حلقه وصل: «چشم روشنی»، روایت داستانی خانم طالبی از زندگی جانباز شهید، سیدجواد کمال است؛ عاشقانههایی که در این کتاب با زبان داستان، حال و روز همسران جانباز را روایت میکند و تصویری متفاوت را از این قهرمانان ملی نشان میدهد.
برشی از کتاب:
تازه داشتیم طعم شیرین زندگی را مزه مزه میکردیم، که سردردهای شبانه سید جواد شروع شد. شبها شبیه آدمهای مسموم، سرش را بین دستانش میگرفت و با صورت مچاله، از درد به خودش میپیچید و ناله میکرد. دل درد و حالت تهوع هم داشت. یک شب آنقدر دردش شدید شد، که فرصت نداد بروم پدرم را خبر کنم. با اینکه با هم یک کوچه بیشتر فاصله نداشتیم. مدام تکرار میکرد: «همین همسایه روبرویی! همین همسایه روبرویی!» ما تازه رفته بودیم توی آن کوچه، آن هم نصف شب، اصلاً دلم نمیخواست زنگ همسایه روبرویی را بزنم. داشتم دست دست میکردم که توی آن اوضاع چه کنم. لیوان آب را دادم دستش؛ «حالا یه دونه قرص بخور شاید خوبشی.» خیلی عصبانی سرم داد زد: «میگم بروووو.». چند بار دکمه زنگ را فشار دادم تا بالاخره در را باز کردند. «همسایه روبرویی هستم. آقای ما خیلی حالش بد هست، میرسونیدش بیمارستان؟!» آن شب با آمپول مُسکن آرام گرفت. ولی توی همان هفته سه بار این درد سراغش آمد.
چاپ هفتم کتاب «چشم روشنی»، روایت داستانی زندگی جانباز شهید، سیدجواد کمال از زبان همسر به قلم کوثر لک در قطع رقعی و ۱۷۰ صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
این کتاب همراه با پویش مطالعاتی شمسه ویژه استان یزد در حال برگزاری است که جوایز نقدی و غیرنقدی نفیسی را به همراه دارد. علاقه مندان میتوانند برای شرکت در این پویش و تهیه کتاب، عدد ۸ را به سامانه ۱۰۰۰۹۰۰۰۹۰۰۰۱ ارسال کنند و برای تهیه این اثر میتوانند از طریق درگاه اینترنتی nashreshahidkazemi.ir کتاب را تهیه کنند.