
سرویس پرونده: رهبر انقلاب در دیدار رمضانی با دانشجویان، آنها را به تلاش جدی و همهجانبه برای غلبه دادن گفتمان انقلاب در دانشگاه توصیه نمودند. ایشان در ضمن این بحث فرمودند: «من به همهی آن هستههای فکری و عملیِ جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتّباً میگویم: هرکدام کار کنید؛ مستقل و بهقول میدان جنگ، آتشبهاختیار.»
فرمان آتش به اختیار رهبر انقلاب در دیدار ۱۷ خردادماه برای خیلیها عجیب بود و شاید برای شما هم سوال ایجاد شده که منظور از آتش به اختیار چیست و مصادیق آن چه کسانی هستند؟ حلقه وصل در پروندهای با همین عنوان به دنبال معرفی مصادیق «آتش به اختیار» است.
به همین بهانه گفتگویی داشتیم با حجت الاسلام شاهسونی مدیر موسسه قرآنی بیت الاحزان استهبان فارس که سالهاست با توجه به غفلت مسئولین و کم توجهیها به موضوع قرآن، در این عرصه با همت خودجوش مردمی کارهای قابل توجه و بزرگی انجام داده است.
برجسته بودن آموزشهای قرآنی برای نیل به خوشبختی دنیوی و اخروی از اهداف موسسه فرهنگی قرآنی بیت الاحزان حضرت زهرا(س) است که حجت الاسلام علیرضا شاهسونی بنیانگذار، موسس و مسئول آن است. سال 87 شاهسونی به عنوان فعال برگزیده قرآنی کشور انتخاب شد و دیپلم تقدیر و افتخار را از دست رییس جمهور گفت.
متن این گفتگو را در ادامه خواهید خواند.
به عنوان اولین سوال از سبک زندگی در خانواده پدریتان و رشد در آن خانواده توضیح مختصری ارائه دهید؟
بنده علیرضا شاهسونی در سال 1354 در خانوادهای روستایی بدنیا آمدم. خانوادهای که شغل اصلی آنها کشاورزی بود. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستا گذراندم و بعد از آن به دلیل علاقه زیاد به دروس اسلامی وارد حوزه علمیه قم شدم. بعد از گذراندن سطح 3 حوزه که معادل فوق لیسانس است به مدت 2 سال در درس خارج حوزه شرکت کردم و در کنار دروس حوزوی در سال 75 وارد موسسه پژوهشی امام خمینی (ره) قم شدم.
در کنار همه این فعالیتها و تحصیلات، خداوند توفیقی به بنده عطا کرد که از همان ابتدا به طور خاصی علاقه به قرآن داشتم و با قرآن مانوس شدم. از همان بدو ورود به حوزه از روخوانی و بعد تفسیر قرآن شروع کردم و سرانجام موفق شدم که کل قرآن کریم را در دوران تحصیل حفظ کنم و در این راه از محضر اساتید گرانقدری چون حاج آقا طباطبایی استفاده کردم. در سال 75 بود که به فکر تاسیس موسسه قرآنی فرهنگی بیت الاحزان افتادم. آن روزها در پی آن بودم که پایه یک کار فرهنگی و قرآنی را در روستا بنا کنم.
پدر و مادر و خانواده تا چه اندازه در موفقیت شما در فعالیتهای قرآنی سهیم بودند؟
در واقع پدر بنده کشاورز و مادرم خانهدار بود ولی بیشتر موفقیت بنده مرهون زحمات پدرم و به نوعی لقمه حلالی بود که برای من فراهم کرده بود. آنها همیشه بنده را راهنمایی و به مسائل دین تشویق میکردند البته در حد توان در کارهای موسسه مرا یاری کردهاند چه کمک مالی و چه معنوی.
چون از ابتدا شروع فعالیت ما از روستا بود برای پیشرفت کار، ابتدا از خانواده شروع کردم. برای شروع، آنها مشوق اصلی و یاور همیشگی من در این امر خطیر بودند و به نوعی بازوان من در این کار بودهاند. به جرات میتوانم بگویم که امور اصلی موسسه به صورت خانوادگی اجرا میشود، به طور مثال خواهر بنده مسئول آموزش موسسه، برادرم مسئول مدارس شبانهروزی قسمت برادران، از دیگر خواهرانم مسئول شعبه اصلی و مرکزی شیراز هستند که به اتفاق همسرش شعبه شیراز را اداره میکنند. همسر بنده هم مسئول مدارس شبانهروزی قسمت خواهران است و به هر حال همه آنها به شکلی بنده و موسسه را کمک میکنند.
