به گزارش حلقه وصل، سپیده دم بیست و دوم شهریور، اهالی منطقه و رهگذرانی که از یک خیابان خاکی در اطراف بزرگراه شهید کلانتری مشهد عبور میکردند، پیکر غرق در خون جوانی را دیدند که به سختی نفس میکشید. دقایقی بعد زنگ تلفن نیروهای امدادی به صدا درآمد و مرد ۳۸ ساله به مرکز درمانی انتقال یافت، اما تلاش کادر درمانی برای نجات جان این مرد به نتیجه نرسید و او پس از حدود هفت روز جدال برای زنده ماندن، بالاخره تسلیم مرگ شد و جان سپرد.
در پی مرگ این مرد ۳۸ ساله که آثار و جراحت ناشی از کشیده شدن روی زمین یا تصادف یکی از فرضیههای اصلی مرگ وی بود، نیروهای انتظامی با صدور دستوراتی از سوی قاضی ویژه قتل عمد مشهد وارد عمل شدند و به تحقیق در این باره پرداختند. بررسیهای مقدماتی حاکی از آن بود که «محمود-س» (مقتول) با راننده یک دستگاه وانت نیسان باری درگیر شده است. همین موضوع ماجرای ارتکاب جنایت را نمایان ساخت و بدین ترتیب پرونده مذکور با دستور قاضی علی اکبر احمدی نژاد به اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی ارسال شد تا به صورت تخصصی مورد رسیدگی قرار گیرد.
به دنبال دستور قضایی گروه زبدهای از کارآگاهان دایره جرایم مهمه به فرماندهی سرهنگ غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی آگاهی) تحقیقات گستردهای را در این باره آغاز کردند. رصدهای اطلاعاتی و ردیابیهای پلیسی، کارآگاهان را به ماجرای «داربستهای خونین» رساند چرا که بررسیها نشان میداد مرد ۳۸ ساله با راننده نیسانی درگیر شده است که بار داربستهای فلزی داشت؛ بنابراین کارآگاهان به تعقیب نیسان باری پرداختند و با کسب مجوزهای قضایی نشانیهای زیادی را مورد بررسی غیرمحسوس قرار دادند، اما هیچ کدام از نشانیهای مذکور واقعیت نداشت تا این که بالاخره روز گذشته، محل سکونت راننده ۲۸ ساله در حالی شناسایی شد که خودروی وانت نیسان نیز در همان نزدیکی پارک بود. کارآگاهان «مصطفی-ر» را که از دیدن نیروهای پلیس در شوک فرو رفته بود، هنگامی دستگیر کردند که باور نمیکرد پلیس به این زودی رد او را پیدا کند چرا که در آن سپیده دم هیچ کس در خیابان نبود و کسی هم از جنایت مذکور خبری نداشت.
متهم جوان به مقر انتظامی انتقال یافت و مقابل کارآگاه قنبری (افسر پرونده) نشست تا به سوالات پلیس درباره چگونگی مرگ مالک داربستها پاسخ دهد، اما او خود را بی خبر از ماجرای این جنایت نشان داد و گفت: من از مرگ مالک داربستها اطلاعی ندارم. ما به خاطر پرداخت کرایه با هم به مشکل خوردیم من هم بارش را در همان محل کمپرس کردم و به منزلم رفتم. متهم به قتل وقتی متوجه شد که ادعاهایش باورپذیر نیست در داستانی دیگر گفت: حدود ساعت ۴ بامداد بیست و دوم شهریور فردی به سراغم آمد و خودروی وانت نیسان مرا برای انتقال داربستهای فلزی کرایه کرد قرار بود ۲۰۰ هزار تومان به من پرداخت کند. بعد از آن که توافق کردیم به طرف ابتدای بولوار پیروزی به راه افتادیم تا این که داربستها را باز کرد و در قسمت بار نیسان ریختیم و، اما وقتی در بزرگراه به داخل خیابان خاکی رفتم با هم به مشکل خوردیم که من داربستها را همان جا کمپرس کردم و دیگر خبری از آن مرد ندارم!
بنابراین گزارش، باز هم اعترافات این جوان در حالی کاملا سناریوسازی به نظر میرسید که بررسی سوابق او پرده از ماجراهای دیگری برداشت و ابعاد این پرونده را پیچیدهتر کرد. راننده ۲۸ ساله که به مواد مخدر نیز اعتیاد دارد دارای سوابق سرقت و مالخری بود بنابراین فرضیه پلیس برای سرقتی بودن داربستها نیز وارد مرحله جدیدی شد و این متهم روز گذشته در شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد پای میز محاکمه ایستاد. او که میدانست قصه گویی هایش طرفداری ندارد و در پاسخ به سوالات قاضی احمدی نژاد دچار تناقض گویی شده بود به ناچار زوایای پنهان دیگری از این پرونده جنایی را فاش کرد.
«مصطفی-ر» در اعترافاتی دیگر به قاضی ویژه قتل گفت: آن روز صبح در اطراف میدان بار رضوی بودم که مرحوم «محمود-س» از من خواست مقداری داربست را برایش به مکان دیگری ببرم زمانی که داخل خودرو نشست پایپ را بیرون کشید و مشغول استعمال شیشه شد! من که شرایط را این گونه دیدم با خودم فکر کردم حتما داربستها نیز سرقتی است چرا که خودم قبلا به خاطر سرقت مصالح ساختمانی دستگیر شده بودم! متهم ۲۸ ساله در ادامه ادعاهایش افزود: وقتی داربستها را بار کردیم وسوسه سرقتی بودن داربستها رهایم نمیکرد تا این که وارد یک خیابان خاکی در بزرگراه شهید کلانتری شدیم آن جا با هم به مشکل خوردیم من گفتم این بار سرقتی است و باید از کلانتری محل تاییدیه بگیریم! ولی ماموران کلانتری گفتند تا زمانی که سرقتی گزارش نشود ما کاری نداریم! به همین دلیل به «محمود» گفتم من بار را همین جا تخلیه میکنم، ولی او میگفت: داربستها را با یک خودروی دیگر میبرم و تو بیا در خیابان نخریسی (گاراژدارها) پولت را بگیر!
در این شرایط من پشت فرمان خودرو نشستم و او هم از در نیسان آویزان شد که بعد هم زیر خودرو افتاد و من فرار کردم! سپس داربستها را در شهرک طالقانی کمپرس کردم و به منزلم رفتم تا این که دستگیر شدم، ولی گوشی تلفن او دستم مانده بود. از پیامکها و مطالبی که داخل گوشی بود فهمیدم که داربستها سرقتی است؟!
در پی اعترافات و ادعاهای متهم و با صدور دستور بازداشت موقت از سوی قاضی احمدی نژاد این مرد ۲۸ ساله معتاد در اختیار کارآگاهان دایره جرایم مهمه قرار گرفت تا ابعاد دیگر این ماجرا و همچنین ادعاهای مبهم وی مورد کنکاشهای دقیق پلیسی قرار گیرد.
منبع: روزنامه خراسان