حلقه وصل/ محمدرضا زائری
یکی از چیزهایی که بسیار در مساله هیات جدی است، فضای اجتماعی جدیدی است که ما در هیأتها با آن روبرو هستیم. پنجاه سال پیش کسانی که در هیأت میآمدند برای یک محیط کاملا محدود بودند. چه بسا شغل خودشان و پدرشان و پدرجدشان یکی بود. چه بسا در طول عمرشان از محلهشان هم بیرون نمیرفتند و در آن جمع، روحانی منبری پنجاه سال پیش، باسوادترین آدم بود. اما الان چی؟ الان پای منبر کلی دکتر و فوق لیسانس و لیسانس هستند و هر کدامشان هم یک گوشی موبایل دارند که ضبط میکنند، ولی من دقیقا مثل پنجاه سال پیش حرف میزنم. مخاطب من میانگینش اینقدر رشد کرده، من چی؟
زبان تازه برای معارف دینی
ما برای همان معارف اصیلمان، مبانیمان و اصولمان نیاز به زبان جدید داریم. ما قرار است معارف را به اقتضای روز منتشر کنیم، اما اصلمان همان است، یعنی اصلش سجده بعد از زیارت عاشورا و گریه و جلوی ضریح ایستادن و التماس کردن است. یک نکته را توجه کنیم که اگر لطف و عنایت سیدالشهدا نباشد نمیدانم سر از کجاها درمیآوریم. اگر اصل را به بهانه کارهای دیگر رها کردیم، ضرر میکنیم. مثلا در سالهای اخیر طلبههایی رفتند سینما یاد بگیرند که برای اهلبیت(ع) و دین و حوزه علمیه فیلم بسازند، بعد از چندسال طرف لباسش را درآورده و بعد از چند سال دیگر سر از جاهای دیگر در آورده است و الان در پاریس، آش دیگران را هم میزند، در حالی که روزی طلبه همین مدرسه معصومیه در قم بود و خیلی هیأتی و خیلی حزباللهی و خیلی انقلابی. وقتی ما این کارها را شروع کرده بودیم، استادهایمان میگفتند اگر هر شب التماس نکنید به درگاه خدا، هر شب سر به سجده نگذارید، هر صبح زیارت عاشورا نخوانید، معلوم نیست سر از کجا درآورید. کارِ رسانه در این دوره زمانه، مثل کسی است که شبِ عملیات میرود شناسایی، معلوم نیست چه بلایی سرش بیاید. معلوم نیست بعد از عملیات، جنازهاش هم برگردد یا نه.
تو را چه به جذب دختر!
گاهی بچهها میپرسند که حاج آقا! مثلا یک دختری است ما میخواهیم جذبش کنیم، بابا بیخیال! خدا که جذب همه عالم را از من و تو نخواسته است. یک ذره ناشیگری معلوم نیست چه بر سر آدم میآورد، لذا خیلی مراقبت میخواهد. مؤمن باید بین خوف و رجا باشد یعنی دائم مراقبت داشته باشد. اینکه ما اصرار داریم روحانی، محور هیأت باشد برای این است.
باید بررسی کرد که این فیلم ساختن چقدر توجیه دارد؟ این مقاله نوشتن چقدر توجیه دارد؟ مثلا میخواهم نشریه هیات درست کنم، میبینی دختر و پسر همراه هم در تلاش هستند. این دیگر چیست؟ داریم کار رسانهای میکنیم برای نشر معارف! اینها دیگر اقتضا نیست. این آن چیزی است که حساس است.
امیرالمؤمنین فرمود بچههایتان را به شرایط روز تربیت کنید، چه برسد به نشر معارف که اصلا کاملا زبان اقتضا و ابزار متفاوت است. چالش جدی جریان مذهبی انقلابی این است که زبان جدید و اقتضای جدید را درک کند. پیامبر اکرم فرمود: انّا اُمرنا معاشر الانبیاء ان نتکلّم الناس بقدر عقولهم، ما وظیفهمان و قرارمان این است و خدا گفته که با مردم به اندازه عقل مردم حرف بزنیم.
زبان رسانه و اضائه با زبان محفلی خصوصی فرق میکند. زبان اضائه، زبان کتمان و مراعات ظرفیت مخاطب است. زبان درک اقتضائات شرایط و زمان و مکان است. اما معنیاش این نیست که معارف را پنهان کنیم و دفن کنیم و از بین ببریم. معنیاش این نیست که با دشمن رفیق شویم. معنیاش این نیست که تسلیم شویم.
تیغ دو دم
یکی از آن چیزهایی که اسباب قوّت قلب و امید ماست همین ظرفیت رسانهای است. همین فیسبوکی که در کشور خودمان با آن مشکل داریم، بعضی از دوستان شیعه ما در اروپا میگویند بیشترین تعدادی که ما داریم به شیعه دعوت میکنیم از طریق فیسبوک است. این رسانهها تیغ دو دم است. همانقدر که میتواند برای ما تهدید و خطر باشد، همان قدر زمان ظهور امام زمان(عج) دنیا را با ایشان آشنا میکند. مهمترین ویژگی امام زمان(عج) در قیامشان، انتقام خون سیدالشهدا(ع) است. زمانی که امام عصر(عج) ظهور کنند، فهم ابتدایی عمومی در دنیا نسبت به مظلومیت سیدالشهدا(ع) باید وجود داشته باشد والا معنی ندارد امام زمان(عج) خطاب به اهل عالم بگوید من آمدم انتقام خون جدم را بگیرم بعد هیچ کسی نفهمد ایشان چه میگوید. پس معلوم میشود آن موقع این فهم عمومی وجود دارد. این فهم عمومی را رسانهها ایجاد میکنند. تلویزیونهای دنیا، سایتهای مختلف، رسانههای مختلف هر سال عاشورا و محرّم این موضوع را منتشر میکنند. شاعر و نویسنده مسیحی راجع به امام حسین(ع) شعر میگوید. این ظرفیت رسانهای امیدبخش است. یعنی قوّت قلب است.