پشت پرده «رویداد ۲۰۱»؛ آیا غول‌های داروسازی آمریکا در شیوع کرونا نقش دارند؟/ فضای کنونی آمریکا یادآور فضای پس از ۱۱ سپتامبر است +فیلم

سرویس جهان حلقه وصل - رهبر ایران بارها، از جمله ۱۹ بهمن ۹۷ [۱] ، درباره معنای شعار «مرگ بر آمریکا» توضیح داده و تأکید کرده است که منظور از این شعار، «مرگ بر سردمداران آمریکا»ست و نه ملت این کشور. یکی از مصادیق بارز تمایز میان دولت و ملت آمریکا در دوران شیوع کرونا کمپین‌های متعددی بوده‌اند که فعالان اجتماعی و سیاسی آمریکایی علیه تحریم‌های ضدایرانی به راه انداخته‌اند تا به واشینگتن فشار بیاورند تا این تحریم‌های یک‌جانبه و غیرقانونی را لغو یا تعلیق کند.

به عنوان نمونه، روز یک‌شنبه، ۳ فروردین ۹۹، «واحد ایران» در کارگروه ضدجنگ «سوسیال‌دموکرات‌های آمریکا-نیویورک‌سیتی [۲] » در قالب طرح ائتلاف ملی «کمپین نه به جنگ» (No War Campaign) در این کشور اقدام به راه‌اندازی کمپین «#پایان‌تحریم‌های‌کووید» (#EndCOVIDSanctions) در رسانه‌های اجتماعی کرد. این کارگروه با ارسال ایمیلی به اعضا و حامیان خود از آن‌ها خواست تا طی روزها و هفته‌های آینده با «دفتر کنترل دارایی‌های خارجی» (OFAC) که بازوی اصلی تحریمی وزارت خزانه‌داری آمریکاست، تماس‌های پنج دقیقه‌ای بگیرند و خواستار تعلیق تحریم‌ها علیه ایران به مدت ۱۲۰ روز شوند. در این ایمیل (که نسخه‌ای از آن به دست خبرنگار حلقه وصل رسیده است) مخاطبان دعوت شده‌اند تا به نیابت از ۸۰ میلیون ایرانی، ۸۰ ساعت تماس با وزارت خزانه‌داری آمریکا و دفتر کنترل دارایی‌های خارجی برقرار کنند [۳] . همچنین فرمی در اختیار شرکت‌کنندگان در کمپین قرار داده شده است تا بتوانند «شیفت»هایی را مشخص کنند که در آن‌ها امکان برقراری تماس را دارند [۴] .

کمپین ۸۰ ساعت تماس با «دفتر کنترل دارایی‌های خارجی» به نیابت از ۸۰ میلیون ایرانی در اعتراض به تحریم‌ها علیه ایران؛ در قسمت پایین نمونه‌ای از فرم ثبت‌نام و زمان‌بندی برای تماس با وزارت خزانه‌داری آمریکا دیده می‌شود (+)

سندر هیکس

یکی از افراد دخیل در این کمپین، «سندر هیکس» خبرنگار، محقق، نویسنده و فعال آمریکایی، عضو سازمان سوسیال‌دموکرات‌های آمریکا و یکی از شرکت‌کنندگان در نشست‌های مذهبی «کوئیکر [۵] » است که تا کنون دو بار از جمله برای حضور در کنفرانس «افق نو» به ایران سفر کرده و به حرم امام رضا علیه‌السلام نیز رفته است [جزئیات بیش‌تر]. سرویس جهان حلقه وصل درباره تحریم‌های آمریکا علیه ایران در دوران شیوع کرونا و موضوعات مرتبط با آن از جمله تأثیر بحران کنونی در آمریکا بر شانس موفقیت ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری امسال با هیکس گفت‌وگو کرده است. آن‌چه در ادامه می‌آید متن این مصاحبه است.

