حلقه وصل: زمان وفات حضرت زهرا (س) همانند مکان دفن او از مجهولات تاریخی و نشانه اوج مظلومیت ایشان است. تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) در روایات مختلفی متفاوت است، و میان علمای شیعه، دو احتمال معتبر است: هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر(ص) یا نود و پنج روز بعد از رحلت ایشان؛ همچنین مکان دفن ایشان از مجهولات تاریخی است.
کمترین مدّت زندگی حضرت پس از رحلت پدر را چهل روز، و بیشترین مدّت را هشت ماه ثبت کرده اند. قول مشهور بین شیعیان، روایاتی است که تاریخ شهادت حضرت را سوم جمادی الثانی یعنی نود و پنج روز میداند؛ از جمله امام صادق(ع) فرمودند: «شهادت حضرت فاطمه (س) در روز سه شنبه سوم جمادی الاخر سال یازدهم هجرت واقع شد.» قول دیگر هفتاد و پنج روز است، که برگزاری دو بار مراسم شهادت حضرت براساس این دو قول است.
با توجه به رحلت پیامبر اسلام (ص) در بیست و هشتم صفر، بنا به روایت هفتاد و پنج روز، در مورخه سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأوّل، شهادت حضرت زهرا (س) است و این ایام را فاطمیه اوّل میخوانند. اما بنا به روایت نود و پنج روز، شهادت حضرت زهرا (س) در سوم تا پنجم جمادی الثانی است و این ایام را فاطمیه دوم میخوانند. بنابراین، ایام فاطمیه جمعا ۶ روز است، ۳ روز در ماه جمادی الاول و ۳ روز در ماه جمادی الثانی. فاطمیه اول از ۱۳ تا ۱۵ جمادی الاول است و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادی الثانی میباشد.
به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت حضرت زهرا سلامالله علیها، بسته «حلقه وصل» در ادامه آمده است:
* اینفوگرافیک | از افسانه تا واقعیت یک مادر
* معرفی کتاب | «بحثی کوتاه پیرامون خطبه فدکیه»
پس از رحلت رسول اکرم(ص) دو حادثه مهم و سرنوشتساز روی داد که تمامی حوادث بعد از آن را تحت تأثیر قرار داد. این دو حادثه یکی تشکیل سقیفه و غصب خلافت مسلمین و دیگری غصب فدک یعنی قطعه زمین اهدایی پیامبر گرامی اسلام به دخترش حضرت زهرا(س) بود. پس از مدت بسیار کوتاهی از این دو رویداد و بعد از چند بار پیگیری برای بازپسگرفتن فدک و بینتیجه بودن آن، حضرت زهرا(س) در مسجدالنبی در مدینه حاضر شد و خطابهای ایراد کرد که از آن پس به خطبه فدک معروف شد. این خطبه نه تنها مسائل فدک را به خوبی و حق اهلبیت(ع) در آن را به روشنی اثبات میکند، بلکه مشتمل بر مضامین بلند در معارف اعتقادی است.
مؤسسه پژوهشی فرهنگی مصابیح الهدی در سالهای اخیر اقدام به انتشار کتاب «شرحی کوتاه پیرامون خطبه فدک» نموده است. این کتاب، بازنویسی 17 جلسه از مباحث اخلاق و معارف اسلامی حضرت آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی است که در ایام فاطمیه سال 1374 بیان شده است. معظّم له در این سلسله جلسات شرحی کوتاه و گویا از خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها ارائه کرده و ابعاد ناگفتهای از «خطبه فدک» را برای محبّان اهل بیت(علیهم السلام) بیان کرده است.
در جدول زیر به معرفی کتاب «بحثی کوتاه پیرامون خطبه فدکیه» پرداختهایم:
* اینفوگرافیک | زندگی به سبک حضرت زهرا(س)
* چهل حدیث از حضرت زهرا(س)
* اشعار شهادت حضرت زهرا(س)
تو دعا کن...
هستی ما چو پلک وا میکرد
به حضور تو التجا میکرد
ما ندیدیم خلقت خود را
لب تو شرح ماجرا میکرد
کیمیا بود نقرهٔ اشکت
که مس قلب را طلا میکرد
ای تبار زلال! مهریهات،
آبها را گرانبها میکرد
بانوی زندگانی ساده
با تو دنیا چگونه تا میکرد
دست تو آب میکشید از چاه
دست تو گندم آسیا میکرد
و لبان تو سایه در سایه
باز همسایه را دعا میکرد
و چنین «إنّما یُریدُ الله»
جلوه تنها در این کسا میکرد
ما در این باغِ گل، وطن کردیم
عمر خود نذر پنج تن کردیم
عطر گلهای آرزو داری
یک بغل یاس پیش رو داری
ای پیاله پیاله خم غدیر
ای که کوثر سبو سبو داری
گل داودی بهشت خدا
که مناجات در گلو داری
ما نداریم آبرو، بانو!
تو دعا کن که آبرو داری
تو دعا کن که از دعای تو نور
میکشد شعله تا به وادی طور
ای پر از شوق تو صدای علی
از تو سرشار لحظههای علی
باحضور تو نقش بر آب است
نقشهها بهر انزوای علی
ای که مثلت نمیشود هرگز
هیچکس هیچکس برای علی
جان خود را گرفتهای بر دست
همهٔ عمر پا به پای علی
گفتی این جان مگر چه میارزد
جان زهرا شود فدای علی
این ز پیوندها فراتر بود
امتزاج غدیر و کوثر بود
حجتالاسلام محمدزمانی
یارب نرسد آفتی از باد خزانش
آن یاس که شد دیدۀ نرگس نگرانش
هربار که میخواستم از او بنویسم
دیدم که حیا کرده به صد پرده نهانش
در پردۀ ابهام، زبان شعرا سوخت
از بسکه ندیدند کران تا به کرانش
ناموس خدا بود که میخواست نبیند
اندازۀ یک بیت به شعر دگرانش
میخواست که قدرش نشود بر همه معلوم
مانند شب قدر به ماه رمضانش
آن قدر عزیز است که از سوی خدا نیست
غیر از ملَک وحی کسی نامهرسانش
وقتی که به در میزند از شوق بلند است
از سینۀ جبریل صدای ضربانش
سرچشمهاش از مائدۀ «بَضعَةُ مِنّی»ست
خونی که دویدهست میان شریانش...
کوثر غزلی نیست که آسان بتوان گفت
جایی که خدا سوره فرستاده به شانش
یعنی که پس از «اَنَّ علیّاً وَلیُ الله»
یک فاطمه کم داشت مؤذن به اذانش
این سورۀ مکّی مدنی، نبض رسول است
نَفسیست که مانند نَفَس بسته به جانش
زهرا مَلَکی بود که نازل شد و برگشت
بیهوده در این خاک نگیرید نشانش...
والعصر... که فرزند همین فاطمه، مهدیست
ما منتظرانیم، خدایا برسانش
عباس شاهزیدی
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید
نمیتوان چو به خورشید روبرو نگریست
به روز واقعه هم با نقاب میآید
دریچهای بگشا سوی آن طلیعۀ نور
سپیدۀ سحری با شتاب میآید
دری به باغ نبوت گشود از گل سرخ
شگفت نیست که بوی گلاب میآید
صدای فاطمه در کائنات پیچیدهست
صدا بزن که ببینی جواب میآید
گلی که سایه فتد بر تنش ز پای نسیم
چه بر سرش ز هوای خراب میآید
خطابۀ تو که خون گلوی مرغ حق است
چو آیههای خدا با کتاب میآید
فدک بهانۀ حقجویی و ارادۀ توست
خروش بر ستم چیره راه سادۀ توست
پدر به دست تو گر مینهاد بوسه بهجاست
که دست پاک تو و همسر تو دست خداست...
چقدر سادگی زندگیت شیرین است
بساط خانۀ تو لیف سادۀ خرماست
تمام مَهر تو آب است و چند درهم سیم
همان که در نظرت هیچ نیست، این دنیاست
محل زندگیات یک اتاق روشن و سبز
به طول مِهر، به ابعاد پاکی و تقواست
تو آنچنان و... بیا حشر و نشر ما بنگر
اگر که شیعه بمیرد ز شرم روت رواست
خدا کند ز تو نوری رسد به باور ما
زِ مهر، سایهات افتاده باد بر سر ما
سیدعلی موسوی گرمارودی
نام تو ریخته است شکر در ترانهام
بوی تو شور در غزل عاشقانهام
از جمله داغهای جهان، داغت ای عزیز!
آورده ابرهای جهان را به خانهام
باور نمیکنم که تو باشی، عزیز من!
کوهی که آرمیده چنین روی شانهام
باور نداشتم که غم نازنین تو
آشوب افکند به من و آشیانهام
دریای دور دست که از یاد بردهای
نام مرا که دورترین رودخانه ام
دستی برآر و مثل اناری مرا بچین
ترسم که انتظار کند دانه دانهام
سعید بیابانکی
نور قلب مؤمن از زهراست، گرما از علی
هستی ام را از خدا دارم، خدا را از علی
از نفس افتاده فکرم در خیال وصل او
در مسیر بندگی جا مانده دنیا از علی
در شب خوف و خطر یک شهر دیدند از کسی
برنمی آید محمّد بودن إلّا از علی
از محمّد کینهها دارند و پنهان میکنند
انتقامی سخت میگیرند، امّا از علی
بغض خود را میخورد، زخمش که سر وا میکند
درد از زخم زبان است و مدارا از علی
بغض مثل درد دلهای علی با فاطمه
عشق مثل رو گرفتنهای زهرا از علی
ناخدای کشتی صبر است «فی البحر البلا»
نه! مصیبتها نمی گیرد خدا را از علی
از علی گفتیم و شأنش را نفهمیدیم... حیف
دم زدیم از غربتش، امّا نفهمیدیم... حیف
بدر دیده با علی در فتنه میماند فقط
قصّه را از چشم او عمّار میخواند فقط
آنکه بین کوچه از اندازه اش بیرون نزد
دست بر شمشیر برد، امّا قدم در خون نزد
آنکه وقت فتنه از تیغش بصیرت میچکید
چشم در چشم ولی، غیر از رضای او ندید
چشم در چشم علی، آماده ی فرمان او
تا که قربانی بگیرد، یا شود قربان او
هر که پیش از امر مولا تیغ بیرون میکشد
عاقبت در جنگ با او پنجه در خون میکشد
جوشش کوثر مگر از باغ پیغمبر نگفت؟
خطبههای فاطمه از غربت حیدر نگفت؟
آی مردم! فهم راه خیر و شر سهل است، سهل
باز هم آتش بیار معرکه جهل است، جهل
می شنیدید از پیمبر حرمت احباب را
یادتان داده ست روزی رسم دق البّاب را
سوخت جسم و جان پیغمبر، کمی آرامتر
دخترش _زهرا_ ست پشت در، کمی آرامتر
کوچه دریا میشود، دنیا تلاطم میکند
هستی اش را در شلوغی ناگهان گم میکند
مرد جریان ساز این غمنامه دارد میرود
ریسمان بر دست، بیعمّامه دارد میرود
مسجد از شرم تو تا محشر خجالت میکشد
می نشینی بر زمین، منبر خجالت میکشد
پهلوان بدر و خندق بغض خود را میخورد
ذوالفقار از فاتح خیبر خجالت میکشد
بعد از آن هر بار در این خانه ی ماتم زده
حرف محسن میشود، حیدر خجالت میکشد
چهره میپوشاند از شرم نگاه کودکش
از کبود صورتش مادر خجالت میکشد
راز غسل نیمه شب را فاطمه فهمیده بود
شب اگر باشد، علی کمتر خجالت میکشد
لحظه ی تدفین ماه مرتضی سر میرسید
کاش از روی علی دنیا خجالت میکشید
محمدجواد الهیپور
ای شکوهت فراتر از باور
ای مقامت فرا تر از ادراک
وصف تو درک لیله القدر است
فهم ما از تبار «ما ادراک»
**
کوثری، بیکرانه دریایی
ما و ظرف حقیر این کلمات
باید از تو نوشت با آیات
باید از تو سرود با صلوات
