه جلال میتواند در سالهای آینده پررنگتر دیده شود، من حتما به اضافه شدن بخشها تاکید خواهم کرد. صنعت نشر باید در جایزه جلال دیده شود. صفحهآرایی، طراحی جلد، صحافی، تبلیغ کتاب و بهترین فروش رایت باید در این جایزه دیده شود تا جایزه جلال به یک جشنواره ارجمند صنعت نشر بدل شود. از آن سوی قصه همین دستاورد مهم جایزه جلال را که گفتم «جایزه» و «مجوز» با هم، همخانواده نیستند، میتوان به بخش مجوزها هم تسری داد. بهترین حالت وزارت ارشاد در بخش اعطای مجوز کتاب برمیگردد به اینکه برادران و خواهران ممیز شفاف به نویسندگان و ناشران معرفی شوند تا امکان هر رفتار شخصی و غیرضابطهمند گرفته شود.
درمورد کتاب جدیدتان هم صحبت میکنید؟
بله. کتاب «ر ه ش» هنوز در انتظار مجوز ارشاد است. من و ناشر بسیار علاقهمند بودیم که کتاب در ماه پایانی پاییز منتشر شود اما این اتفاق نیفتاد.
منبع: فرهیختگان