مصاحبه قبلی و خواندنی حلقه وصل با هیکس درباره کنفرانس افق نو سال ۲۰۱۹ در بیروت و ماجرای برخوردش با اف‌بی‌آی را از این‌جا و گزارش وی در خصوص مزاحمت اف‌بی‌آی برای مهمانان این کنفرانس را از این‌جا بخوانید. لینک‌های پوشش کامل حلقه وصل از این کنفرانس بین‌المللی در انتهای این مصاحبه آمده‌اند. همچنین مصاحبه‌های قبلی حلقه وصل با کارشناسان بین‌المللی درباره تحریم‌های آمریکا علیه ایران همزمان با شیوع ویروس کرونا را از لینک‌های زیر بخوانید:

لطفاً درباره تحریم‌ها و فعالیت‌هایی توضیح بدهید که شما برای لغو آن‌ها انجام داده‌اید. من در توضیحات کمپین شما خواندم که ۸۰ ساعت تماس با وزارت خزانه‌داری و «دفتر کنترل دارایی‌های خارجی» گرفته‌اید.

به نظر من این تحریم‌ها که دسترسی مردم ایران به غذا و دارو را قطع می‌کنند، نقض فاحش حقوق بشر هستند. وقتی درباره کمپین «#پایان‌تحریم‌های‌کووید» (#EndCOVIDSanctions) خواندم، متقاعد شدم که به آن بپیوندم، زیرا تخمین ما [ظاهراً بر اساس یک سناریوی شبیه‌سازی‌شده در دانشگاه شریف [۶] ] این است که اگر تحریم‌ها در زمان شیوع کووید-۱۹ برداشته نشوند، ممکن است حتی ۳/۵ میلیون نفر در ایران جان خود را از دست بدهند. افراد زیادی در این کمپین ثبت‌نام کردند و خیلی سریع، طی ۲۴ ساعت، همه ساعت‌ها [برای تماس با وزارت خزانه‌داری آمریکا] پر شدند. افراد داوطلب می‌شدند با «دفتر کنترل دارایی‌های خارجی» (OFAC) تماس تلفنی بگیرند.

همه ما مخالف تروریسم هستیم، اما تعریف آمریکا و اسرائیل از تروریسم «تردیدپذیر» است؛ اگر بخواهیم مؤدبانه بگوییم. مسئله چیز دیگری است: دستورکار این افراد، سرمایه‌داری، بهره‌کشی و جنگ است. این میل به جنگ همان چیزی است که ما می‌خواهیم افشا کنیم؛ همان مشخصه‌ای است که هویت دولت آمریکا طی صد سال گذشته را توصیف می‌کند.

مسئله وقتی بدتر شد که یک مقام محافظه‌کار، راستگرا و بسیار طرفدار صهیونیسم به نام «سیگال پرل مندلکر» [جزئیات بیش‌تر] وارد دولت آمریکا شد. مندلکر معاون وزیر خزانه‌داری در امور تأمین مالی تروریسم جهانی بود و، به گفته ماه‌نامه آتلانتیک، اهرم تحریم‌های جدید ترامپ علیه ایران به دست او بود [۷] و این تحریم‌های اقتصادی را تشدید کرد. می‌توان گفت این اقدام مندلکر مقدمه‌ای برای جنگ علیه ایران بود و من معتقدم که ترور قاسم سلیمانی، که امیدوارم روحش در آرامش باشد، نیز بخشی از همین نقشه بود.

این [تحریم‌ها] زمانی برای من به مسئله‌ای کاملاً شخصی تبدیل شد که قصد داشتم در یک کنفرانس بین‌المللی با موضوع صلح به نام «افق نو» شرکت کنم. «حاج نادر طالب‌زاده» میزبان این کنفرانس است و فردی است که من برای او به عنوان یک خبرنگار و فیلم‌ساز احترام قائلم. برای همین هیجان‌زده بودم که دوباره می‌خواهم در کنفرانس افق نو شرکت کنم. این بار قرار بود شهر جدیدی را هم ببینم: بیروت؛ شهرِ بین‌المللی-مسیحی-مسلمان-جهانی-همه‌شمولِ بیروت. خیلی منتظر این کنفرانس بودم و تحقیقات زیادی را هم در مورد بیروت انجام داده بودم. [پوشش حلقه وصل از کنفرانس افق نو در بیروت را از لینک‌های انتهای همین مصاحبه بخوانید.]

