سرویس تجربیات: گرمای تابستان را که کنار بگذریم، به طولانیترین روزهای سال هم اگر فکر کنیم و ۱۶ ساعت روزهداری را هم در نظر بگیریم به این میرسیم که تجربه کردن همه ویژگی های بالا برای گروهی که «اولین»به حساب میآیند، گروهی که در اصطلاحات خودمانی این روزهایمان صدایشان می کنیم «روزه اولی»، احتمالا کمی سخت خواهد بود.
برای همین طی چند سال اخیر تلویزیون برای شیرینتر کردن طعم روزهداری همیشه در تهیه و تدارک ویژه برنامه هایی از این دست برای بچه های روزه اولی و یا آنهایی که قرار است سالهای بعد روزه دار باشند تهیه و تدارک دیده است. اما در بین همه این برنامهها امسال شبکه پویا برای بیدار کردن و بیدار ماندن بچهها برنامه سر و شکل داری را برای سحرگاه کودکان فراهم کرده است.
«سر سفره خدا» برنامه ای است که با بخش های مختلف و مهمان های هر روزه اش حال و هوای کودکانهای را به سفره های سحری این روزهای خانواده ها داده است و طبق گفته تهیه کنندهاش «حمید رضا عطارد» باعث شده تا در بعضی موارد این بار بچهها بزرگترها را برای نشستن سر سفره های سحری بیدار کنند.
ایده برنامه از کجا شکل گرفت؟
»حمیدرضا عطارد» تهیه کننده برنامه«سر سفره خدا» می گوید که قبل از شروع ماه مبارک رمضان خواست شبکه پویا مبنی بر این بود که امسال برنامهای برای روزی داری و بیدار نگه داشتن بچه ها وقت سحر داشته باشند «بیدار شدن و بیدار ماندن در سحر همیشه برای بزرگترها هم سختیهای خاص خودش را داشته است دیگر چه برسد برای بچه ها، برای همین امسال قرار شد تا برنامه ای برای سحری بچهها در نظر داشته باشیم در ابتدای کار هم ما طرح پر و پیمانی در راستای همین موضوع تحویل شبکه دادیم و قرار بود برنامه را تولیدی کار کنیم که نهایتا بعد تر برای جلوگیری از خستگی و خمودگی بچهها هم بخشهایی از طرحهای اولیه حذف شد و هم برای سرزنده بودن با طراوت بودن برنامه، «سر سفره خدا» از حالت برنامه تولیدی به برنامه زنده تغییر کرد.»
دعاهایی که برای بچهها عربی خوانده نمیشود
یکی از ویژگیهایی که همیشه باید برای برنامه های حوزه کودک در نظر گرفت،ساده سازی مفاهیم و چیزهایی است که شاید در ظاهر و حالت اولیه برای بچهها کمی صقیل و پیچیده به نظر برسد. ویژگیای که میشود گفت به خوبی در برنامه سحرگاهی شبکه پویا رعایت شده است.
یکی از کارهایی هم که در رابطه با این ویژگی در این برنامه صورت گرفته بازخوانی و و بازنویسی دعاهای ماه مبارک برای بچههاست طوری که در این برنامه دعاهای روزانه ماه نه به زبان عربی که به زبان فارسی توسط خو بچهها برای بچهها خوانده میشود.
«خانم سقلاطونی که خودشان هم در حوزه کودک و هم در حوزه دین و معارف اسلامی تخصص دارند زحمت نوشتن متن دعاها را در برنامه ما کشیدند. کاری که ما در خواندن دعاها کردیم این بود که متن عربی را حذف کردیم و به سراغ متن فارسی رفتیم بعد خود اصل ترجمه را هم برای بچه ها استفاده نکردیم چون باز متن آن هم درکش برای بچه ها سخت بود کاری که ما در ترجمه انجام دادیم این بود که یک ما به ازای کودکانه برای دعاهای روز در نظر گرفتیم که خب کار سختی هم بود چون هم باید قابل فهم می بود و هم با متن اصلی خود دعا مطابقت می داشت و از طرفی هم برای اینکه مخاطب کودک با آن ارتباط بهتری برقرار کند تصمیم گرفتیم که این متن های را خود بچه ها بخوانند.»