موسسه قرآنی بیت الاحزان چگونه و از کجا آغاز به کار کرد؟ تاسیس این موسسه چگونه و از کجا نشات گرفت؟
در درجه اول که واقعاً لطف و عنایت خداوند بود که به این سمت و سو کشیده شوم و بعد از آن آشنایی با حاج آقا طباطبایی که بنده از شاگردان ایشان بودم و این خیلی موثر بود. حاج آقا طباطبایی موسسهای داشتند به نام دارالتحفیظ و بنده هنگامی که وارد این موسسه شدم به ذهنم خطور کرد که همین کار و برنامه را در روستا و منطقه خودمان داشته باشیم. در حقیقت بیتالاحزان اوایل یک نوع الگوبرداری از برنامه حاج آقا طباطبایی بود.
موسسه قرآنی بیت الاحزان حضرت زهرا(س) از سال 75 از روستای ماهفرخان واقع در شهرستان استهبان در ساختمان قدیمی و دو طبقه که چند اتاق بیشتر نداشت، شروع بکار کرد. آن زمان یکی از دوستان -آقای الهیزاده- این ساختمان را که از پدربزرگشان بود، در اختیارما قرار دارند و ما تعمیراتی جزئی روی ساختمان انجام دادیم و آن ساختمان به عنوان یک پایگاه قرآنی شد.
بنده اوایل کار در قم بودم و چند تن از دوستان اداره موسسه را به عهده داشتند و بنده تابستان و ایام تعطیل، خدمت دوستان میرسیدم. البته ابتدا با مشکلات فراوانی مواجه بودیم چون نه تجربه داشتیم و نه امکانات مادی. این کار را در محدودیت تمام و بیمهری برخی از مسئولین شروع کردیم و حتی اوایل وسیله نقلیه مناسب هم برای رفت و آمد نداشتیم. یادم هست که در سال 76 تازه توانسته بودیم یک دستگاه موتورسیکلت بخریم. آنقدر خوشحال بودیم که قابل وصف نبود. با آن موتورسیکلت روزانه تا 300 کیلومتر مسافت را طی میکردیم. آن روزها مشکلات فراوان بود: مشکل مکان، مشکل نیرو، مشکل مالی و...
اوایل مبلغ 4 میلیون تومان وام قرضالحسنه گرفتیم و اولین کار، خریدن یک دستگاه مینیبوس برای موسسه بود. برای یک موسسه تازهکار، خرید یک مینیبوس نقطه عطفی بود برای شروع بهتر و سریعتر کار و توسعه آن.
خاطره جالبی که در اوایل کار یادم میآید این بود که آن زمان بنده راهی قم شده بودم و یکی از معلمین منطقه را به عنوان مربی در نبود خودم تعیین کرده بودم که ایشان هر جمعه کلاس قرائت برای بچهها تشکیل میدادند. بنده مرتب با ایشان از طریق تلفن در تماس بودم و از اوضاع و احوال کلاسها مطلع میشدم، بعد از چند مدت ایشان به بنده گفتند: آقای شاهسونی به نظر من کلاسها رونقی ندارد و اگر تعطیل شود بهتر است (آن زمان بچهها از روستاهای مختلف در روز جمعه بوسیله مینیبوس موسسه دور هم جمع میشدند). علت را پرسیدم ایشان جواب دادند: بچهها چون از روستاهای مختلف هستند، به صورت منظم در کلاسها شرکت نمیکنند و به نظرم هزینه بیهوده میکنید. بنده از ایشان فرصت خواستم تا کمی بیشتر فکر کنم و با دوستان مشورت کنم. قرار شد فردای آن شب با ایشان تماس بگیرم و جواب را اعلام کنم. هنگامی که تماس گرفتم، برایم خیلی عجیب بود، چون ایشان شروع به معذرتخواهی کردند و بابت حرف شب قبلشان پوزش خواستند. بنده خیلی تعجب کردم و علت را جویا شدم. ایشان در جواب گفتند: دیشب خوابی دیدهاند و این خواب برایشان اتمام حجت بوده است. توضیح دادند که در عالم خواب، شخصی با عتاب و تندی سرشان داد زده و فرمودهاند که شما با اجازه چه کسی پیشنهاد تعطیلی کلاس قرآنی را دادهاید که به نام حضرت زهرا(س) است؟ و من در خواب بسیار ترسیده بودم و متوجه شدم که این کار زیر نظر بانوی عالم حضرت زهرا است و با خود عهد کردم که به هر نحوی شده کلاس را ادامه میدهم (البته ایشان ذکر نکردند که شخصی که در خواب دیده بودند چه کسی بوده است). بنده که به خواب و رویای صادقه که حتی در قرآن هم از آن نام برده شده، اعتقاد کامل داشتم با شنیدن چنین حرفی یقین پیدا کردم که با عنایت اهلبیت خصوصاً حضرت زهرا(س) این کار، آینده خیلی درخشانی خواهد داشت و به یاری و عنایت اهلبیت(ع)، مشکلات را پشت سرخواهیم گذاشت و شاهد پیشرفت روزبهروز موسسه خواهیم بود.