با این حال، ۶ آگوست [۲۰۱۹] اف‌بی‌آی درِ خانه من آمد و گفتند اگر به بیروت بروم میلیون‌ها دلار جریمه و حبسی طولانی‌مدت در انتظارم است [جزئیات بیش‌تر این‌جا و این‌جا]. می‌دانم که کمی عجیب و غریب به نظر می‌آید که اف‌بی‌آی به سراغ من بیاید، اما من حتی نامه‌ای هم برای آن‌ها نوشتم و مؤدبانه درخواست کردم که پرونده ام را برایم بفرستند. آن‌ها هم این کار را کردند و امروز می‌خواهم این پرونده را منتشر کنم. [محتوای این پرونده به زودی در حلقه وصل منتشر خواهد شد.] البته نه با انگیزه خودستایی و خودبزرگ‌بینی، بلکه به این خاطر که می‌خواهم توجه‌ها را به تحریم‌های پزشکی علیه ایران در دوران کووید-۱۹ جلب کنم، و اگر انتشار این پرونده بتواند توجه مردم را جلب کند، آن‌وقت می‌توانیم این توجه را معطوف کنیم به این‌که مردم در ایران و آمریکا و تمام دنیا به دولت آمریکا فشار بیاورند تا «تحریم‌ها را موقتاً بردارد»؛ یا حتی به نظر من «تحریم‌ها را بردارد» [دائماً، نه «موقتاً»]. واقعاً هیچ دلیل خوبی برای تحریم‌ها وجود ندارد.

پلاک اسمی به نام سندر هیکس در کنفرانس افق نو در بیروت آماده شده بود، اما جای خود هیکس در کنفرانس خالی بود [جزئیات بیش‌تر] (+)

البته موضع دولت آمریکا چیز دیگری است؛ می‌گوید ایران بودجه تروریسم را تأمین می‌کند؛ اما وقتی می‌پرسید «کدام تروریست‌ها» می‌گویند «گروه‌هایی مانند حزب‌الله در لبنان»، در حالی که حزب‌الله بخشی از نظام سیاسی لبنان است و مثلاً بیمارستان‌هایی هم تحت نظر این سازمان هستند. بنابراین [تعریف آن‌ها از تروریسم] «تردیدپذیر» است، به ویژه با توجه به تاریخ آمریکا در «جنگ با تروریسم»: ما ابتدا با القاعده [به‌اصطلاح] «می‌جنگیدیم»، اما اکنون در سوریه و یمن با القاعده همکاری می‌کنیم. سیاست خارجی آمریکا بسیار دیوانه‌وار، غیراخلاقی و باری به هر جهت بوده است؛ هیچ محوری ندارد؛ متکی بر هیچ ایدئولوژی سیاسی‌ای نیست؛ بر اساس هیچ جهان‌بینی معنوی‌ای نیست.

بخش عمده‌ای از دعوای سیاسی میان آمریکا و چین روی این مسئله متمرکز است که ویروس کرونا از کجا شروع شده است. آیا شما پاسخی برای این سؤال پیدا کرده‌اید؟

من درباره پشت پرده کووید-۱۹ تحقیق کرده‌ام. درباره این‌که چه کسی واقعاً پشت آن است؟ حقیقت پشت این ویروس چیست؟ از کجا آمده است؟ خودم شخصاً هنوز آماده آن نیستم که فرضیه‌ای را در این‌باره مطرح کنم، اما یک مسئله هست که باید به آن توجه کنیم. اخیراً مصاحبه یک‌ساعته خبرگزاری «نو مور نیوز» (Know More News) با «ویتنی وِب» را تماشا کردم [۸] . «وب» خبرنگاری آمریکایی است که به نقاط مختلف جهان سفر می‌کند. او در این مصاحبه نکات بسیار جالبی را بیان می‌کند.

بسیاری افراد شدیداً درباره سرکوب رسانه‌ها بسیار نگران هستند. همچنین «ویلیام بار» دادستان کل آمریکا اخیراً درباره حق [دولت در] بازداشت افراد به مدت نامحدود صحبت کرده است [۹] . این یعنی داریم «حکومت نظامی» را تجربه می‌کنیم و این چیزی است که افراد در جناح چپ، و حتی جناح راست، یعنی سوسیالیست چپ و میهن‌پرست راست، همیشه نسبت به آن هشدار داده‌اند. ما همیشه هشدار داده‌ایم که دولت آمریکا تمایل به اِعمال حکومت نظامی دارد و اقدام به اجرای برنامه‌های «تداوم حکومت [۱۰] » کرده [۱۱] است [۱۲] .

می‌دانم با گفتن این حرف مانند یک نظریه‌پرداز تئوری توطئه به نظر می‌رسم، اما واقعیت این است که اسناد دولتی‌ای وجود دارند که در آن‌ها دولت آمریکا از شرکت‌های ساخت‌وساز خواسته تا پیشنهادها و تخمین‌های هزینه‌ای برای ساخت زندان‌های غول‌پیکر را ارائه بدهند. دلیلش هم این است: «اگر دولت آمریکا مجبور شد یک میلیون نفر را زندانی کند، آن‌وقت چه؟ اگر ما مردم آمریکا می‌خواستیم انقلاب کنیم، اما شکست خوردیم و می‌خواستند ما را زندانی کنند، آن‌وقت باید زندان‌های اردوگاهی یا اردوگاه‌های کار اجباری در آمریکا وجود داشته باشد. می‌دانم که این حرف‌ها جنون‌آمیز به نظر می‌آیند و بعضی افراد الآن می‌گویند «این حرف‌ها دیگر چیست!» اما حقیقتِ غم‌انگیز همین است. اسنادی وجود دارند که نشان می‌دهند «آژانس فدرال مدیریت بحران [۱۳] » (FEMA) در گذشته این تدابیر را مورد بررسی قرار داده است.

برخی شواهد نشان می‌دهند کووید-۱۹ ممکن است از آمریکا شروع شده باشد. به عنوان نمونه، به گزارش یکی از وب‌سایت‌های محلی شبکه ای‌بی‌سی زنی به نام «لولا شورت» ۸ ژانویه امسال در آمریکا فوت کرد، اما در حالی که پزشکان علت مرگ را به خواهرش «آنفولانزا» اعلام کرده بودند، در گواهی فوت نوشته شده بود که علت فوت در واقع ویروس کرونا بوده است [۱۴] . این در حالی است که وی هرگز به چین سفر نکرده بوده و با کسی هم در ارتباط نبوده است که به چین سفر کرده باشد. در حال حاضر چین و آمریکا یک‌دیگر را به مقصر بودن در انتشار اولیه ویروس کرونا متهم می‌کنند. آیا شما نظریه‌ای درباره منشأ اولیه بیماری کووید-۱۹ دارید یا تحقیقاتی در این‌باره انجام داده‌اید؟

درست است. به علاوه، ترامپ آن‌قدر بی‌اعتبار است که هر حرفی می‌زند احتمالاً صحت ندارد. بنابراین ارزش دارد که دیدگاه‌های دیگر را هم بررسی کنیم، به ویژه وقتی این دیدگاه‌ها صرفاً در فضای مجازی نباشند. مقامات دولت چین نیز ادعا می‌کنند که آمریکا منبع این ویروس بوده است. یکی از مقامات چین این احتمال را مطرح کرد و جالب این‌جا بود که دولت این کشور به جای رد ادعاهای او، اتفاقاً از او حمایت کرد.