هر برنامه یک موضوع برای کودکان
یکی دیگر از کارهایی که در برنامه «سر سفره خدا» در نظر گرفته شده است این است که در این برنامه سحرگاهی هر روز به مطرح کردن یک موضوع اخلاقی در حوزه کودکان و آموزش به آنان پرداخته میشود. این ایده به شکلی بود که طبق صحبتهای تهیه کننده برنامه در ابتدا قرار بر این بوده که موضوع هر روز برگرفته از دعاهای سی روز ماه مبارک رمضان باشد «از آنجایی که پیاده کردن چنین ایدهای احتیاج به پژوهش مفصلی داشت ولی چون ما زمان کوتاهی برای ساخت داشتیم این اتفاق نیفتاد، که در عوض ما برای انتخاب موضوع از حدیثها و ادعیه کمک گرفتیم و یک سری موضوعات را هم با کمک شبکه به آن رسیدیم و بعضی موضوعات دیگر را هم خود نویسنده بر عهده گرفت تا شکل و شمایل کار به دست آمد ولی محتوای برنامه قرارش بر این بود که برآمده از مولفههای اصلیای باشد که در فلسفه ماه مبارک رمضان وجود دارد.»
یک مهمانی با حضور مهمانهای کودک و خانوادههایشان
از سختیهای یک برنامه سحرگاهی که مخاطب آن هم در آن ساعت از شبانه روز قرار است مخاطب کودک باشد انتخاب مهمان است. مهمانهایی که با توجه به صحبت تهیه کننده برنامه قرار بود یا کودک باشند یا در حوزه کودک کار کرده باشند و یا با کودکشان در برنامه حضور پیدا کنند که اگر نگاهی به قسمتهای پخش شده این برنامه بیندازید در لیست مهمانها به افراد مختلفی بر میخورید از حسین رفیعی و ابراهیم شفیعی گرفته تا عروسک «چرا» و آرمیتا رضایینژاد و بچههای شهدای مدافع حرم «ما در انتخاب مهمانهایمان با اتفاقات مختلفی رو به رو بودیم به عنوان نمونه ما امسال حتما دلمان می خواست از فرزندان شهدای مدافع حرم در برنامه مهمان داشته باشیم بچههایی که شاید ماه رمضانهای گذشته پدرشان در کنارشان بودهاند ولی خب امسال از این نعمت محرومند ما کاری که در این برنامه کردیم این بود که بر خلاف برنامههای معمول که فضای برنامه همیشه با اشک و آه همراه است یا حتی بچهها را مجبور به این میکنند که درباره پدرشان خاطره تعریف کنند ولی چیزی که ما مد نظر داشتیم این بود که فضای شادتر و متفاوتتری را برای این بچهها رقم بزنیم. مثلا اتفاق جالبی که در دعوت آرمیتا افتاد و برای خودمان هم جالب بود این بود که ما چند شب اول برنامه کاملا به اصطلاح چراغ خاموش جلو می رفتیم و هیچ تحقیقی در باره میزان مخاطب برنامه نداشتیم و یک جورهایی محکوم به شکست هم بودیم چون خیلیها می گفتند مگر ساعت ۳ شب کودک از خواب بلند میشود بشیند پای برنامه شما ولی وقتی ما تماس گرفتیم برای دعوت آرمیتا مادر آرمیتا چیزی گفت که برای ما خیلی جذاب بود آن هم این که مادرش میگفت آرمیتا این دو روز با برنامه شما بیدار میشود و سر سفره سحری مینشیند، برنامهای که خب هیچ تبلیغی هم قبلش برای آن صورت نگرفته بود.»