برای اداره موسسه چه منابع مالی در اختیار دارید؟ آیا نهادها و موسسات دولتی از شما حمایت میکنند؟
بنده ابتدا یک توضیح مختصر از حجم فعالیتها و نیازهای موسسه میگویم. موسسه بیتالاحزان ابتدا از یک روستا شروع به کار کرد و الان هم در سطح کشور موسسهای مطرح و به نام است که در استانهای مختلف کشور دارای شعبه است. مرکز فعالیت موسسه، استان فارس است و استانهایی مثل تبریز، قم، سیستان و بلوچستان، کرمان، خوزستان، بوشهر و کهگیلویه و بویر احمد ازجمله استانهایی هستند که موسسه در آن دارای شعبه میباشد. الان حدود 600 مربی به صورت تماموقت وپارهوقت با ما در حال همکاری هستند. در مدارس حفظ شبانهروزی، حدود 130 نفر خواهر و برادر از تمام نقاط کشور را گزینش کردهایم و در طرح یکساله حفظ قرآن که همراه با ترجمه و مفاهیم قرآن است شرکت کردهاند.
به اقرار بسیاری از فعالان قرآنی کشور، نابترین و برترین فعالیت حفظ قرآنی کشور در موسسه بیت الاحزان صورت میگیرد و در مجموع حدود 20 هزار قرآنآموز تحت پوشش فعالیت موسسه در قسمتهای مختلف اعم از مهدکودک، پیشدبستانی، دبستان حفظ، تفسیر، روخوانی و روانخوانی قرآن هستند. در مقطع مهدکودک و پیشدبستانی، چندین کتاب خود موسسه چاپ کرده و با روش خاص مربوط به موسسه تدریس میشود.
فعالیت ساختمانسازی موسسه هم بسیار چشمگیر و پیشرو بوده که تاکنون بالغ بر 43 ساختمان احداث و افتتاح شده است. البته همه این مقدمهای که عرض کردم نیاز به بُعد مالی دارد که مقدار اصلی آن توسط کمکهای مردمی تامین میشود. البته در سالهای اخیر ما از کمکهای مالی مرکز توسعه و ترویج فعالیتهای قرآنی وزارت ارشاد، بهرهمند شدهایم که این مرکز با کمکهای مقطعی خود در قسمتهای مختلف به فعالیتهای ما شتاب بیشتری داده است؛ مقدار محدودی هم اداره اوقاف استان فارس کمک مالی به ما میکند. البته خود موسسه هم در کنار فعالیتهای قرآنی اقدام به انجام برخی از فعالیتهای درآمدزا کرده است که هم موجب اشتغالزایی برای برخی از جوانان منطقه و همچنین ایجاد درآمد برای موسسه شده است.
کمکهای مالی که از ارگانهای دولتی مثل مرکز توسعه و ترویج فعالیتهای قرآنی و اداره اوقاف به شما میشود، حدوداً چند درصد از مخارج و هزینههای موسسه را شامل میشود؟ چند درصد هزینهها را خود موسسه و کمکهای مردمی تامین میکنند؟
بین 10 تا 20 درصد هزینهها را نهادهای دولتی و مابقی را کمکهای خیرین و درآمد خود موسسه شامل میشود.
