سرویس معرفی: به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت امیرالمومنین علی علیهالسلام و همچنین شبهای پربرکت قدر پایگاه خبری تحلیلی حلقه وصل بسته فرهنگی شامل، شعر، کلیپ مداحی، معرفی کتاب و برنامه هیاتهای مذهبی در شبهای قدر را تقدیم مخاطبین عزیز میکند که در ادامه ملاحظه خواهید کرد:
علی(ع) از کودکی در دامان پیامبر اسلام نشو و نما کرد و ده ساله بود که به ایشان ایمان آورد. او بعد از بعثت پیامبر، سیزده سال با آن حضرت در مکه و پس از جریان هجرت، ده سال با آن بزرگوار در مدینه بود. ایشان بعد از رحلت پیامبر سی سال زندگی کرد.
سرانجام در سال چهلم هجری که مطابق با سال 661 میلادی بود، در 63 سالگی به وسیله یکی از خوارج به نام «عَبدُالرحمنِ بنِ مُلْجَم» با شمشیری زهرآگین در حال نماز مجروح شد و دو روز بعد در اثر همان زخم روح مقدسش به آسمانها پر کشید.
هنگامی که به علی علیه السلام مینگریم، به نحو اعجاببرانگیزی تمام صفات عالی و ممتاز انسانی را در این وجود مبارک جمع میبینیم. این وضعیت از سخنان و نوشتههای گرانسنگ علی علیهالسلام نیز کاملاً هویداست؛ چرا که سخنْ نماینده شخصیت گوینده آن است.
شخصیت علی علیه السلام آمیزهای از والاترین رُتبه از عدالت، عشق و محبّت به خدا و مردم، صبر و حلم، مروّت، جنگ آوری و سلحشوری، علم سرشار، مدیریت و دهها صفات دیگر است که این ترکیب شخصیتی، بسیار فراتر از ظرفیت انسانهای معمولی است.
مقام معظم رهبری، حضرت آیت اللّه خامنهای، درباره وقایع روز نوزدهم رمضان سال چهلم هجری فرمودهاند: «امروز، روز نوزدهم ماه مبارک رمضان است.... پیش از صبحْ آن بزرگوار برای اقامه نماز به مسجد رفته، مردم را از خواب بیدار کرده، صدای آن بزرگوار را باز هم شنیدهاند که مشغول خواندن نافله شده است ... بعد هم وقتی حضرت به رکوع یا سجده رفته تیغ آن اَشْقَی الاَشْقِیا فرق مبارک علی بن ابی طالب را شکافته است. امیرالمؤمنین را به خانه آوردند و تمام شهر ناگهان اطلاع پیدا کردند.... مردم این یکی دو روز را در حال انتظار و نگرانی و التهاب و ناراحتی گذرانیدند. بعضی به دیدن آن حضرت رفتند، بعضی هم اطراف خانه آن حضرت جمع شدند. نقل شده است که یتیمان و کسانی که مورد عیادت و مراقبت آن بزرگوار بودند، درِ خانه آن بزرگوار جمع شدند...؛ که ناگهان خبر شهادت آن بزرگوار در کوفه پیچید و همه اطلاع پیدا کردند که علی از دستشان رفته است».
شهید مطهری درباره ساعات آخر عمر حضرت علی علیه السلام میگوید: شگفتانگیزترین دورههای زندگی علی علیه السلام در حدود 45 ساعت؛ یعنی فاصله ضربت خوردن تا وفات میباشد. انسان کامل بودن علی علیه السلام این جا ظاهر میشود؛ یعنی در لحظاتی که مواجه با مرگ شده است. شگفتیهای علی علیه السلام و معجزههای انسانی او در این جا ظاهر میشود. علی علیهالسلام در بستر افتاده و ساعت به ساعت حالش وخیمتر میشود و سموم روی بدن مقدس علی علیه السلام بیشتر اثر میگذارد، اصحاب ناراحتند، گریه میکنند، ناله میکنند؛ ولی میبینند لبهای علی خندان و شکفته است و میفرماید: «شهادت در راه خدا، همیشه آرزوی من بوده و برای من چه چیز از این بهتر که در در حال عبادت شهید شوم». پر حرارتترین سخنان علی علیه السلام آنهایی است که در همین 45 ساعت از ایشان صادر شده است.
امیرمؤمنان، حضرت علی علیه السلام در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به ملکوت اعلی پیوست و دل عاشقان و پیروانش از ماتم او سوخت.
نقل شده، امام حسن و حسین علیهما السلام حضرت علی علیه السلام را غسل دادند و سپس کفن نمودند و بنا به وصیت علی علیه السلام و با توجه به پلیدی دشمنان که حتی از جسارت به قبر و پیکر مطهر علی علیهالسلام روی گردان نبودند، پیکر مطهر علی علیه السلام مخفیانه و شبانه به خاک سپرده شد و تا دوران امام صادق علیه السلام هم چنان مخفی بود.
هنگامی که امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام را به خاک سپردند، امام حسن علیه السلام از میان جماعت برخاست و به منبر رفته چنین فرمود: «مردم! مردی از میان شما رفت که از پیشینیان و پسینیان کسی به مرتبه او نخواهد رسید. رسول اللّه پرچم را بدو می داد و به رزمگاهش میفرستاد و جز با پیروزی باز نمیگشت. جبرئیل از سوی راست او بود و میکائیل از سوی چپش. او بعد از خود تنها هفتصد درهم از مال دنیا برجای نهاد که میخواست با آن برای اهل و عیالش خادمی بخرد».
در ادامه چند شعر از شاعران آئینی کشورمان تقدیم به آن امام بزرگوار را ملاحظه خواهید کرد.
تو بی ابتدایی و بی انتها
شبیه پیمبر شبیه خدا
تو بالاترین نقطه ی باوری
معماترین نقطه ی زیر با
مقرب ترین جلوه ی لم یلد
و لم یولد آیه های خدا
تو آن سمت دروازه ی باوری
همانجا که می خوانمش ناکجا
مرا آن طرف ها اگر راه نیست
شما لااقل این طرف ها بیا
تو آن خواهش سبز سجاده ای
همان التماس شب انبیا
تویی مقصد اول و آخرم
مناجات شبهای غار حرا
بیا با پرو بال کروبیان
بزن وصله این گیوه ی پاره را
بزن بیل خود بر سر این زمین
بزن تا که باشم درخت شما
من از آبِ چاهِ شما خورده ام
که حالا شدم تشنه ی کربلا
خدای کرم سایه ی ناشناس
در این کوچه های بدون صدا
چنان مخلصانه کرم میکنی
که حتی نمیماندت رَدِّ پا
تو یعنی همان شاه ِ شهر منا
که داری قدم میزنی با گدا
در این سینه ی شب کجا میروی؟
از این جاده ها ، دور از چشم ما
به سمت مناجات سجاده ات
اگر میروی التماس دعا
علی اکبر لطیفیان
××××
نیست مادر تا ببیند اشکهای جاری ام
نیست تا اینکه دهد آن مهربان دلداری ام
می رود از حال و خواب از چشمهایم می رود
خاطرات دردناکی دارم از بیداری ام
روزگاری مادر و حالا پدر شد رفتنی
غم همیشه با من است و می کند غمخواری ام
میهمان خانه ام را کوفه از دستم گرفت
تا ابد شرمنده ام کرده است مهمانداری ام
من بدم می آید از این کوچه های چشم تنگ
سخت باشد در چنین وضعی امانت داری ام
بعد تو کوفه به من بی احترامی می کند
نیست یک محرم نماید در غریبی یاری ام
بیست سالِ بعد هم باشد سرم را بشکنم
تا بیاید باز بوی تو زخون جاری ام
دختر تو باشم و بی پرده باشد محملم
تو بگو آیا سزاوار چنین آزاری ام
خطبه می خوانم ولی با غیرت لحن شما
آن زمانی که بیایم پابه پای قاری ام
گر ابالفضلت برم باشد خیالم راحت است
کوفه می داند که ناموس چنین سرداری ام
من خودم معجر رسان دختران حیدرم
کور خواهد شد نخواهد دید دشمن، خواری ام
جواد حیدری
****
این چشم ها به راه تو بیدارمانده است
چشم انتظارت ازدم افطارمانده است
برخیز و کوله بارمحبت به دوش گیر
سرهای بی نوازش بسیارمانده است