**
آیه در آیه وصف تو جار یست
فتلقّی، مباهله، کوثر
در دل انما یرید الله
در «فصل لربک وانحر»
**
از بهشت آمدی به هیئت نور
عطر سیبت وزید در هستی
تو گلِ ... نه، تو نوبهارِ... نه
تو بهشت دل پدر هستی
**
پدر و مادرم فدای شما
مادری کردهای برای پدر
چشم بد دور، چشم شیطان کور
دست تو بود و بوسههای پدر
**
از بهشت آمدی و روشن شد
سرنوشت دل علی با تو
بی تو کم بود در تمام جهان
نیمه دیگرش ولی با تو...
**
وصف ذات تو و صفات علی
وصف آیینه است و آیینه
غربت و خنده ی تو و دل او
قصه ی گرد و دست و آیینه
**
خانه میشد بهشتی از احساس
با گل افشانیِ بهاریِ تو
عاطفه با تمام دل میزد
بوسه بر دست خانه داری تو
**
خانه از زرق و برق خالی بود
از صفا عاشقی محبت پر
داشتی ای کلیددار بهشت
پینه بر دست، وصله بر چادر
**
از بهشت آمدی و آوردی
یازده سوره بهشتی را
مصحفِ سرنوشت خود دیدیم
سورههایی که مینوشتی را
**
نسل تو نوحِ با شکوهِ نجات
نسل تو خضرِ آسمانیِ راه
جلوهای از دم تو را دیدیم
در مسیحی به نام روح الله
**
روز مادر شده دلم با شوق
پر زده در هوای تو مادر
منم و وسعت بهشت خدا
منم و خاک پای تو مادر
**
آرزو دارم این که بنشینم
لحظهای در جوار تو اما...
آرزو دارم این که بگذارم
شاخه گل بر مزار تو اما...
**
آه در حسرت زیارت تو
دل ما آشنای دلتنگی است
حرم دختر کریمه تو
شاهد لحظههای دلتنگی است
**
روز مادر شده به محضر تو
آمدم پا به پای این کلمات
هدیه ی من برای تو اشک است
هدیه ی من برای تو صلوات
سیدمحمدجواد شرافت
شنیده میشود از آسمان صدایی که...
کشیده شعر مرا باز هم به جایی که ...
نبود هیچ کسی جز خدا، خدایی که...
نوشت نام تورا، نام آشنایی که ـ
پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد
و از شنیدنش افلاک دست و پا گم کرد
نوشت فاطمه، شاعر زبانش الکن شد
نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد
نوشت فاطمه تکلیف نور روشن شد
دلیل خلق زمین و زمان معین شد
نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است
غزل قصیده نابی که در ازل گفته است
نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد
ز درک خاک مقام فراتری دارد
خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد
درون خانه بهشت معطری دارد
پدر همیشه کنارت حضور گرمی داشت
برای وصف تو از عرش واژه بر میداشت
چرا که روی زمین واژه وزینی نیست
و شأن وصف تو اوصاف اینچنینی نیست
و جای صحبت این شاعر زمینی نیست
و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست
خدا فراتر از این واژهها کشیده تو را
گمان کنم که تورا، اصلا آفریده تو را
که گرد چادر تو آسمان طواف کند
و زیر سایه آن کعبه اعتکاف کند
ملک ببیند و آنگاه اعتراف کند
که این شکوه جهان را پر از عفاف کند
کتاب زندگیات را مرور باید کرد
مرور کوثر و تطهیرو نور باید کرد
در آن زمان که دل از روزگار دلخور بود
و وصف مردمش الهاکم التکاثر بود
درون خانه تو نان فقر آجر بود
شبیه شعب ابی طالب از خدا پر بود
بهشت عالم بالا برایت آماده است
حصیر خانه مولا به پایت افتاده است
به حکم عشق بنا شد در آسمان علی
علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی
چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!
به نان خشک علی ساختی، به نان علی
از آسمان نگاهت ستاره میخواهم
اگر اجازه دهی با اشاره میخواهم
به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم
کنار شعر دو رکعت نشسته بنویسم
شکسته آمدهام تا شکسته بنویسم
و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم
به شعر از نفس افتاده جان تازه بده
و مادری کن و اینبار هم اجازه بده
به افتخار بگوییم از تبار توایم
هنوز هم که هنوز است بیقرار توایم
اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم
کنار حضرت معصومه در کنار توایم
سیدحمیدرضا برقعی
* ایام فاطمیه 98 هیئت کجا برویم؟
ردیف | هیئت | سخنران/ مداح | جزئیات بیشتر |
۱ | حسینیه امام خمینی(ره) | جزئیات مراسم | |
۲ | آستان مقدس حضرت عبدالعظیم | شیخ محسن الهی/ اصغر دوستی | اینجا |
۳ | آستان مقدس حضرت عبدالعظیم | حجتالاسلام علمالهدی/ محدرضا میرزاخانی | اینجا |
۴ | حسینیه آیتالله حقشناس(ره) | آیتالله میرباقری/ کاظم غفارنژاد | اینجا |
۵ | بیتالزهرا(س) | حجتالاسلام صراف/ منصور ارضی | اینجا |
۶ | حسینیه صنف لباسفروشان | حجتالاسلام ثمری/ منصور ارضی | اینجا |
۷ | مهدیه امام حسن مجتبی(ع) | سیدحسین مومنی/ سعید حدادیان | اینجا |
۸ | مسجد حضرت امیر(ع) | حجتالاسلام علوی تهرانی/ حمید علیمی | اینجا |
۹ | آستان مقدس امامزاده صالح(ع) | حجتالاسلام موسویمطلق/ امیر عباسی | اینجا |
۱۰ | هیئت میثاق با شهدا | حجتالاسلام رستمی/ حنیف طاهری | اینجا |
۱۱ | ریحانهالنبی(س) | حجتالاسلام زمانی/ محمدحسین پویانفر | اینجا |
۱۲ | مسجد الهادی(ع) | حجتالاسلام عالی/ محمدرضا طاهری | اینجا |
۱۳ | هیئت شهدای گمنام | حجتالاسلام ماندگاری/ امیر عباسی | اینجا |
۱۴ | هیئت مکتبالصادق(ع) | حجتالاسلام میرلوحی/ سیدمهدی میرداماد | اینجا |
۱۵ | هیئت هنر | حجتالاسلام سرلک/ مهدی دقیقی | اینجا |
۱۶ | هیئت رایهالعباس(ع) | محمود کریمی | اینجا |
جدول | ایام فاطمیه 98 هیئت کجا برویم؟
* مداحیهای شهادت حضرت زهرا(س)
محمود کریمی | شهادت حضرت زهرا(س)
سیدمجید بنیفاطمه | شهادت حضرت زهرا(س)
جواد مقدم | شهادت حضرت زهرا(س)
مهدی رسولی | شهادت حضرت زهرا(س)
حسین طاهری | شهادت حضرت زهرا(س)
حمید علیمی | شهادت حضرت زهرا(س)
نریمان پناهی | شهادت حضرت زهرا(س)