تا کنون چند نفر حافظ کل در موسسه و چند نفر در شرف حافظ شدن هستند؟
تا الان در سراسر کشور 620 حافظ کل و صدها نفر مشغول به حفظ هستند که در سالهای آینده حافظ کل میشوند. پیشبینی ما برای سالهای آینده، خروجی حداقل 200 نفر حافظ کل از موسسه است و این زمانی حائز اهمیت است که در مقایسه با دیگر موسسات قرآنی کشور، بیت الاحزان حضرت زهرا(س) سالانه یک سوم از کل حافظانی که در کشور تربیت میشوند را عهدهدار میباشد.
طبیعی است که چنین کاری با این حجم، مشکلاتی فراوانی هم دارد. درباره این مشکلات سخن بگویید.
موسسه در بحث نیروی انسانی توان زیادی دارد چه از نظر حفظ و چه مربیان، ولی برای گسترش فعالیت قرآنی در سراسر کشور واقعاً نیاز به حمایت ویژهای از طرف مسئولین ذیربط است. حمایتهایی که به ما کمک کند، بتوانیم این فعالیتها را بیشتر توسعه دهیم اما متاسفانه اعتبارات دولتی که به ما میرسد، بسیار محدود و اصلا جوابگوی نیازهای روزافزون ما نیست. از مدارس شبانهروزی حفظ و تفسیر موسسه بینهایت استقبال میشود ولی ما بدلیل کمبود امکانات و اعتبارات و فضا، حتی جرات تبلیغ به صورت علنی را هم نداریم، چون تعداد مراجعین خانوادهها برای حفظ فرزندان اینقدر زیاد است که امکانات ما جوابگو نیست و ما ناگزیر هستیم که از میان انبوه مراجعین، فقط تعداد محدودی را گزینش و قبول کنیم و از این بابت بنده شرمنده بسیاری از خانوادههای عزیز هستم. طبق آماری که بدست آوردهایم هر نفر در یکسال بالغ بر حدود 3 میلیون تومان هزینه برای موسسه دارد و اگر تنها مشکل مکان برای ما حل میشد، موسسه این قابلیت را دارد که سالانه حدود 1000 نفر حافظ کل قرآن را تربیت کند؛ و این یعنی در سال 1000 فعال قرآنی و 1000 مدبر قرآنی و ... و بنا کردن چنین مدرسه و خوابگاهی که ظرفیت 1000 نفر را داشته باشد هزینه بسیار هنگفتی دربردارد که موسسه قادر به پرداخت چنین هزینهای نخواهد بود. لذا از مسئولین عزیز تقاضا دارم که با عنایت ویژه خود برخی از هزینه های موسسه را متقبل شوند.
در مورد قرآنآباد ایران بیشتر توضیح دهید و اینکه چند حافظ کل در قرآنآباد وجود دارد؟
قرآنآباد در واقع همان روستای محمدآباد دهستان خیر از توابع شهرستان استهبان است و این نام زیبا را اولین بار نشریه گلستان وزارت ارشاد ابتکار کرد. از نظر بنده این لقب واقعاً برازنده این روستا است. این روستا حدود 1300 نفر جمعیت دارد و هسته اصلی موسسه بیتالاحزان از این روستا شکل گرفت. این روستا در حدود 46 نفر حافظ کل قرآن و بیش از 700 نفر قرآنآموز در دورههای مختلف حفظ، تفسیر، ترجمه، روخوانی و... دارد. این رکورد حتی در کل جمعیت بعضی استانهای کشور هم دیده نمیشود. این چیزی نیست جز عنایت و لطف خداوند. طبق آماری که دادگستری شهرستان اخیراً اعلام نموده، روستای قرآنآباد از لحاظ جرم و جنایت و تعداد رجوع پرونده به دادگاه در حد بسیار بسیار پایینی قرار داشته و این مرهون فضا و جو قرآنی هست که بر روستا حاکم است.
آینده موسسه را چگونه ارزیابی میکنید؟ چه برنامههایی برای پیشرفت و پویایی موسسه در نظر گرفتهاید؟
بعضی اوقات دوستان از بنده سوال میکنند که شما به چند درصد از اهدافتان رسیدهاید؟ و بنده جواب میدهم شاید 1 الی 2 درصد. ما طرحهای زیادی را در ذهن و چشمانداز موسسه داریم اعم از فعالیتهای بزرگ در عرصه بین المللی، فعالیت در عرصه هنری و ... بنده پیشنهاد احداث حوزه علمیه در منطقه و تاسیس دانشکده حفظ و تفسیر قرآن را دادهام و به طور جد پیگیر آن هستم. شعار اصلی ما اینست که توانمندترین موسسه قرآنی جهان اسلام شویم.
اطرافیان، شما را به عنوان یک روحانی مدیر میشناسند، به نظر خودتان این باور از کجا نشات میگیرد؟
شاید به خاطر فعالیتهای مثبتی باشد که ما انجام دادهایم ودیگران نسبت به بنده این باور راپیدا کرده باشند. اگر زمانی که ما فعالیتهایمان را در روستا شروع کردیم بجای آن در یک شهر بزرگ شروع میکردیم، بالطبع امیتازاتی را به همراه میداشت و خیلی از مسئولان، فعالیتهای ما را به طور ملموس میدیدند و ما را حمایت میکردند. ولی دقیقاً از منطقهای شروع کردیم که نه در دید مسئولین بودیم و نه افراد متمول که با کمکهای خود ما را تامین کنند. در عین حال قصد کار بزرگ داشتیم و این باعث شد که افکار ما پویا و فعال شود و برای رسیدن به هدفمان کارها را مدیریت کنیم و یا از کارهای کوچک شروع کنیم، مثلاً نیاز قرآنآموزان چون اوایل به کتابهای مذهبی بود ما اقدام به تاسیس فروشگاه و نمایشگاه کتاب و محصولات فرهنگی کردیم و برای کسب درآمد موسسه، کارگاه مصالح ساختمانی، دفتر زیارتی و ... را راهاندازی کردیم و هنگامی که مردم این فعالیتها را میبینند شاید این دید را پیدا میکنند که این موسسه موفق، مدیریت موفقی دارد.
بحث فعالیتهای اقتصادی که اشاره کردید، علاوه بر درآمدزایی برای موسسه، موجب اشتغالزایی هم شده است. تاکنون چند نفر از جوانان و مردم شهرستان مشغول به کار در موسسه هستند و ازاین طریق امرار معاش میکنند؟
در بخشهای اقتصادی به طور مستقیم 50 نفر مشغول به کار هستند و در مجموع حدود 600 الی 700 نفر در بخشهای مختلف اعم از فرهنگی و ... مشغول به کار هستند.
شما چه صحبتی با روحانیون و طلبههای جوان دارید؟ روحانیون در خارج از فضای حوزه چه کمکهایی میتوانند به مردم کشور و اسلام بکنند؟
اول اینکه از هیچ مشکلی هراس نداشته باشند و وارد کار شوند، انشاالله که خداوند هم کمک میکند همانطور که در قرآن وعده داده است «ان تنصروا الله ینصرکم». از کم شروع کنند ولی به کم قانع نشوند.
توصیه دیگر بنده این است که یک روحانی واقعا باید در تمام عرصههای زندگی مردم وارد شود و به فکر تمام مشکلات مردم باشد، همانطور که پیامبر و ائمه بودند. پیامبر تنها به فکر دین مردم نبود بلکه به فکر سعادت و خوشبختی و شکم مردم هم بود. ما هم باید به این سمت و سو برویم. روحانیون ما باید در شرایط فعلی هم در عرصه فرهنگی و هم اقتصادی فعال باشند. اگر ما ادعای صداقت در کارمان داریم باید وارد کار شویم تا عرصه بر افراد حیلهگر و سودجو تنگ شود و در نتیجه اقتصاد سالم، پویا و فعال داشته باشیم.
زیباترین خاطرهای که در طول سالهای فعالیت در خاطرتان مانده است، تعریف کنید.
یکی از کارهایی که ما در موسسه انجام میدهیم این است که کسانی که به حفظ کل قرآن نائل میشوند در جاهایی که شعبه تاسیس میکنیم آنها را به عنوان مربی به شهرها و روستاهای مختلف اعزام میکنیم. یادم هست زمانی که برای بازدید و احوالپرسی به یکی از شعب واقع در روستایی محروم و دور افتاده در یکی از شهرستانهای قیر و کارزین استان فارس رفته بودم، یکی از خواهران که حافظ کل قرآن بودند درآن روستای محروم به عنوان مربی مشغول به فعالیت بودند. زمانی که من آنجا رفتم تابستان بود و هوا به شدت گرم؛ چیزی در حد 50 درجه و آب روستا هم به علت خشکسالی، کامل قطع شده بود و فقط نیم ساعت در شبانهروز مردم حق استفاده از آب آشامیدنی را داشتند. حتی نمیتوانستند از آب برای کولر استفاده کنند. در مدت چند ساعتی که آنجا بودم برای خود بنده بسیار طاقتفرسا و سخت بود. در لحظات آخر که قصد برگشتن داشتیم آن مربی خواهر نزد من آمد و گفت: حاج آقا میتوانم از شما خواهش کنم که اجازه بدهید من هم به همراه شما برگردم؟ چون هوا بسیار گرم و شرایط غیرقابل تحمل بود و بنده هم هنگامی که آن شرایط را دیده بودم دیگر نمیتوانستم حرفی بزنم و ناچار قبول کردم. ایشان هنگامی که رفتند آماده شوند چند لحظهای مکث کردند و از بنده خواستند که برایشان استخاره بزنم و بنده هم قرآن را که باز کردم این آیه آمد که خیلی برایم عجیب و در عین حال جالب بود: « من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و...» «از مومنین مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستهاند صادقانه ایستاده و با صداقت کار کردند و بعضی از آنها که اجلشان قرا رسیده به شهادت نائل شدند و بعضی از آنها هم منتظر اوامر الهی هستند و این سنت الهی است که هیچ گاه تغییر نمیکند.» آیه 23 سوره مبارکه احزاب.
وقتی این آیه از قرآن را برای ایشان خواندم اشک، از چشمانشان جاری شد و ایشان گفتند: حاج آقا منصرف شدم و اینجا میمانم. آن خواهر در آنجا ماندند و فعالیت کردند و حافظان زیادی تربیت کردند و در همان منطقه، به زحمت و کوشش این خواهر بزرگوار چندین شعبه تاسیس شد.
تا کنون پست و سمت دولتی داشتهاید؟
راستش تا به حال پیشنهادهای زیادی به من شده، ولی به خاطر علاقهای که به فعالیت قرآنی منطقه خودم داشتم، نپذیرفتم و فقط مدت کوتاهی در عین حال که در موسسه بیتالاحزان هم فعالیت میکردم، درهفته 3 روز را، در تهران به عنوان مسئول آموزش مرکز توسعه و ترویج فعالیتهای قرآنی مشغول بودم. الان هم به عنوان عضو هئیت مدیره اتحادیه تشکلهای قرآنی کشور هستم.
برای کاربردی کردن قرآن درزندگی مردم چه پیشنهادی دارید؟ چطور میتوانیم قرآن را در زندگی خودمان کاربردی کنیم؟
برای پاسخ به این سوال، بنده با یک مثال شروع میکنم، اگر به هر کدام از جوانان ایران یک قرآن جیبی بدهیم و بگوییم که شما موظف هستید که شبانهروز این قرآن را همراهتان داشته باشید، همین حضور فیزیکی قرآن چقدر میتواند در اخلاق و زندگی آنها تاثیرگذار باشد؟ یقیناً درصد زیادی از تخلفات کمتر میشود و شاید حتی خیلیها قبول نکنند که قرآن همراهشان باشد، چون برایشان سخت است که در حضور قرآن اشتباه کنند و مرتکب گناه شوند. حال اگر این مساله تبدیل به حفظ قرآن و بعد عمل به قرآن بشود به مراتب تاثیراتش بیشتر است. پس نتیجه میگیریم که حتی حضور فیزیکی قرآن هم موثر است و به ترتیب روخوانی و حفظ تفسیر و فهم قرآن؛ اینکه مقام معظم رهبری میفرمایند: «ما در کشور باید 10 میلیون نفر حافظ کل قرآن داشته باشیم» ایشان با یک دید نافذی این جمله را میگویند و اگر واقعا 10 میلیون حافظ در کشور داشته باشیم، اصلا ریشه خلاف در جامعه کنده میشود. خلاصه اینکه قرآن نور است و با هر قسمتی از آن مانوس بشویم نورانیت پیدا میکنیم.