با توچه کرده ضربه آن تیغ زهردار
مانندفاطمه تنت ازکارمانده است
آنقدر زخم ضربه دشمن عمیق هست
زینب برای بستن آن زار مانده است
آرام ترنفس بکش آرام تربگو
چندین نفس به لحظه دیدارمانده است
ازآن زمان که شاخه یاست شکسته شد
چشمت هنوزبر در و دیوار مانده است
سی سال رفته است ولی جای آن طناب
بر روی دست و گردنت انگارمانده است
می دانی ای شکسته سرآل هاشمی
تاریخ زنده درپی تکرارمانده است
ازبغض دشمنان به تو یک ضربه سهم توست
باقی آن برای علمدارمانده است
سید حمیدرضا برقعی
آئینه ای و سهم دلت آه می شود
وقتی که هم نوای غمت چاه می شود
غرق عزاي فاطمه هستي هنوز که
اينقدر ناله هاي تو جانکاه می شود
در چشمهات طاقت ماندن نمانده است
شب رفتني شده ست و سحرگاه مي شود
خون سرت دهد به زمين باز آبرو
وقت ظهور سرّ فدیناه می شود
تو مي روي و دست يتيمان تو چه زود
از آستان لطف تو کوتاه می شود
امروز اگر که فرق شما را شکسته اند
در کربلا چه با سر آن ماه می شود
در ازدحام نیزه و شمشیرها سرش
آمادهی سلوک الی الله می شود
از اشک خيز علقمه تا شامِ هلهله
با بي کسي قافله همراه مي شود
یوسف رحیمی
****
آسمان دل غربتکده ام بارانی ست
ابری ام دیده ی ماتم زده ام بارانی ست
مثل پروانه دلم دربه در سوختن است
گریه ی شمع همه زیر سر سوختن است
این چه داغیست که جان همه را سوزانده است
در دل قبر دل فاطمه را سوزانده است
این چه دردیست که تا یاد غمش می افتم
مثل خس در گذر باد غمش می افتم
در هوایش که به من نام معلق بدهید
حقتان است ولیکن به منم حق بدهید
بار سنگین غمش خانه خرابم کرده است
هر طبیبی به مداوام جوابم کرده است
حسن از هیبت نامش جملی را انداخت
باورم نیست که یک ضربه علی را انداخت
باورم نیست که خیبر شکن از پا افتاد
حضرت واژه ی بر خواستن از پا افتاد
کم نمکدان تو را هر که نمک خورد شکست
باز با زخم سرت کعبه ترک خورد شکست
یا علی هیچ کس از لطف تو ناکام نبود
پدری مثل تو همبازی ایتام نبود
هر شب کوفه منور ز نگاهت می شد
شمع بزم فقرا صورت ماهت می شد
چه بلایی به سرت آمده بابای همه
تیغ که سر زده بر سر زده بابای همه
نه فقط بین سرت فاصله انداخته است
بین چشمان ترت فاصله انداخته است
زخم های دل ایتام پی مرهم توست
مرد ویرانه نشین منتظر مقدم توست
همه بودند و امام از همه بیکس تر بود
زینب ای وای دوباره سر یک بستر بود
مصطفی صابر خراسانی
****
تیغی فرود آمد و فرقت شكست آه
فرقت شكست و موی تو در خون نشست آه
خون قطره قطره از تب پیشانی ات گذشت
چشم تو را در آن سحر تیره بست آه
دوران ناب ساغر عمرت به سر رسید
دیگر خمار مرگ شد آن چشم مست آه
زخم سرت عمیق شد اما تو را نكشت
آری تو را كه طاقت این درد هست، آه
از آن دمی كه ماه تو در خاك و خون نشست
در بین كوچه آینه ی تو شكست آه
زخم دل تو سر زد و جان تو را گرفت
زخمی كه بر نداشت دمی از تو دست آه
حالا دوباره همدم زهرای خود شدی
دیگر بس است ناله و دیگر بس است آه
سید محمدجواد شرافت
چند کلیپ مداحی ویژه شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام
زمینه حماسی حاج محمود کریمی
نوحه خوانی مرحوم حاج سلیم موذن زاده
مداحی عربی فارسی سید مهدی میرداماد
شور زیبای حسین سیب سرخی
حاج محمود کریمی (می روم بخاطر دلم)