به گزارش حلقه وصل، نهاد دانشگاه به عنوان مرجع آموزش، پژوهش و ترویج دانش واجد اهمیت خاصی در هر کشور است که باید تکفل حل بنیادین نیازهای هر جامعه را برعهده بگیرد. اگر جامعهای در حل نیازهایش دچار مشکل جدی و بنیادین است مقصر اصلی آن، نهاد دانشگاه است. دانشگاه از هنگام بدو ورودش به ایران تا به اکنون بارها مورد انتقادات جدی و کلیدی قرار گرفته تا جایی که بسیاری معتقدند که این نهاد اساسا برای جامعه ایرانی مضر و آسیبزاست. برای نسبتسنجی دانشگاه با نیازهای کشور به گفتگو با دکتر ابراهیم فیاض، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران پرداختیم. فیاض که غالبا به نظریات جنجالی و بعضا شاذ خود مشهور است به نکات قابل توجهی درخصوص وضعیت دانشگاه و علم در ایران کنونی پرداخت.
*گروهی معتقدند که دانشگاه از بدو پیدایش دارای یک ایدهای بوده که به مرور وقتی در طول زمان تطور یافته دچار فاصله گرفتن از ایده اولیه و ابتدایی خود شده و الان تبدیل به یک بنگاه تجاری شده است. حال، آیا به نظر شما فرض ایده ابتدایی برای دانشگاه فرض صحیحی است و آیا این ادعا که دانشگاه در جمهوری اسلامی تبدیل به مرکزی تجاری شده درست است؟
دانشگاه در غرب مسیر خاص خودش را پیموده و موفق هم شده است و تمدن کنونی غرب ناشی از نهاد دانشگاهش است. غرب امروز به بحران دانشی رسیده است نه بحران دانشگاه و این باعث شده که دانشگاه را معطوف به دانشی جدید بازطراحی کنند اما وضعیت دانشگاه در ایران یک راه دیگری را پیموده است. دانشگاه از همان ابتدا در ایران یک نهاد کاملا غربی است به همین دلیل شما میبینید که دانشگاه با یک حالت خاصی در اواخر جریان انقلاب وارد مبارزات شد،
*یک نگاه ویژه به دانشگاه مطرح است و آن اینکه دانشگاه باید در جامعه اثرگذار باشد و این اثرگذاری در کارآفرینی نهفته است یعنی یک دانشگاه تکنیکال. نظر شما درمورد این نوع نگاه به دانشگاه چیست؟
این تعاریفی که دوستان مدنظر دارند تعریف دقیق دانشگاه نیست بلکه یک تعاریف جهان سومی و استعماری از دانشگاه است که مدعی است دانشگاه نباید تئوریساز، اندیشهساز و سیاستگذار جامعه باشد بلکه یک کارگاه تقلیدی است و صرفا به مونتاژ میپردازد که ظهور برجسته این تقلید در رشتههای فنی است که توان تولید یک ماشین را هم ندارند. اساسا سیستم دانشگاه ما از همان ابتدا به صورت دانشگاه فنی بوده است. فلذا دانشگاه ما حتی با تعابیر غربیاش هم دانشگاه نیست بلکه یک سری مؤسساتی هستند که باید پول نفت خرج کنند تا بتوانند یک تکنولوژی صدبرابر گرانتر را در جامعه ایجاد کنند.
دانشگاه ما به معنای university غربی نیست زیرا university یعنی اینکه عالم در آن متجلی بشود و در قالب تئوری در بیاید. سیستم دانشگاه را در ایران به صورتی تعبیه کردند که رشتههای فنی بر آن حاکم بشوند و علوم پایه عقب بمانند و در این امر هم مؤفق بودهاند. شما حتی میبینید که برخی از مسئولان فارغالتحصیلان رشتههای پزشکی و فنی هستند.
* آیا این حضور در عرصه تصمیمسازی مشکلزاست و اگر ذهنهای فنی و پزشکی متصدی سیاستگذاری کلان مخصوصا برای عرصه علمی بشوند چه آسیبهایی خواهد داشت؟
-یک جامعه تکنیک زده خواهید داشت. ما سطوح مختلفی داریم، قبل از سطح تکنیکی سطح تاکتیکی و قبل از آن سطح راهبردی داریم و قبل از آن سطح تئوریک را داریم اما هیچ کدام از این سطوح در سیاستگذاریها و... دیده نمیشود و صرفا یک دانشگاه تکنیکی داریم که باید صرفا از غرب تقلید کند و اگر هم بخواهد آوردهای به جامعه ارائه بدهد با هزینه 10 برابر این کار را خواهد کرد زیرا دانشگاه قرار نیست در ایران خلاقیت داشته باشد.
مدیران دانشگاههای غربی غالبا تحصلیکرده رشتههای فنی نیستند حتی مدیریت دانشکده فنی در غرب نیز فارغالتحصیلان رشتههای فنی نیستند بلکه فارغالتحصیلان مدیریت آموزشی تصدی این امور را برعهدهدارند. رؤسای کارخانهها در غرب غالبا تحصیلکرده رشتههای فنی نیستند بلکه فارغالتحصیلان رشته مدیریت صنعتی هستند. رؤسای بیمارستانها در غرب پزشک نیستند بلکه فارغالتحصیلان مدیریت بیمارستانی هستند.
*یعنی هر نهاد برای خود رشته مدیریتی خاصی دارد!
- بله دقیقا، مثل مدیریت بازرگانی، مدیریت صنعتی، مدیریت آموزشی و... لذا مدیریت در غرب در سطح تئوریک و تاکتیکی است اما در ایران گرفتار سطح تکنیکی هستیم فارغالتحصیلان رشتههای فنی کشور را عقبمانده کردهاند. امروزه میبینید که اصل برای دانشگاههای ما مقالات ISI است زیرا رشتههای فنی به دنبال آن هستند.
*با این وضعیتی که شما ترسیم میکنید پس راه تولید علم در ایران چیست؟
-راه تولید علم بسته است زیرا دانشگاه وابسته است و ما قرار نیست کاری بکنیم باید در تعریف و کارکرد نهادهای تصمیمساز بازنگری جدی صورت گیرد.جامعه ما دچار بحران شدید است زیرا نه دانشگاه و نه حوزه فعال نیستند.با این وضعمان نه تولید علم و نه خلاقیت خواهیم داشت بلکه صرفا به تکرار مکررات خواهیم پرداخت. اگر استادی در قم و یا در دانشگاهها به تولید فکر و نظریهپردازی مشغول است با دلی پر از خون این کار را انجام میدهد و جریان غالب بر ضد اوست.