به گزارش حلقه وصل، میهمان شنبه شب برنامه تلویزیونی «چهل چراغ»، افسانه بایگان؛ بازیگر شناخته شده و قدیمی سینما و تلویزیون کشورمان بود.
بنا بر این گزارش، میهمان شنبه شب برنامه تلویزیونی «چهل چراغ»، افسانه بایگان؛ بازیگر شناخته شده و قدیمی سینما و تلویزیون کشورمان بود.
بازیگر مطرح سینمای ایران که در کارنامه اش آثاری خاطره انگیز به ثبت رسیده است، در برنامه «چهل چراغ» از خاطرات فراموش نشدنی سفرش به کربلای حسینی(ع) در اولین کاروان زیارتی «چهل چراغ» در سال گذشته گفت و درباره راه پیمودن در مسیر معرفت که این روزها میلیون ها خاطرخواه دارد، عنوان ساخت: «اگر سفر اربعین معرفتی نباشد خیلی فایده ای به حال آدم ندارد، یعنی باید حرکتی از نقص به کمال صورت بگیرد چون من باید سفر به سمت طلبیدن کنم. سفر کربلا خیلی متفاوت است، این حال و این شور حسینی(ع) از همان لحظات اول ایجاد می شود. من در آن جا می فهمم که چقدر حقیر و کوچکم و تنها تسلیم شدن و قدم در راه گذاشتن و رفتن می تواند کمک کند. وقتی این تصمیم را داشته باشی قدم به قدم اتفاقات عجیبی برای زائر می افتد که متوجه می شود اتفاقاتی در درونش دارد شکل می گیرد.»
میهمان برنامه تلویزیونی «چهل چراغ»، پیاده روی اربعین را سفری روحانی دانست و گفت: «همه ذراتش مثل یک پازل چیده شده است و هیچ کدام را نمی توان برداشت و چیز دیگری جایش گذاشت. باید این تابلو به همان شکل ترسیم شود. بعد از مدتی که از این سفر می گذرد و به آن فکر می کنی بیشتر پی به عظمتش می بری. در همان لحظه ممکن است اعجابی داشته باشد اما وقتی از آن رد می شوی طبیعتا این مساله بیشتر می شود.»
افسانه بایگان به ذکر خاطره ای از سفر در کاروان «چهل چراغ» پرداخت و عنوان داشت: «برایم در نجف اتفاق خاصی افتاد. یکی این بود که کفش هایم بعد از زیارت گم شد. عزیزان همراه می گفتند که این نشانه این است که دوباره برمی گردم. وقتی این اتفاق در کربلا هم تکرار شد یکی از آیات خداوند که خداوند خطاب به موسی می کند به یادم آمد؛ بگذار نیت ات را و بیا. در آن حالت می بینی که همه تعقات مانند خانواده، فرزند و همسر را باید رها کرد و رفت.»
بازیگر سریال «سربداران» درباره قیام امام حسین(ع) و لزوم کسب معرفت درباره چنین حماسه ای، عنوان داشت: «حضرت حسین(ع) رفتند و مسیرشان را پیمودند و حال به قول معروف «کعبه سنگ نشانیست که ره گم نشود». ما می رویم که این راه را فراموش نکنیم. حقیقت این است که در وجود ما یک یزید وجود دارد. به قول مرحوم دکتر شریعتی انسان فاصله ای است بین فرش و عرش. برای خود من از حدود 30 سال پیش سوالاتی درباره عاشورا بود. کتاب «حسین وارث آدم» را می خواندم و فکر می کردم آن شب اگر من در کربلا بودم کجا می بودم؟ می ماندم یا می رفتم؟ این خیلی مهم است. از سفر که برمی گردم با همه حالات و احوالاتی که برای هر کس ممکن است شهود خاصی را ایجاد کند، باید ببینم حالا کی ام؟! من بعد از سفر مکه هم همین سوال را داشتم. معمولا این سوال خیلی برایم تکرار می شود. برای این سوال باید وابستگی ها و دلبستگی های دنیا را کنار گذاشت. وقتی در برابر این بلندبالاها قرار می گیریم متوجه می شویم که باید همه چیز را کنار گذاشت.»
