به گزارش حلقه وصل، مراسم شب سوم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س) شامگاه چهارشنبه 11 اسفندماه در حضور رهبرانقلاب در حسینیه امام خمینی (ره) برگزار شد.
محمود کریمی در این مراسم، اشعار غلامرضا سازگار شاعر پیشکسوت آئینی کشورمان را در روضه قرائت کرد که متن شعر بدین شرح است:
من بحر نهفته در سبویم
فریاد شکسته در گلویم
خورشید در آبگینه دارم
صد قلزم خون به سینه دارم
یک جرم صغیر و یک جهان داد
یک حنجره و هزار فریاد
چون قطرۀ متصل به دریا
یکباره نهاده دل به دریا
بحری شده ام تمام گوهر
در مدح و ثنای کفو حیدر
طوبای تمام قَدّ احمد
زهرا یعنی همان محمّد (ص)
آن شمسۀ عالم هدایت
پیوند رسالت و ولایت
آن بهجت قلب قلب هستی
آئینه حق و حق پرستی
رکن دگر امام خلقت
مام پدر تمام خلقت
لبخند نماز بر لب اوست
صد لیلۀ قدر، هر شب اوست
او مادر دودمان وحی است
خورشید ستارگان وحی است
جبریل کند بسی تعلّم
تا در بر او کند تکلّم
عنقای سحر بدان کمالش
دل بسته به نغمۀ بلالش
فردوس گدای فضّۀ اوست
خاک کف پای فضّۀ اوست
گر فاطمه رو به او کند باز
جنت به بهشت میکند ناز
احمد که خدا دهد سلامش
مأمور بود به احترامش
در محضر او قیام میکرد
بر او به ادب سلام میکرد
وقتی به نماز بست قامت
کردند فرشتگان قیامت
دیدند خدای بی نیازش
فخریّه نموده بر نمازش
از اوست به پا، نظام اسلام
در اوست عیان، تمام اسلام
احمد شده در ولاش پا بست
چون دست خداست بوسدش دست
چون پرتو حق که تابد از طور
تابید شبی زچادرش نور
زآن نور که بود نور ایمان
هفتاد یهود شد مسلمان
در آل کسا یگانه محور
با بودن احمد است و حیدر
این کیست که محور رسالت
با آن همه عزت و جلالت
چون روح به بر بگیرد او را
گوید پدرت فدات زهرا
عالم همه بر درش فقیرند
مسکین و یتیم یا اسیرند
این لنگر یازده سفینه است
این محور عرش در مدینه است
خورشید، گدای آفتابش
شرمنده حیاست از حجابش
از عصمت او حجاب جوشد
جز او که زکور چهره پوشد
حیدر که امامت و ولایت
دارد به جهان بی نهایت
چون فاطمه اش دُر سخن سُفت
رازی زکمال خویشتن گفت
حیرت زده رو به قهقرا رفت
یکباره به نزد مصطفی رفت
احمد که زقصّه بود آگاه
لبخند زد و شکفت ناگاه
کای کّل علوم را تجسّم
بنشین به برم بزن تبّسم
کاین راز نگفته با تو گویم
زهراست محمّد (ص) و من اویم
با این همه داشت دستش آماس
گرداند زبس به خانه دستاس
انداخته بود دست او پوست
با آن همه داشت کار را دوست
چون ذات خدای خود یگانه
با فضّه شریک کار خانه
فضّه که و را کنیز بودی
چون زینب او عزیز بودی
ای روح لطیف جاودانی
ای جان و تن تو آسمانی
وی مادر انبیا زآدم
وی قّد نبی به محضرت خم
مرآت خدا تمام احمد
شایستۀ احترام احمد
نه ساله عروس بیت حیدر
آورده بر او دو مه دو اختر
ملک و ملکوت سائل تو
ما را نرسد فضائل تو
ما را نرسد ثنات، زهرا
خورشید کجا و مور صحرا
جائی که رسول بوسد دست
باید که لب از سخن فرو بست
موساست عصا به کف شبانت
خورشید گدای آستانت
تو دست خدا در آستینی
تو یار امام راستینی
جز دست خدا کسی نشاید
کز دست علی گره گشاید
در راه علی که ظلم دیده است
فرزند تو اولین شهید است
کی گفته که قبر تو نهان است
خاک تو فراتر از جهان است
بالله قسم ای رسول را اُم
عالم شده در مزار تو گم
بر عرشۀ فُلکِ تو مَلَک چیست
در وُسعتِ مُلکِ تو مَلَک چیست
ارکان وجود محکم از توست
ملک و ملکوت عالم از توست
مسکین تو ای ملیکۀ دین
صد باغ فدک دهد به مسکین
بالله، به بهشت، ناز داری
تو کی به فدک نیاز داری
تو بهر علی قیام کردی
خود را سپر امام کردی
احقاق فدک برای این بود
کان در ید دشمنان دین بود
دشمن زشما فدک ستاند
تا دست علی تهی بماند
دردا که تو را به خانه کشتند
با ضربت تازیانه کشتند
خاکم به دهن، زضرب سیلی
خورشید مدینه گشت نیلی
تا چند کنایه و اشاره
والله شکست گوشواره
بر فرق فلک، شکاف شمشیر؟
بازوی تو و غلاف شمشیر؟
فریاد که پاره شد گلویم
بگذار همان به پرده گویم
تاریکی محض نور را کشت
شبطان به بهشت حور را کشت
بخشی از روضهخوانی محمود کریمی در مراسم شب شهادت حضرت زهرا(س) در حضور رهبرانقلاب را میشنوید: