سرویس فرهنگ و هنر حلقه وصل – بی شک قوت و قدرت هر فیلم، به متنی برمی گردد که بر اساس آن، تهیه کننده و کارگردان دست به کار می شوند تا با کمک دیگر عوامل، ایده و فکرشان را در قالب سکانس ها و پلان ها در مقابل دید مخاطبانشان قراردهند.
این متن، که در اغلب موارد، همان فیلمنامه است، بیش از هر چیزی باید به خوبی بتواند عناصر داستانی اش را سرو سامان دهد. از این رو امسال فیلم های جشنواره را از منظر عناصر داستانی مورد بررسی قرار خواهیم داد تا علاوه بر سینما دوستان، نظر مخاطبان داستانی و ادبی حلقه وصل را نیز جلب کنیم.
نام فیلم: پدران
نویسنده: محمدرضا گوهری
تهیه کننده / کارگردان: شهرام مسلخی / سالم صلواتی
اصل ماجرا (خطر لو رفتن داستان) : شاهرخ حسن زاده (با بازی هدایت هاشمی) و احمد الوندی دو پدری هستند که در جریان چپ کردن ماشین حامل پسرانشان در جریان اتفاقاتی ناخواسته قرار می گیرند.
طرح داستان: شاید بشود اختلافات تربیتی بین اولیا و فرزندان جوانشان را طرح اصلی داستان این فیلم دانست. انتخاب معلم به عنوان یکی از شخصیت های محوری فیلم که فرزندش آنگونه که می خواسته تربیت نشده، این احتمال را تقویت می کند. او در اوج کارش به عنوان معلم نمونه استانی مجبور به بازنشستگی پیش از موعد می شود تا پاداش خدمتش را برای نجات فرزندش از یک مهلکه، هزینه کند.
درونمایه و مضمون: مضمون فیلم، اجتماعی بر پایه موضوعی اکشن و تا حدودی جنایی است. تصادف میتسوبیشی پاجروئی قرمز رنگ در جاده سد در حوالی شهر همدان، دو پدر را در تقابل با هم قرار می دهد در حالی که واقعیت چیزی دیگری است.
پیرنگ: «پدران» با مضمون پرکشش و جذابی که می توانست داستان سرراست و جذابی را بسازد، مع الاسف پیرنگ بسیار ضعیفی دارد و همین ضعف هاست که ساختار سینمایی آن را هم تحت الشعاع قرار می هد و باعث می شود در میانه اکران فیلم، تعدادی از تماشاگران، سالن نمایش را ترک کنند. در ضعف پیرنگ این داستان، هیچ چیز به اندازه پیدا کردن و مراوده با شاهدان تصادف، توی ذوق مخاطب نمی زند!
شخصیت پردازی: حداقل انتظار مخاطب این است که در داستانی با نام پدران، شخصیت پدران در فیلم به خوبی شناخته شود. نویسنده در این فیلم نه تنها به شخصیت پدران نزدیک نمی شود، حتی از عهده معرفی شخصیت های محوری فیلم یعنی مانی و سینا و پریسا (دوست مانی) هم برنمی آید.
صحنه پردازی: انتخاب شهر همدان برای فیلمبرداری این فیلم، نکته بارزی است که امید خروج قاب سینمای ایران از فضاهای تهرانی را به دل می اندازد؛ اما این خروج وقتی کارگشاست که ما در خلال فیلم، شهر مورد نظر را بهتر بشناسیم و اساسا این تغییر دارای کارکرد باشد. فیلمبرداری این فیلم در همدان یا هر شهر دیگری، با این فضاسازی، کمکی به روند فیلم نمی کند. حتی انتخاب خانه شاهرخ حسن زاده که نماینده طبقه مرفه است، با آنچه در مضمون فیلم بیان شده، همخوانی ندارد.
دیالوگ (گفتگو) : برخی دیالوگ های ضعیف و الکن فیلم را می شود به بهانه لهجه ی همدانی بازیگران نادیده گرفت اما جز در دیالوگ های هدایت هاشمی (در نقش شاهرخ حسن زاده) که معلوم است در وقت بیان، تصحیح شده، در سایر دیالوگ ها هوشمندی و ظرافتی دیده نمی شود. فحش و ناسزای شاهد تصادف در مدرسه به احمد الوندی (معلم شیمی) هم البته از نقاط ضعف فیلم است.
فرم سینمایی: فیلم پدران را فقط می شود به ذوق و شوق کارگردان برای فیلمبرداریِ یک فیلم در شهر همدان (احتمالا زادگاه کارگردان) محدود کرد. سئوال مهم و اساسی این است که هیئت انتخاب جشنواره چگونه به انتخاب این فیلم، تن داده است؟
* میثم رشیدی مهرآبادی