وی ادامه داد: «انسان ارزش والایی دارد. ما خیلی ارزان خود را می فروشیم. «منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی مفروش خویش ارزان که تو بس گران بهایی.» قیمت ما در بازی های روزمره و معادلات دو دو تا چهارتای عقل جزئی ما پایین آمده و دائم خود را می خریم و می فروشیم! اما وقتی با ماجراهایی مانند کربلا مواجه می شویم، متوجه می شویم که خیلی ارزان فروشیم.»
افسانه بایگان در مقابل پرسش شهیدی فرد مبنی بر این که کدام یک از شخصیت های «سربداران»، تفکر عاشورا را نمایندگی می کنند، پاسخ داد: «فاطمه خیلی این چنین است. طبیعتا شیخ حسن هم این گونه است. به دنبال حقیقت رفتن در این شخصیت ها وجود دارد. «سربداران» یک کار ارزشی عقیدتی خیلی خوبی بود بدون این که ما به طور مستقیم بگوییم که کار معنوی می کنیم، حاصل کار تبدیل به اثری معنوی شد.»
وی افزود: «من در 19 سالگی این سعادت را داشتم که در سریال عرفانی مذهبی «سربداران» کار کنم. اما ماحصل کار من از لبه تیغ گذشت. به دلیل این که وقتی کار آماده شد و مسئولان دیدند گفتند اصلا چنین شخصیتی قابل پخش نیست! بحث پوشش خاصی بود که یک زنِ درباری مغول داشت. اما چند روز بعد گفتند مژده بدهیم که حضرت امام سریال را دیدند و گفتند چرا باید سانسور شود؟ اگر قرار باشد شخصیت ترکان بانو شبیه فاطمه باشد دیگر تضاد رفتارهای آن ها مشخص نمی شود! کار هم در نهایت به همان شکل پخش شد و من امکان این را یافتم که در عوالم معنوی گام بردارم و بارها و بارها به یاد حضرت امام (ره) بودم. واقعا روحشان شاد که زندگی هنری من را رقم زدند.»
افسانه بایگان در ادامه برنامه یادی از عارفان و ادیبان بزرگ ایران زمین کرد و از لزوم آشنایی و کسب معرفت توسط آن ها گفت و در پاسخ به این سوال که دلیل کم کاری هنرمندان درباره آثار عاشورایی چیست، پاسخ داد: «به نظرم آثار هنری با کسب معرفت و عشق بدون هرگونه تعصب بیهوده باید نوشته و اجرا شود. اگر ما قبول کنیم که هنرمند انسانی است که شاخک های حسی و معرفتی اش از دیگران بیشتر است و این وجه معرفتی به او داده شده است. حالا اگر قدر خودش را نمی داند و در مسیر دیگری رفته می رود بحث دیگری است. اما واقعیت این است که هنرمند برای گفتن حقیقتی الهام آور آمده است. ما باید به این معرفت هنرمند اعتماد کنیم و آن ها را انقدر زیر ذره بین و فشار قرار ندهیم، به خصوص کسانی که مشخص شده محبت اهل بیت را در دل دارند. محبت این انقلاب را در دل دارند. برایشان واقعا مساله است و معتقد هستند که یک اتفاقی از دل این سرزمین خواهد افتاد. وقتی به این بارور رسیده اند به آن ها اجازه دهیم کار کنند. من افتخار می کنم که در دوران انقلاب اسلامی و در وطنم و در این برهه از تاریخ زندگی می کنم. حالا هرکسی از ظن خود شد یار من. آن کسی که از شنیدن این مساله دردش می گیرد باید فکری به حال خود کند. من دارم از حقیقت سخن می گویم. شاید هر کسی درباره حرف هایم فکری کند اما مهم نیست.»