به گزارش حلقه وصل، حجت الاسلام والمسلمین ناصر رفیعی، شامگاه چهارشنبه در جلسه تفسیر قرآن خود در شبستان حرم حضرت معصومه(س)، اظهار داشت: بحث تفسیری ما در مورد آیات ابتدایی سوره بقره بود و در جلسات گذشته گفتیم خداوند در این سوره مردم را به سه دسته متقین، کافرین و منافقین تقسیم کرده است که پنج آیه نخست در مورد متقین بود، همان کسانی که آمادگی بالایی برای پذیرش قرآن دارند و بارزترین صفات آن ها ایمان به خدا و روز قیامت است.
سخنران حرم حضرت معصومه(س) با اشاره به دسته دومی که در این سوره بیان شده است، افزود: دو آیه بعد در ارتباط با کافران است که خداوند می فرماید ای پیامبر در مورد کافران انذار کردن یا انذار نکردن تفاوتی ندارد، همچنانکه انسان اگر با مرده ها و یا با یک سنگ حرف بزند آن ها درک نمی کنند، کافرین نیز همینطور هستند.
کافران معاند و لجوج قابل هدایت نیستند
وی با طرح پرسشی مبنی بر این که اگر برای کافران انذار فایده ای ندارد، پس پیامبر برای چه زحمت می کشید، گفت: علاوه بر این شبهه می توان گفت خیلی از کفار هم ایمان آوردند، پس برای چه خداوند این گونه می گوید؛ علامه طباطبایی در ذیل این آیه بیان می کند، منظور از کافران سران کفر است که معاند و لجوج هستند، همانند ابوجهل که تا آخر عمر با پیامبر مخالفت کرد و لقب فرعون زمان پیامبر را گرفت و حتی پیامبر فرمود «او بدتر از فرعون زمان موسی(ع) بود چرا که فرعون هنگامی میان دریا قرار گرفت و در حال غرق شدن بود ایمان ظاهری آورد هرچند فایده ای نداشت، ولی ابوجهل هنگامی که در جنگ بدر می خواستند سر او را از بدن جدا کنند بازهم به من دشنام می داد».
حجت الاسلام والمسلمین رفیعی با بیان این که برخی آن چنان در کفر و الحاد غرق شده اند که نور ایمان هرگز بر قلب آن ها نمی تابد، اضافه کرد: همین ابوجهل به همراه عده ای از مشرکین خدمت پیامبر رسیده و گفتند اگر ما معجزات انبیاء سابق را ببینیم ایمان می آوریم، عصا را به زمین بزنی آب جاری شود، یا مریض شفا بدهی و مرده را زنده کنی و یا دست در آتشی بگذاری و سرد شود که حضرت چند مورد نشان داد که ابوجهل گفت این ها فایده ای ندارد، اگر تو خبر از غیب بدهی ایمان می آوریم که باز حضرت وقایعی که آن روز را در خانه ابوجهل اتفاق افتاه بود به صورت دقیق گفت ولی او گفت نه تو جادوگری؛ حال برای این فرد فایده ای ندارد پیامبر انذاز بکند یا نکند.
ولید؛ فردی که مورد نفرین خدا در قرآن قرار گرفت
وی با اشاره به فرد دیگری که در مخالفت با پیامبر تلاش زیادی کرد و مورد نفرین خدا قرار گرفت، خاطرنشان کرد: خداوند در سوره مدثر داستانی جالب در مورد شخصی به نام ولید بیان می کند که شاعر و ادیب بود، روزی هنگام شنیدن آیات قرآن بی اختیار از قرآن تعریف کرد که بعد از این قضیه ابوجهل به او اعتراض کرد و ولید گفت من برای جبران خطای خودم شایعه می کنم که پیامبر جادوگر است؛ در سوره بیان شده است این شخص از نظر امکانات مالی در رفاه بود و فرزندانی داشت که در کنار او بودند و همه چیز در دست او بود ولی بازهم طمع داشت و آن قدر بر علیه پیامبر تبلیغ کرد که عده ای را گمراه کرد و قرآن بر او مرگ فرستاده است.
عضو هیأت علمی جامعة المصطفی تأکید کرد: گاهی سؤال پیش می آید دلیل ایمان نیاوردن این افراد چه بوده است که در آیه بعدی سوره بقره بیان شده است؛ قرآن تصریح می کند که این افراد کانون ادراک یعنی قلب هایشان از کار افتاده و مهر خورده است و بر گوش و چشم آن ها نیز پرده افتاده است؛ البته باید توجه داشت در این آیه مهر خوردن بر قلب و دل و گوش به خدا نسبت داده شده است ولی این به معنای جبر نیست، چراکه تمام امور در عالم به خدا نسبت داده می شود، همانند معلمی که تعدادی قبولی و تعدادی مردودی دارد ولی چون مدیریت با او بوده است همه موارد به او نسبت داده می شود، بنابراین در واقع در این کفار قابلیت پذیرش حق نبوده است نه آن که خدا آن ها را مجبور به کفر کرده باشد، مثل هدایت و گمراهی افراد که در قرآن به خدا نسبت داده شده است.
معانی قلب در قرآن
وی با بیان این که کلمه قلب بیش از صد مرتبه در قرآن آمده و بحث های زیادی در مورد معنای آن شده است، تصریح کرد: قلب در قرآن گاهی به معنای عقل و گاهی به معنای روح است اما بیشتر به معنای مرکز عواطف و احساسات به کار رفته است؛ به طور کلی روح انسان دو بعد مهم دارد، نخست بعد فهم و درک و دوم بعد احساس و عواطف است همچنانکه این قلب است که ناراحت و شاد می شود نه عقل.
حجت الاسلام والمسلمین رفیعی ادامه داد: در قرآن قلب به دو نوع، تقسیم شده است شده است؛ نخست قلب سلیم و دوم قلب مریض که مریضی های آن نیز متفاوت است، در قرآن 15 مورد از امراض قلب بیان شده است که قساوت، شک، زنگار، انحراف، مهر خوردن، نفاق، لهو، تنفر و حسد از جمله آن است و در روز قیامت قلب های مریض می بازند و از آن طرف قلب سلیم است که قرآن می فرماید این قلب خشوع و آرامش دارد و ترس از خدا از نشانه های آن است؛ امام صادق فرمود: قلب سلیم قلبی است که حب دنیا در آن نیست و غیر خدا را نمی بیند و خوشا به حال این صاحب این قلب.
سخنران حرم حضرت معصومه(س) با تصریح بر این که مریضی های قلب همچون مریضی های جسم به سه نوع زود درمان، دیر درمان و بدون درمان تقسیم می شود، خاطرنشان ساخت: انسان گاهی سر درد می گیرد یک مسکن می خورد و زود خوب می شود ولی گاهی پا می شکند که بعد یکسال خوب می شود؛ اما گاهی به بیماری همچون سرطان های شدید دچار می شود که امیدی به حیات او نیست؛ قلب انسان هم همینطور است، گاهی یک دروغ، نگاه به نانمحرم با استغفار حل می شود و همان روز درمان می شود و گاهی طولانی تر است همانند زمانی که جنایتی کرده است ولی باز هم رفع می شود؛ ولی وای بر آن قلبی که دیگر راهی برای آن باقی نمانده باشد، همانند ابوجهل ها، ابوسفیان ها و یزیدیان که خدا از این افراد قطع امید کرده است.
چرا به شخصیت حمزه(ع) کم توجهی می شود
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به پانزدهم شوال سالروز شهادت حمزه سیدالشهدا، عنوان داشت: این خیلی بد است که در کشور و به ویژه در شهری مثل قم به این موضوع اهمیت داده نمی شود، چرا صدا سیما نسبت به حضرت حمزه کوتاهی می کند؟ گریه کن حمزه رسول خدا بوده است و امیرمؤمنان به او افتخار کرده است، چرا در شهر هیچ حرفی از او نمی شود و این انتقاد جدی از صدا و سیما هست؛ پیامبر فرمود کسی که در مدینه به زیارت من بیاید و به زیارت حمزه نرود به من جفا کرده است و پیامبر برای شهادت او اعلام عزای عمومی کرد؛ بنده می خواهم از سال دیگر شهر را سیاه پوش کنیم و برای این شخصیت بزرگ برنامه های زیادی داشته باشیم.
حجت الاسلام والمسلمین رفیعی افزود: حمزه در سخت ترین شرایط پیامبر را یاری کرد و روایت داریم خداوند هفت نفر را از بنی هاشم برگزید؛ رسول خدا(ص)، امیرمؤمنان(ع)، امام حسن و امام حسین(ع) و حمزه و جعفر بن ابی طالب و هفتم حضرت مهدی(عج)، بنابراین باید متولیان امور فرهنگی، در مورد شخصیت حمزه کار فرهنگی کنند، همایش بگیرند، آثار در مورد او را بررسی کنند و موسوعه او را درست کنند، تا تجلیل خوبی از شخصیت این یار راستین در جامعه اسلامی صورت بگیرد.