به گزارش حلقه وصل، عباس رافعی، كارگردان سینما و تلویزیون، گفت: عزیزانی كه در جنگ حضور داشتند خیلی دوست ندارند وارد خاطرههایشان شویم ولی برای جذابیت یك كار لازم است كه خاطرات وارد فیلم نامه شود و در پی آن بخشی از تخیل فیلم نامهنویسی وارد خاطرات میشود. ولی خاطرهنگارها اصولا با تخیل فیلم نامه نویسان مشكل دارند.
این كارگردان، تهیهكننده و فیلمنامهنویس سینما دلیل شباهت اقتباس ادبی در آثار سینمایی ایرانی به تئاتر نهادینه نشده را این گونه بیان كرد: نویسندگان ما در وهله اول قصد دارند اورجینال بودن سوژه و ایده خود را به رُخ بكشند، غافل از اینكه اگر از بُنمایههای ادبیات كهن و معاصر استفاده كنند چیزی از فیلمنامهنویسیشان كم نخواهد شد. در گام دوم به نظرم این خودِ نویسندگان رمان و ادبیات معاصر هستند كه مانع اقتباس از آثارشان میشوند.
وی ادامه داد: طی تجربه شخصی كه طی این سال ها داشتم تاكنون با چندین نویسنده رمان برای تبدیل رمانشان به فیلم نامه وارد مذاكره شدم اما این دوستان در گام نخست قیمتی برای آثارشان متصور شدند كه اصلا با منطق سینما و تلویزیون ما مناسبتی ندارد و قیمتها بسیار بالاست. به همین خاطر اگر به خاطر بسپارید ما رمانهای پرفروشی بعد از انقلاب در كشورمان داشتیم كه برخی از آنها حتی به چاپ چهل و چهارم هم رسید و به خاطر همین اقبال عمومی، تهیهكنندگان سینما و تلویزیون به سراغ نویسندگان این آثار رفتند اما هیچ كدام به توافق نرسیدند و این در وهله اول به ضرر خود نویسندگان تمام شده است؛ چون اگر به توافق میرسیدند اثرشان یك بار دیگر دیده میشد.
او همچنین به یكی دیگر از دلایل اقبال كم سینماگران از اقتباس ادبی در آثارشان اشاره كرد و گفت: دخالت بیش از حد رماننویس هنگام نگارش فیلمنامه یكی دیگر از معضلاتی است كه فیلمنامهنویس را وادار میكند یا دست از رمان بردارد و یا به گرتهبرداری و به اقتباس فقط از حال و هوای آن رمان بپردازد. خودم شخصا شاهد این اتفاق بودم كه رمان نویس قبل از شروع كار طی میكرد كه اگر فلان بازیگر در كار حضور داشته باشد و در فلان شهر ساخته شود اجازه میدهم، یعنی به نوعی صاحب اثر حتی در ایدههای كارگردان هم دخالت میكرد؛ در حالی كه در غرب، امتیاز رمانها فروخته میشود و نویسندگان فیلم نامه در حقیقت یك ترجمه سینمایی از این متن ادبی به وجود میآورند و حق هرگونه دخل و تصرفی را هم محترم میشمارند. اما در ایران نویسنده اثر میخواهد پا به پای فیلم نامهنویس حركت كند و حاضر نیست مثل ممالك دیگر امتیاز رمانش را با قیمت متعادل بفروشد.
رافعی در پایان گفتوگویش درباره كم دیده شدن خاطرهنگاری از موضوع جنگ در آثار دفاع مقدس سینمای ایران توضیح داد: در توضیح این موضوع از تجربه شخصی شخصی خودم مثال میزنم. انتهای دهه 60 بود كه خودم در حوزه هنری حضور داشتم و میخواستم یكی از كتابهای حوزه را كه با موضوع جنگ بود به فیلم نامه تبدیل كنم و در پی آن با خاطرهنویسی در ارتباط بودم كه در نهایت باهم طرحی را آماده كردیم تا قصه دراماتیك باشد، فردی كه خاطرههای جنگ را برایم تعریف میكرد معتقد بود همه خاطرات نباید در طرح آورده شود؛ در حالی كه خاطرهها باید در قالب دراماتیك عنوان شوند اما او احساس میكرد این دخل و تصرف كار را غیرواقعی میكند. به همین خاطر دوست داشت بیشتر به سمت مستندسازی برود. بنابراین خود عزیزانی كه در جنگ حضور داشتند خیلی دوست ندارند وارد خاطرههایشان شویم ولی برای جذابیت یك كار لازم است كه خاطرات وارد فیلم نامه شود و در پی آن بخشی از تخیل فیلم نامهنویسی وارد خاطرات میشود ولی خاطرهنگارها اصولا با تخیل فیلم نامه نویسان مشكل دارند.