این مقام چینی به دو مقاله در «گلوبال‌ریسرچ» استناد کرده بود؛ پایگاهی در مونترآل که من اتفاقاً با آن کاملاً آشنا هستم. گلوبال‌ریسرچ یک پایگاه کانادایی است و مدیریت آن را یک پژوهشگر، نویسنده، و فعال ضدجهانی‌سازی به نام «میشل چوسودوفسکی» به عهده دارد. این پایگاه دو [۱۵] مقاله [۱۶] را از یک محقق انگلیسی‌زبان که در چین زندگی می‌کند [به نام «لری رومانوف»]، منتشر کرد. این فرد در مقاله‌های خود هاپلوتیپ‌های مختلف، یعنی انواع مختلف ویروس، را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که فقط دو هاپلوتیپ از ویروس کرونا در چین وجود دارد، در حالی که همه پنج هاپلوتیپ در آمریکا هستند. [یعنی آمریکا منشأ اصلی بوده و برخی انواع ویروس بعداً به چین منتقل شده‌اند - جزئیات بیش‌تر.]

این [ادعای مقام چینی با استناد به گزارش‌های گلوبال‌ریسرچ] باعث شد من پیش خودم فکر کنم که این‌ها می‌توانند شواهد علمی باشند که نشان بدهند واقعاً خبری هست [و ادعاهای دولت چین صحت دارند]. البته من، شخصاً، هنوز به هیچ نتیجه‌ای در این‌باره نرسیده‌ام، اگرچه دارم از روش‌های علمی استفاده می‌کنم و آهسته‌آهسته پیش می‌روم. اما مثلاً بعضی وقت‌ها برای روزنامه‌ای به نام «رد هوک استار ریویو» مطلب می‌نویسم، اما در این‌باره حتی آن‌قدر پیشرفت نکرده‌ام که به آن‌ها ایمیل بدهم و ببینم آیا به این موضوع علاقه دارند یا خیر. بنابراین کاری که انجام دادم این بود که شخصاً با منبعی به نام «باری کیسین» صحبت کردم. کیسین یک متخصص سیاه‌زخم [و سلاح‌های بیولوژیک] است و فکر می‌کردم با هیجان از این‌که بخواهد در این‌باره صحبت کند استقبال خواهد کرد، اما معتقد بود مقاله‌های گلوبال‌ریسرچ [که اکنون از وب‌سایت این پایگاه حذف شده‌اند] معتبر نیستند [۱۷] . [در عین حال، برخی خبرگزاری‌های جایگزین آمریکایی، نظریه‌های کیسین را «معارضه کنترل‌شده» به نیابت از دولت آمریکا دانسته و رد کرده‌اند [۱۸] .]

با این وجود، ما در یک مسئله با هم اتفاق‌نظر داشتیم: اهمیت بررسی «رویداد ۲۰۱» به عنوان یک... نمی‌دانم نامش را چه چیزی بگذارم [شاید «سرنخ»]. رویداد ۲۰۱ یک مانور، یا شبیه‌سازی، شیوع ویروس کرونا بود که در دانشگاه «جانز هاپکینز» [با همکاری «بنیاد بیل و ملیندا گیتس» متعلق به بنیانگذار کمپانی مایکروسافت و همسرش] برگزار شید. بسیاری از کمپانی‌های داروسازی، غول‌های داروسازی (مانند «مِرک» و «گلاکسواسمیت‌کلاین») در این مانور حضور داشتند و بررسی کردند که اگر آمریکا دچار شیوع گسترده ویروس کرونا شود چه خواهد شد؟ چه واکنشی نشان می‌دهیم؟ چگونه می‌توان این ویروس را آماده کرد؟ چه کسی مسئول شیوع این ویروس است؟ و روند شیوع این ویروس چگونه خواهد بود؟

