به گزارش حلقه وصل، طلوع انقلاب اسلامی در ایران، جان تازهای در روح و جان گونههای مختلف هنر دمید. هنر به ابتذال کشیده شده در دوران پهلوی به یکباره با تحولی شگرف در اختیار آرمانهای انقلاب اسلامی قرار گرفت و هنرمندان دست به تولید آثار فاخر زدند. موسیقی، سینما، تجسمی و انواع گونههای هنری راه خود را پیدا کرده و در راه درست خود به کار گرفته شدند تا بهترین تولیدات هنری تاریخ معاصر را خلق کنند.
موسیقی از اولین روزهای آغاز انقلاب با مردم ایران همراه شده بود و شاعران برجسته آن زمان از جمله «حمید سبزواری» و «علی معلم» با درک صحیح زمانه خویش و به دلیل ارتباط قوی با هسته اصلی انقلاب، توانسته بودند مهمترین حرفهای انقلاب را برای تولید سرود و موسیقی روانه بازار کنند.
نگاه متعهدانه هنرمندان در دهه اول انقلاب به موضوع هنر، منجر به تولید شاهکارهای هنری زیادی شد. قطعه موسیقایی «همپای جلودار» از آلبوم «نینوا 1» که شعر آن متعلق به مرحوم حمید سبزواری و با دکلمه مرحوم فرجالله سلحشور همراه بود و حسامالدین سراج آن را خواند، نمونهای از بروز و ظهور هنر متعهد است که در موسیقی تبلور داشت.
میتوان گفت در حوزه موسیقی با موضوع آرمان قدس و فلسطین «همپای جلودار» اثری ممتاز تر از «همپای جلودار» در طول انقلاب اسلامی تولید نشده است که البته این مسئله نشان از کم کاریهای صورت گرفته در این حوزه است. به مناسبت روز جهانی قدس قطعه «همپای جلودار» را بار دیگر با صدای حسامالدین سراج مرور میکنیم.
وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم
دل بر عبور از سد خار و خاره بندیم
گاه سفر آمد؛ نه هنگام درنگ است
چاووش میگوید که ما را وقت تنگ است
گاه ِ سفر شد، باره بر دامن برانیم
تا بوسه گاهِ وادیِ ایمن برانیم
وادی پر از فرعونیان و قبطیان است
موسی جلودار است و نیل اندر میان است
از هر کران بانگ رحیل آید به گوشم
بانگ از جرس برخاست وای ِ من خموشم
دریادلان راه سفر در پیش دارند
پا در رکاب ِ راهوار خویش دارند
گاه سفر آمد برادر! گام بردار!
چشم از هوس از خُرد از آرام بردار!
گاه سفر آمد برادر! ره دراز است
پروا مکن بشتاب! همّت چاره ساز است
رهتوشه باید عقل را در کار بندیم
دل بر خدا، آنگه به رفتن باره بندیم
رهتوشه باید شب را در دل نشانیم
وادی به وادی باره تا بر دل نشانیم
باید خطر کردن، سفر کردن، رسیدن
ننگ است از میدان، رمیدن، آرمیدن
تنگ است ما را خانه، تنگ است ای برادر!
بر جای ما بیگانه، ننگ است ای برادر!
فرمان رسید: این خانه از دشمن بگیرید!
تخت و نگین از دست اهریمن بگیرید!
یعنی کلیم، آهنگِ جان سامری کرد
ای یاوران! باید ولی را یاوری کرد
گر صد حرامی، صد خطر در پیش داریم
حکم جلودار است سر در پیش داریم
حکم جلودار است بر هامون بتازیم
هامون اگر دریا شود از خون بتازیم
از دشت و دریا در طلب باید گذشتن
بیگاه و گاه و روز و شب باید گذشتن
گر صد حرامی، صد خطر در پیش داریم
حکم جلودار است سر در پیش داریم
فرض است فرمان بردن از حکم جلودار
گر تیغ بارد، گو ببارد نیست دشوار
جانان من برخیز! بر جولان برانیم
زانجا به جولان تا خط لبنان برانیم
آنجا که جولانگاه اولاد یهوداست
آنجا که قربانگاهِ زعتر، صور، صیداست
آنجا که هر سو صد شهید خفته دارد
آنجا که هر کویش غمی بنهفته دارد
جانان من! اندوه لبنان کشت ما را
بشکست داغ دیر یاسین پشت ما را
جانان من! برخیز باید بر جبل راند
حکم است باید باره تا دشت امل راند
باید به مژگان رُفت گَرد از طور سینین
باید به سینه رَفت زینجا تا فلسطین
باید به سر زی مسجد الاقصی سفر کرد
باید به راه دوست، تَرک جان و سر کرد
جانان من برخیز و بشنو بانگ چاووش
آنک امام ما علم بگرفته بر دوش
تکبیر زن، لبیک گو، بنشین به رهوار
مقصد دیار قدس، همپای جلودار ...