به گزارش حلقه وصل، وقتی صحبت از آسیبهای اجتماعی به میان می آید ناهنجاریهایی در ذهن مرور می شود که حس انزجار، تنفر و گاهی ترحم را در دل آدمی به وجود می آورد.
رفتارهایی که اگر بخش زیادی از آن نتیجه بی توجهی و اشتباهات خود فرد در انتخابهای زندگیست، اما بخش دیگر آن حاصل آموزه های غلط تحصیل کردگان و روشنفکرانی است که بدون در نظر گرفتن نیازها، خواسته ها، شرایط محیطی و نوع زندگی افراد در اجتماعات و مناطق مختلف کشور ارائه شده است.
روشهایی که سراسر زندگی ما را پر کرده و در هر دوره از زندگیمان خواسته یا ناخواسته تربیت فرزندانمان را به عهده گرفته است؛معلم، مشاور، رسانه ملی ، دولت...همه و همه آموزش و پرورش جامعه ای را برعهده گرفتند که مردم آن با خیال به روز شدن و عقب نماندن از قافله مد و مدرنیته شدن مسیر تعیین شده ای را می پیمودند.
اینکه تربیت کنندگان جامعه چقدر در رشد و پیشرفت افراد موثر و توانمند بوده اند مسئله ای است که اگر خروج از محرومیت ها و در گامی رویایی تر خروج از جهان سومی بودن را پیشکش خودشان کنیم؛ اوضاع و احوالی است که امروزه گریبان گیر هر خانه و خانواده ای شده است.
طلاق و اعتیاد از مهمترین آسیبهای اجتماعی شناخته شده هستند که به عنوان دو معضل خانمان سوز هر روز قربانیان تازه ای می گیرند.اگر روزی طلاق باعث ننگ خانواده زن محسوب می شد، اکنون به اسم رهایی و استقلال، راهی برای کسب درآمد زن شده و یا مرد به بهانه نداری و با استمداد از راههای فرار از قانون از پرداخت مهریه زن که حق قانونی و شرعی اوست شانه خالی می کند.
پایین آمدن سن بلوغ و آمار رو به ازدیاد بیماری های مقاربتی ناشی از انحرافات جنسی، ترس از نبود امنیت اخلاقی، روحی و روانی لازم برای فرزندان، مسائلی است که خواب والدین خانواده را آشفته کرده است.
برخی سختگیری های بی مورد و بی جا، عدم ایجاد روحیه نشاط و شادی بین دانش آموزان، عدم پرورش جوانان در راستای استعداد و علایقشان، نه تنها راه و رسم صحیحی به فرزندانمان نیاموخته است بلکه بدعتی گذاشته است که آنها را به وادی دیگری کشانده است.
اگر رسانه ملی همانگونه که برای بیان فلان برنامه تبلیغاتی سنگ تمام گذاشته و همه شبکه ها را ملزم به پخش آن می کند به تولید برنامه های محتوایی همراه با نشاط و سرگرمی متناسب با دوره زندگی نوجوانان و جوانان بپردازد،کاراکترهای بیگانه ای چون جومونگ، بتمن و...بجای اسطوره های دینی و اسلامی چون علی ابن ابیطالب(ع)، الگوی زندگی و شخصیت اجتماعی این قشر آسیب پذیر نمی شود.
اگر در پارک ها و بوستان ها برنامه های متنوع ارائه می شد امروز این همه خواننده زیرزمینی با اسامی زیرزمینی تر پا نمی گرفت!
افزایش مصرف مواد الکلی و افیونی سنتی و صنعتی در بین جوانان و نوجوانان ، بالا رفتن آمار خودکشی در بین این قشر، بی بندوباری و کشیده شدن زنان به ارتکاب جرائمی مانند سرقت، قتل و قاچاق مواد مخدر، اگر چه نتیجه عمل خود شخص است اما حاصل کار و عملکرد روشنفکرانی است که با ترویج فرهنگ غلط و آموزه های حلاجی نشده و به ظاهر متمدن، مغزهای جامعه را شستشو دادند تا خود و فرزندانشان در فلان کشور اروپایی یا آمریکایی با فکری نو ، طرحی نو ، چپاولی نو طراحی کنند.
در این بین اگر از نقش دولت کمی فاصله بگیریم و به نقش خانواده ها در تحکیم وثبات اعضا نگاهی بیندازیم می بینیم که متاسفانه در بیشتر خانواده ها علی رغم نداشتن مشکلات مالی و معیشتی افسار گسیختگی زندگی، کانون گرم خانواده را ریشخند می زند.
اینکه چه کسی مقصر است، جوابی است که همگی ما به آن واقفیم؛ تنبلی و راحت طلبی والدین ، فرار از مسئولیت به بهانه خستگی یا نداشتن فرصت لازم ، چشم هم چشمی ، تقلید کورکورانه و الگو برداری از زندگی و جوامع غربی از آفت هایی هستند که مبتلایان زیادی دارند.
در این اوضاع و احوال و در شرایطی که به جای والدین همسایه دلسوز می شود، ظهور فرزندانی را شاهد می شویم که هر گوشه ی جامعه خاطره ای از تربیت کردن آن ها در گوشمان نجوا می کند.
هر سه مقصرند
دکتر سیاوش هادی پور، حقوقدان و مدرس دانشگاه، هر سه عامل دولت، خانواده و جامعه را به یک اندازه در تربیت نادرست فرزندان مقصر می داند و عواملی مانند دسترسی به اطلاعات، فرهنگ و رسانه را در رده های بعدی قرار می دهد.
به عقیده وی وقتی قبح یک موضوع شکسته می شود ترویج آن راحت تر صورت می گیرد و مصداق این مهم را نیز پخش فیلم هایی می داند که روش های مختلف مصرف مواد مخدر را آموزش می دهد.
وی ادامه می دهد: خانواده ها به تربیت اعضا توجه نمی کنند و در مدارس نیز به پرورش دانش آموزان رسیدگی نمی شود اینها از عواملی هستند که در کنار مواردی مانند استفاده نادرست از ماهواره ، فقر و احتیاج و هم چنین سیاست های نادرست دولت در ارائه بسته های حمایتی در قالب های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی والدین را از تربیت صحیح فرزندانشان معذور می دارد. مشاور حرفهای نیاز داریم
س.د مربی مهد کودک، بی حوصلگی والدین، عدم آگاهی از روش های صحیح تربیتی، نبود مشاوران حرفه ای در سطوح مختلف سنی ، مشکلات اقتصادی و فقر را از عوامل تربیت نادرست فرزندان می داند و امیدوار است دولت با تدوین برنامه های جامع آموزشی راهگشای خانواده ها در تربیت فرزندانشان باشد.
به عقیده نگارنده ، در نگاهی اجمالی و در یک جمع بندی ساده آنچه بیشتر از هر عامل دیگری در این مقوله جلوه گری می کند نقش دولت و حکومت به عنوان سرنوشت سازان جامعه بیش از سایر عوامل به چشم می خورد.
تهیه و تدوین برنامه های آموزشی پرمحتوا با ضمانت اجرایی قوی، تاکید بر پرورش فرزندان قبل از آموزش آنها، ترغیب والدین به تربیت صحیح فرزندان با ارائه بسته های تشویقی، استفاده از الگوهای برتر تربیتی...از جمله راهکارهایی است که می تواند چراغ راه این مسیر تاریک باشد.