طبق نتایج این مانور، ۶۵ میلیون نفر در آمریکا جان خود را از دست می‌دهند. اکنون که اطلاعات این مانور افشا شده دارند تلاش می‌کنند به مردم بگویند که ما واقعاً فکر نمی‌کنیم ۶۵ میلیون نفر در دوره کنونی شیوع کرونا قرار است جان خود را از دست بدهند [۱۹] . اما کاری که می‌خواهند بکنند، «کنترل خسارت» است، چراکه اکنون مردم بسیاری از این شبیه‌سازی اطلاع پیدا کرده‌اند. ممکن است برخی بگویند «مگر یک شبیه‌سازی چه اهمیتی دارد»، اما اگر به تاریخ آمریکا نگاه کنید، بارها شبیه‌سازی‌ها واقعی شده‌اند. مثلاً شبیه‌سازی عملیات ترور ریگان ناگهان واقعی می‌شود و یک فرد مسلح با شلیک چند گلوله ریگان را ترور می‌کند؛ و معلوم می‌شود همان روز یک مانور «تداوم حکومت» اجرا می‌شده است. یا شبیه‌سازی در لندن در تاریخ ۷ جولای ۲۰۰۵ درباره این‌که اگر بمب‌گذاری در اتوبوس و مترو اتفاق بیفتد چه می‌شود؛ که ناگهان این تمرین واقعی می‌شود. اتفاقاً «رودی جولیانی [۲۰] » آن روز برای انجام همین مانور همراه کمپانی بیمه و مشاوره «وایزر» در لندن بود.

گاهی اوقات یک عملیات را می‌توان راحت‌تر انجام داد اگر همه فکر کنند که عملیات، یک شبیه‌سازی است. امیدوارم با این حرفم به افراطیگری متهم نشوم، اما واقعیت این است که حتی در تاریخ ۱۱ سپتامبر [۲۰۰۱] هم چیزی حدود ۲۰ تا ۲۵ مانور مختلف نظامی برگزار شد که شبیه‌سازی می‌کردند «اگر هواپیماربایی رخ دهد، چه می‌شود؟ آمریکایی‌ها چه‌قدر مقابل چنین عملیاتی آماده هستند؟» به همین خاطر حتی در تماس‌های ضبط‌شده اضطراری و کنترل ترافیک هوایی نیز صدای افرادی را می‌شنویم که می‌گویند: «واقعی است یا مانور است؟» این افراد می‌دانسته‌اند که مانورهایی در حال برگزاری است. بنابراین وقتی به‌اصطلاح «هواپیماربایی»های ۱۱ سپتامبر اتفاق افتادند، بسیاری از اپراتورهای برج مراقبت هوایی فکر می‌کردند این‌ها هم بخشی از مانور است و می‌پرسیدند: «این هواپیماربایی‌ها واقعی هستند یا هنوز دارید شبیه‌سازی می‌کنید؟» مثال‌های بسیارِ دیگری را هم می‌توان برای این‌گونه «واقعی شدن مانور» آورد. در این‌باره می‌توانید به کتابی به نام «۱۱ سپتامبر: تروریسم مصنوعی» نوشته «وبستر تارپلی» مراجعه کنید. می‌دانم که تارپلی هم پیش از این به کشور شما [ایران] سفر کرده است.

این را هم بگویم که دلیل این‌که این حرف‌ها را می‌زنم این نیست که یک نظریه‌پرداز بی‌عقل تئوری توطئه هستم، بلکه این‌ها را می‌گویم چون منتقد دولت آمریکا هستم؛ منتقد امپریالیسم هستم؛ منتقد کاپیتالیسم هستم؛ و منتقد طرز تفکر وال‌استریتی-صهیونیستی-نظامی‌ای هستم که اجازه رخ دادن چنین اتفاقاتی را می‌دهد. این سیستم، غیراخلاقی است. به علاوه، من نه مسلمان هستم، نه طرفدار حکومت دین‌سالاری هستم، نه معتقدم که به یک انقلاب اسلامی در آمریکا نیاز داریم؛ اما معتقدم به نوعی احیای معنوی، انقلاب معنوی، نیاز داریم. به همین دلیل هم یک سوسیالیست، و عضو گروهی هستم که اعتقاد دارد که در دین خبرهایی هست. ما گروهی مذهبی نیستیم، اما واقعیت این است که دین و سیاست می‌توانند چراغ راهی به سوی یک زندگی دل‌سوزانه و برادرانه باشند (البته برادرانه یک اصطلاح جنسیتی است، اما می‌دانید که منظورم چیست): زندگی‌ای که در آن مردم مانند اعضای یک خانواده باشند، نه مانند رقبایی که به دنبال بهره‌کشی و مخفی‌کاری از یک‌دیگر هستند.

درباره ۱۱ سپتامبر صحبت کردید. برخی کارشناسان [۲۱] ، شیوع کرونا را با ۱۱ سپتامبر مقایسه [۲۲] و یا حتی آن را «۱۱ سپتامبرِ ترامپ [۲۳] » توصیف می‌کنند. آیا با این توصیف موافقید؟ فکر می‌کنید شیوع این بیماری در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا می‌تواند شانس انتخاب مجدد ترامپ را افزایش دهد یا آن را تضعیف کند؟

من چنین توصیفی را نشنیده‌ام، اما می‌توانم بفهمم منظور از این تشبیه چیست. اخیراً در مطلبی نوشتم که جَو کنونی آمریکا یادآور فضای وحشت پس از ۱۱ سپتامبر است. قبل از این‌که برخی افراد شروع به زیر سؤال بردن ماجرا بکنند و بپرسند چگونه ۱۱ سپتامبر منجر به جنگ‌های متعدد، از جمله در افغانستان و عراق، شد، فضایی از ترس و ارعاب و اطاعت وجود داشت. به نظر می‌رسید همه مرعوب [و مطیع دولت] شده‌اند. بنابراین این مقایسه را می‌توان کرد.

چیزی که من را تا همین امروز رنج می‌دهد این است که [جورج دابلیو] بوش، [دیک] چنی [معاون اول بوش] و جولیانی چه‌قدر از ۱۱ سپتامبر سوءاستفاده کردند. جولیانی «وکیل آمریکا» شد. من فکر می‌کردم این‌که ۱۱ سپتامبر در دوره بوش و چنی رخ داده قطعاً از نظر سیاسی به ضرر آن‌ها تمام خواهد شد، اما هرگز چنین اتفاقی نیفتاد. بوش مجدداً انتخاب شد، و نه او و نه چنی هیچ‌گاه تحت پیگرد قرار نگرفتند، حتی توسط «کمیسیون ۱۱ سپتامبر» که یک کمیسیون دولتی مزدور و فرمایشی بود. تحقیقات این کمیسیون عملاً «محاکمه متهمین توسط خودشان» بود: «جِیمی گورلیک» [معاون سابق دادستان کل آمریکا و عضو عالی‌رتبه کمیسیون ۱۱ سپتامبر] و «ریچارد بن-ونیست» وکیل سی‌آی‌ای [عضو سابق کمیسیون تحقیقات واترگیت و عضو کمیسیون ۱۱ سپتامبر]، در این کمیسیون حضور داشتند؛ صرفاً رژه مسخره یک سری دلقک بود.

ویروس کرونا ۱۱ سپتامبرِ ترامپ نیست، زیرا او از نظر سیاسی از این ویروس آسیب خواهد دید. من انتخاب مجدد ترامپ را محتمل نمی‌دانم. اخیراً در اینترنت شنیدم که ممکن است ترامپ سعی کند انتخابات را به تأخیر بیندازد، اما فکر نمی‌کنم واقعاً بتواند این کار را بکند. چنین کاری افتضاح بزرگی به بار خواهد آورد. به نظر من این بحران به یک نقطه اوج خواهد رسید و بعد کم‌کم فروکش می‌کند. مردم هم متوجه خواهند شد که دولت آمریکا احتمالاً واکنش بیش از حد شدیدی به کرونا نشان داده است، چراکه احتمالاً بدن بسیاری از افراد نسبت به این ویروس مصون است.

«کالب ماپین» خبرنگار [و فعال سیاسی آمریکایی] نیز معتقد است کرونا زندگی سیاسی ترامپ را نابود خواهد کرد و با توجه به اوضاع کنونی اقتصادی به هیچ وجه امکان ندارد ترامپ دوباره انتخاب شود. خود ترامپ هم این را می‌داند؛ برای همین هم دارد تلاش می‌کند نشان دهد که اقتصاد را دوباره قوی خواهد کرد و به زودی دوباره مشاغل را به راه می‌اندازد و قرنطینه را لغو می‌کند. همان‌طور که گفته، نمی‌خواهد این وضعیت سه‌چهار ماه ادامه داشته باشد.

یعنی شما به «سندرم وحدت حول پرچم [۲۴] » [جزئیات بیش‌تر] اعتقاد ندارید؟ همان‌طور که گفتید، جنگ عراق نیز به نظر می‌رسید ریاست‌جمهوری جورج بوش پسر را نابود کند، اما اتفاقاً باعث تقویت غیرمنتظره وی شد. فکر نمی‌کنید ممکن است برای ترامپ هم همین اتفاق بیفتد؟ یعنی آمریکایی‌ها دوباره حول پرچم‌شان متحد شوند و ترامپ بتواند از این فضا استفاده کند؟

من این را یک مسئله میهن‌پرستانه نمی‌دانم؛ این ویروس یک مسئله بین‌المللی است. ترامپ خودش آن‌قدر شخصیت تفرقه‌انگیزی دارد که به نظر من نماینده ارزش‌های متعالی آمریکایی هم نیست؛ ارزش‌هایی که از جمله آن‌ها پذیرش، تحمل و مهاجرپذیری هستند. می‌توان گفت آمریکا اولین کشوری است که بر اساس یک هویت بین‌المللی تأسیس شده است، نه یک قومیت ملی یا یک رنگ پوست واحد. می‌دانم که این کشور در گذشته، جنایات و گناهان زیادی مرتکب شده است، از جمله در برخوردمان با بومیان آمریکا و غیره، اما ذات آمریکا آن چیزی نیست که شخصیت ترامپ نشان می‌دهد؛ به عقیده من آمریکا کشوری باهوش‌تر از آنی است که ترامپ نشان می‌دهد. ترامپ یک غارنشینِ [وحشی و] قُلدر است که توان دوستی با دیگران را ندارد.

من در انتخابات امسال حامی برنی سندرز بودم و واقعاً به او امید داشتم، زیرا بسیاری از نظرسنجی‌های برنی سندرز، شاید ۴۵ یا ۵۰ نظرسنجی، نشان می‌دادند که می‌تواند مقابل ترامپ پیروز شود. [اکنون که برنی سندرز به نفع «جو بایدن» از رقابت کناره‌گیری کرده] من نمی‌دانم آیا بایدن می‌تواند این کار را انجام بدهد یا نه، اما احساسات ضدترامپ شدیدی وجود دارد که وی می‌تواند از آن‌ها استفاده کند. به نظر من بایدن دارد تلاش می‌کند به جناح چپ متمایل شود؛ در آخرین مناظره‌اش با برنی سندرز بسیار بیش‌تر از گذشته ترقی‌طلب شده بود، مواضع بسیار جالب‌تری داشت، و اتفاقاً بسیار فصیح‌تر از آن صحبت می‌کرد که انتظارش را داشتم، چون برخی افراد تیزهوشی ذهنی او را زیر سؤال می‌برند.

متشکرم. آیا چیزی هست که بخواهید در انتهای مصاحبه بگویید؟

فقط از مردم می‌خواهم برای تحقق صلح و برای وقوع یک تحول سیاسی در سطح بین‌المللی دعا کنند. و عشق من را به حرم زیبای «امام رضا» برسانید. «السلام علیکم!» «تشکر!»

پوشش حلقه وصل از حواشی کنفرانس افق نوی سال گذشته میلادی در بیروت را از لینک‌های زیر بخوانید:

همچنین مصاحبه‌های حلقه وصل با برخی از مهمانان و همچنین در حاشیه افق نو را از لینک‌های زیر بخوانید: