به گزارش حلقه وصل، «پنجگاه» عنوان بستهای از فیلمهای کوتاه است که حدود یک ماهی میشود در گروه سینمایی «هنر و تجربه» به نمایش درآمده است؛ بستهای که شامل فیلمهای «پانصد مثقال طلا» ساخته شهرزاد دادگر، «پرده توری» ساخته آرش محمودی، «ملاقات محرمانه خانم و آقا» ساخته سجاد حسینی، «بارانهای گاه به گاه» ساخته کاوه دانشمند و «پرگار» ساخته میثم عباسی است.
فیلمهایی که در نگاه اول مانند بستههای پیشین اکران شده فیلم کوتاه، برایمان آشنا نبودند و یا لااقل نامشان به گوشمان نرسیده بود چراکه در قیاس با فیلمهای قبلی اکرانشده در «هنروتجربه»، حضورهای جهانی چندانی را هم تجربه نکردهاند، اما صاحبانشان میگویند ما نخواستیم روی این موضوع مانور بدهیم.
اکران بسته فیلمهای کوتاه «پنجگاه»، توانسته رضایت نسبی را برای صاحبان این فیلمها به ارمغان بیاورد، اما آنها همچنان نسبت به موضوعاتی گله دارند؛ آنها میگویند فیلم کوتاه نیاز به حمایت دارد و میشود به فروش آن امیدوار بود اما این امر تنها با تبلیغ و هموار کردن مسیر، میسر میشود. ضمن اینکه فیلمسازان «پنجگاه» به کارکرد و سیاستهای انجمن سینمای جوانان ایران بهعنوان مهمترین متولی تولید فیلم کوتاه، انتقاداتی جدی دارند و میگویند این انجمن به صورت گعدهای و انحصاری عمل میکند و...
در این نشست کاوه دانشمند و شهرزاد دادگر به دلیل سفر خارج از کشور حضور نداشتند اما به نمایندگی از شهرزاد دادگر سعید هنرآموز تهیهکننده «پانصد مثقال طلا» حضور پیدا کرد.
مشروح گفتگوی با عوامل فیلمهای کوتاه «پنجگاه» را در ادامه میخوانید:
* اکران فیلم کوتاه از آن اتفاقاتی است که میتوان گفت قاطبه فیلمسازان این عرصه نسبت به آن خوش بین بوده و رضایتشان را جلب کرده است اما کماکان نحوه اکران و تبلیغ، انتقاد مشترک فیلمسازانی است که فیلمشان فرصت اکران پیدا کرده است. وضعیت فیلمهای شما در این زمینه چگونه بوده است؟
سجاد حسینی: من فکر میکنم به نسبت فیلمهای بلند اکران شده در گروه سینمایی «هنر و تجربه»، فروش فیلمهای کوتاه و استقبال از آنها بهتر بوده است. حتی وقتی از سینماداران هم میپرسیدم، آنها میگفتند فلان فیلم با این بازیگران معروف به نسبت فیلمهای کوتاه نفروخته این در حالی است که تماشاگران چندان به دیدن فیلمهای کوتاه عادت ندارند. از سوی دیگر اکران فیلمهای مستند در «هنر و تجربه» دیگر جا افتاده چراکه برای آنها زمان زیادی گذاشته شده است.
این را هم باید بگویم که به نظرم «هنر و تجربه» برای مستندها پارتی بازی میکند! چون از آثار مستند خبرهای بیشتری منتشر و سانسهای بهتر و بیشتری در اختیار آنها قرار داده میشود. البته به نظرم پکیج ما نسبت به پکیج پیشین فیلمهای کوتاه، وضعیت بهتری در خبررسانی داشته با این وجود ما روی جوایز و حاشیه فیلمهایمان مانور ندادیم و در واقع این خود فیلمها بودند که خودشان را معرفی کردند.
ما یک بار جلسهای با دستاندرکاران «هنر و تجربه» داشتیم که آنها به ما گفتند ما تنها فیلمها را اکران میکنیم و هیچ کار دیگری برایشان انجام نمیدهیم از همین رو من حس میکنم فیلم کوتاه نیاز به حمایت بیشتری دارد و «هنر و تجربه» میتواند سیاستهای خود را در جهت حمایت از آثار کوتاه تغییر دهد البته ما حمایت آنچنانی نمیخواهیم بلکه تنها دوست داریم فیلم هایمان معرفی و تبلیغ شوند.
میثم عباسی: حتی اگر مخاطب فیلمهای ما کم هم بوده باشد، همان اکران شدنشان غنیمت است. فیلمهای کوتاه هیچگاه این فرصت را نداشتند که به اکران عمومی دربیایند. ناگفته نماند که فیلمهای ما توانستهاند به فروش خوبی برسند. در کل من از اکران این بسته راضی هستم ولی احساسم این است که هرچه میگذرد مخاطبهای ما ریزش پیدا میکند و من دلیلش را نمیدانم. البته شاید ما پرتوقع شدهایم. با این وجود فکر میکنم ما میتوانیم وقت بیشتر بگذاریم و تبلیغات بیشتری کنیم تا مخاطبان بیشتری را به سینما بکشانیم.
یک اتفاق خوب دیگر این است که صدا و سیما قرار است تعدادی تیزر رایگان برای فیلمهای ما پخش کند. گروهِ قبل از ما، برای این موضوع اقدام اما آن را نیمه کاره رها کرده بودند ولی ما پیگیر این اتفاق هستیم اگر بتوانیم تیزر داشته باشیم به نظرم یک شوک به مخاطب وارد میشود و آنها را به سینما میکشاند.
حسینی: قرار است ۱۲۰ تیزر رایگان به ما بدهند اگر این اتفاق بیفتد اولین بار است که برای آثار کوتاه از صدا و سیما تیزر پخش میشود. امیدوارم این فتح بابی برای گروههای دیگر شود. ضمن اینکه ما با دست اندرکاران برنامه «نقد سینما» صحبت کردهایم تا فیلمهای ما را هم در دستور کار قرار دهند. امیدوارم در برنامه هفت هم برای چند دقیقه هم که شده درباره فیلمهای ما صحبت شود؛ آقای فراستی این قول را دادهاند و امیدوارم عملی شود.
سعید هنرآموز: ما از اینکه فیلمهای کوتاه فرصت دیده شدن پیدا کردهاند خوشحالیم، اما فیلم کوتاه داستان متفاوتی دارد. من هم فیلمساز هستم و میدانم فیلمهای کوتاه باید دیده شوند. اکران فیلمهای کوتاه شاید به لحاظ مالی بازگشت صد درصد یا ۵۰ درصد سرمایه را نداشته باشد اما حداقلش این است که فیلم دیده میشود. این نشان میدهد که برای فیلم کوتاه ارزش قائل شدهاند. اینکه همه پتانسیل سینما برای فیلمهای داستانی بلند گذاشته شود، درست نیست. چون نشان میدهد که تعریفی از فیلم کوتاه نداریم.
در سایر کشورها فیلم کوتاه جزوی از سینماست و حتی بهتری بازیگرانشان در فیلمهای کوتاه بازی میکنند و خیلی از کارگردانان و تهیهکنندگان نام آشنای هالیوودی در این عرصه فعالیت دارند بنابراین نمیتوانیم بگوییم فیلم کوتاه تنها مختص کسانی است که میخواهند وارد سینما و بعد از ساخت دو سه فیلم کوتاه وارد سینمای بلند شوند چون اینطور تصور میشود که فیلم کوتاه گیشه و نمایش چندانی ندارد، اما این اکرانها باعث شد دل بچههای فیلم کوتاه قرص شود و بدانند که جایی برای دیده شدن فیلمها وجود دارد. یکی از بحثهای من درباره زمان اکران است به نظرم «هنر و تجربه» زمان خوب را به فیلمهای بلند و مستند و بدترین سانسها را به فیلمهای کوتاه اختصاص میدهد.
* البته همه افرادی که فیلمشان در «هنر و تجربه» اکران میشود این گلایه را دارند...
عباسی: من هم احساس میکنم به صورت رندوم این اتفاق میافتد، البته شاید وضعیت فیلم کوتاه بدتر باشد ولی قطعا دیگر فیلمسازان هم از سانسبندی و سالنهای بد «هنر و تجربه» بینصیب نماندهاند.
حسینی: هرچند گفته میشود فیلم کوتاه یک مدیوم مستقل است، اما این حرف در کشور ما بیشتر شبیه به یک شوخی است. تنها اتفاقی که برای فیلمهای کوتاه در ایران رخ میدهد حضور در جشنواره فیلم کوتاه تهران و چند جشنواره دیگر است. حالا کسانی که مناسبات را بلدتر هستند یک تور جشنوارهای هم برای فیلمهایشان در نظر میگیرند و سپس داستانشان تمام میشود.
ا این وجود به نظرم بهتر این است که صدا و سیما باکسی برای پخش فیلمهای کوتاه در نظر بگیرد پیش از این باکسی برای پخش تله فیلمها وجود داشت و فکر میکنم این اتفاق برای فیلمهای کوتاه هم شدنی است. نکته دیگر این است که بچههایی که تنها به ساخت چند فیلم برای جشنوارههای مختلف عادت کردهاند وقتی فیلمهای بلندشان را میسازند، میبینند که مخاطبی ندارند چون آنها در ساخت فیلمشان به مخاطب جشنوارهای فکر کردهاند اما وقتی فیلم کوتاه اکران عمومی میشود، دوستان متوجه ضعف فیلمهایشان میشوند.
سال گذشته که فیلم سینمایی «مسخره باز» در جشنواره فیلم فجر اکران شد، یکی از بچهها به من گفت من خیلی به استفاده از تکنیک در فیلمهایم علاقه داشتم اما متوجه شدم اگر فیلمم سوپرتکنیکال هم باشد، مخاطب بعد از یک ربع خسته میشود. فکر میکنم این اتفاق باعث میشود از نگاه جشنوارهای و این ریلگذاری مدیران فیلم کوتاه فاصله بگیریم و کمی به سینمای عامهپسندتر برسیم.
آرش محمودی: به هرحال اکران فیلم کوتاه مثبت است اما فیلم کوتاه برای مخاطب عام نیست ما اتفاقاً فیلم کوتاه را برای جشنوارهها میسازیم، که یک تفکر نوعی را مطرح و ذهن مخاطبان خاص را پذیرای ساختارهای نو کنیم. اتفاقی که افتاده این است که مردم با اکران در این گزاره دخیل میشوند یعنی مخاطبی عامی که فقط به تماشای فیلمهای بلند و تجاری عادت داشت حالا میتواند ساختارهای نوعی را ببیند که شاید اصلا در نگاه اول آن را پس بزند.
البته باید بگویم بعضی از فیلمهای کوتاه اصلا برای مخاطب عام نیست و این اصلا به این معنی نیست که آن فیلم بد بوده است. ما فیلم را برای گیشه نمیسازیم بلکه تفکری را که نمیشود در فیلم بلند مطرح کرد، در فیلم کوتاه مطرح میکنیم اما حالا عامه هم فیلمهای کوتاه را میبینند و غیر از فیلمهای تجاری، یک نگاه جدید را هم میپذیرند.
هرچند حالا یک سال است که «هنر و تجربه» فیلمهای کوتاه را اکران میکند اما به نظرم این سلیقه طی ۱۰ تا ۱۵ سال عوض میشود و مخاطب میتواند با ساختار جدید هم فیلمی ببیند که او را به فکر وادارد نه اینکه فقط قصهای برای او تعریف کند. فیلمسازانی که آثارشان اکران میشود اصلا نباید از این ناراحت شوند که مخاطب عام با آثارشان ارتباط برقرار نمیکنند ما دنبال گیشه نیستیم که اگر باشیم یک نقض غرض است.
با این حال این قضیه دو طرفه است یعنی هم مخاطب عام میتواند ساختارهای جدید را طی سالهای مختلف بپذیرد هم اینکه ما در کنار اینکه میخواهیم موضوعی را مطرح کنیم، گوشه نظری هم به مخاطب عام داشته باشیم. هرچند ما در نهایت با مخاطب عام رو به رو هستیم اما آنها مساله ما نیستند، چراکه اگر اینطور بود میتوانستیم فیلمهای تجاری بسازیم. همین موضوع نشان میدهد که ما راه دیگری را انتخاب کردهایم.
ما هر کداممان نگاهی داریم و در نظر داریم این نگاه را گسترش بدهیم به نظرم این کار «هنر و تجربه» با تمام مشکلاتش خوب است و تا حدی توانسته مخاطبان عام و فیلمسازان را که پیش از این بسیار از هم دور بودند، به یکدگیر نزدیک کند.
* به هر حال مخاطب عام میتواند به اقتصاد سینما کمک کند این همان چیزی است که درباره فروش فیلمهای کوتاه و کمک به اقتصاد سینما گفته میشود.
محمودی: سینما دو جنبه دارد؛ هنر و صنعت. بخش صنعت فیلم کوتاه در کشور ما چندان توجیه اقتصادی ندارد و سرمایهگذاری که در آن میشود بلندمدت اما نتیجه بخش است برای مثال فیلمسازی مثل سعید روستایی نتیجه همین امر است چراکه او پیش از این آثار کوتاه خوبی داشت.
حسینی: من از بابت تقسیمبندی مخاطب عام و خاص با آرش مخالف هستم، به نظر من آرش تفکر مدیران جشنوارهای ما را عنوان میکند. برای مثال فیلمهای نمایش داده شده در جشنواره فیلم کوتاه تهران کپی دست چندم از فیلمهای درام اجتماعی و فرهادیزده و کیارستمیزده هستند. باید ببینیم مخاطب خاص چه کسانی هستند؟
آیا آنها دانشجویان رشتههای مختلف هستند؟ آیا آنها روشنفکران، سینماگران و... خاص هستند؟ به نظر من بیشتر سینماگران ما حتی خودشان مخاطب خاص نشدهاند از نوع فیلمهایشان میشود این موضوع را دریافت. پس منظور ما از مخاطبان خاص چه کسانی است؟
به نظرم در کنار تعریف جشنوارهها از فیلمهای کوتاه اگر اکران فیلم کوتاه گسترده شود تعریف دیگری هم میتوان از فیلم کوتاه ارایه داد. برای مثال فیلم کوتاه تجاری داشته باشیم. ما در سینمای بلند این همه فیلم بیمخاطب داریم که صاحبانشان اتفاقا فکر میکنند خیلی روشنفکر هستند و برای مخاطبان خاص فیلم ساختهاند!
* البته همان فیلمسازان هم به دنبال طیف زیادی از مخاطبان هستند، یعنی وقتی که میبینند فیلمشان فروش نمیکند، میگویند ما فیلممان را برای نگاههای خاص ساخته بودیم....
محمودی: بله. ولی باید ببینیم رسالت فیلم کوتاه چیست؟ ما طی این سالها عادت کردهایم فیلمهایی با ساختار شاهپیرنگی و کلاسیک ببینیم اما مفهوم زیباییشناسی رو به تغییر و در طی سالها ذهن ما پذیرای ساختارهای نو شده است. به نظرم در جهان به عنوان یک جهان مدرن ما هیچ چیزی کامل نیست. جهان من هم به عنوان یک فیلمساز، جهان مدرنی است بنابراین نمیتوانم فیلمم را کامل نشان بدهم.
رسالت سینمای کوتاه طرح مساله است نه اینکه پاسخ و راه حلی ارایه بدهد که اگر این کار را هم کند نقض غرض است چون فیلمساز نه فیلسوف است نه جامعهشناس. از سوی دیگر مخاطب سینمای کوتاه اصولا مخاطب فعالی است. به نظرم فیلمساز نباید به خاطر اکرانها خودش را متعلق به مخاطب عام بداند یعنی بهتر است هم مخاطب عام را در نظر بگیرد هم تفکری را مطرح کند که در فیلم بلند نمیشود مطرح کرد؛ به نظرم رسالت فیلم کوتاه همین است.
عباسی: من تا حدود زیادی با حرف آرش موافقم. به نظرم اشتباه است که فیلمساز فیلم کوتاه خودش را در حد مخاطب عام تقلیل بدهد بلکه او میتواند سلیقه مخاطب عام را ارتقا دهد به نظرم این مرگ سینمای فیلمساز است که فیلم کوتاهی بسازد که حتی عمه من از آن خوشش بیاد. ما درصدی مخاطب عام در جامعه داریم که خیلی آدمهای معمولی ولی مستعد این هستند که نگاه خاص تری داشته باشند این افراد هیچگاه خوراک خوب سینمایی نداشتند اما استعدادش را دارند به نظرم ما اگر بتوانیم آن بخش از مخاطبان را جذب فیلم کوتاه کنیم رسالتمان را انجام داده ایم.
انجمن سینمای جوانان ایران در طی این سالها چه کرده است؟ در جشنوارهها هم که وضعیت مشخصی دارد یعنی گویا جشنوارهها از روی هم کپی میکنند و فیلمها در همه جشنوارهها تکرار میشوند. من مطلقا این حرفها را به این دلیل نمیزنم که آنها با ما همکاری نکردهاند چراکه همین الان هم به ما پیشنهاد بدهند قطعاً میگویند با یک دید خاص فیلمتان را بسازید و مدام سفارش میکنند؛ این چیزی است که ما قبول نمیکنیم.حسینی: پس این ادعا که فیلمساز جامعه شناس و فیلسوف نیست حرف درستی نیست...
عباسی: من میگویم فیلمساز قطعا باید جامعهشناس باشد چون فیلمسازی که فقط سینما بداند، اصلا فیلمساز نیست فیلمسازی که فقط دکوپاش بلد باشد عموم آدمها ردش میکنند.
حسینی: اتفاقا به نظرم کارگردانی که بتواند فیلمی بسازد که برای همه از مادربزرگ من و عمه شما گرفته تا یک روشنفکر جذاب باشد، اوج هنرش را به نمایش گذاشته، اصلا تمرین ما این است که بتوانیم مجموعهای از مخاطبان را داشته باشیم.
هنرآموز: من مخالف مرزبندی هستم به نظرم دستهبندی مخاطبان به عام و خاص درست نیست بنابراین ما «مخاطبان سینما» داریم به نظرم این گزاره که «فیلم برای مخاطبان خاص است» از سوی کسانی مطرح میشود که اصلا سینما را نفهمیده اند. سینما یک صنعت وارداتی است و همه ما نیم نگاهی هم به فیلمهای آن ور آب داشتهایم با این وجود ما فیلمهای کوتاهی داشتیم که اگر به اکران عمومی در میآمدند فروش بسیار خوبی میکردند ممکن است فیلمهای بلندی باشند که به اندازه نصف فیلم کوتاه دیده نشده باشند کما اینکه ما در «پنجگاه» جذب مخاطب داشتیم.
به نظرم اگر این روند ادامه پیدا کند ما روزگاری را در آینده خواهیم داشت که فاصله بین فیلمسازان و مخاطبان فیلم کوتاه کم میشود و میتوانیم به مخاطبان عام هم برسیم. درباره قصه فیلمها هم باید بگویم مخاطبی که به سینما میرود اصلا دوست دارد قصه بشنود. از همین رو به نظرم اولین ساختار فیلم روی کاغذ است و بعد مراحل دیگر آغاز میشود در سینمای هالیوود و اروپا همه قبل از شروع فیلمبرداری، فیلمنامه را به پختگی میرسانند و همه نحوه کار خود به نتیجه رسیدهاند.
من در بسیاری از فیلمهای بلند کار کردهام، باید بگویم در آن فیلمها کارگردانها اصلا نمیدانند دوربین را کجا بگذارند، برای مثال فیلمبردار آنها را راهنمایی میکند. در میز تدوین هم که اصلا فیلم دیگری ساخته میشود باز خدا را شکر در فیلم کوتاه این چنین نیست و بچهها میدانند میخواهند چه کار کنند، به خاطر همین است که فیلمها وقتی به جشنوارهها میروند با اقبال مواجه میشوند؛ چیزی که در فیلمهای بلند ما گم شده است.
عباسی: خیلیها هم از این ور بوم افتادهاند و فیلمهایی میسازند که ما فیلمسازان هم متوجه آنها نمیشویم، یعنی نه سر دارند نه ته و به یک ورطه روشفکری میافتند.
* یکی از نکات قابل توجه بسته «پنجگاه» این است که فیلمهایش به طور عجیبی حضور جشنوارهای چندانی نداشتهاند این در حالی است که در بستههای پیشین هر فیلمی به دلیل تکرار نامش در جشنوارههای مختلف، لااقل برای مخاطب حرفهای آشنا بود. فیلم هایتان حضور جشنوارهای نداشت یا خودتان نخواستید مطرح کنید؟
عباسی: فیلم من با نام «پرگار» چند حضور داخلی داشته اما باید بگویم پخش در حال حاضر یک تخصص است. زمانی که ساخت فیلمم تمام شد به دلیل مشکلات مالی نتوانستم کار را به پخشکننده بسپارم من هم هیچ سررشتهای در این زمینه نداشتم و خودم به گونهای فیلم را قربانی کردم.
هنرآموز: فیلم من هم چند جایزه از جشنوارههای معتبر خارجی داشته اما باید عنوان کنم پخشکنندههای فیلمهای کوتاه شناخته شده نیستند، ضمن اینکه هزاران جشنواره در جهان پیدا میشود که شاید عمر کاریشان همان یک دوره باشد بنابراین کسب جایزه از چنین جشنوارههایی چه اهمیتی دارد؟ اما برخی با همین جوایز فیلمشان را مطرح میکنند.
* یعنی میگویید برخی روزمهسازی میکنند؟
هنرآموز: بله این چنین است البته من میخواهم یک انتقادی هم به پخشکنندهها کنم که تمام تمرکزشان روی فیلم بلند است. من در جشنواره کن بودم و با یکی از پخش کنندههای معروف ایرانی صحبت کردم اما او به من گفت من اصلا روی فیلم کوتاه کار نمیکنم البته بقیه پخش کنندهها هم همینطور عمل میکنند این مرزگذاری برای چیست. به نظرم خوب است فارابی روی این موضوع کار کند.
محمودی: متاسفانه روزمهسازی در فیلم کوتاه وجود دارد اما جالب اینجاست که هر فیلمی در خارج از کشور موفق میشود جشنوارههای داخلی فکر میکنند باید آن را بپذیرند در حالی که بانیان همان جشنوارهها پیش از دریافت آن جایزهها، میگفتند فلان فیلم بد است.
انجمن سینمای جوانان ایران هستند به یکباره بالا میروند اصلا یکی از گزینههایی که در هنگام پر کردن فرم حضور در جشنواره فیلم کوتاه تهران وجود دارد این است که آیا فیلم شما محصول انجمن سینمای جوانان ایران است یا نه؟ این چه معنایی دارد؟به نظرم جشنوارههای داخلی هم رابطهای شده است برای مثال فیلمهایی که محصول مدرسه عالی سینما یا انجمن سینمای جوانان ایران هستند به یکباره بالا میروند اصلا یکی از گزینههایی که در هنگام پر کردن فرم حضور در جشنواره فیلم کوتاه تهران وجود دارد این است که آیا فیلم شما محصول انجمن سینمای جوانان ایران است یا نه؟ این چه معنایی دارد؟
* انجمن سینمای جوانان ایران یکی از مهمترین متولیان ساخت فیلم کوتاه است، اما به نظر میرسد نوک پیکان بخشی از انتقاداتان به این نهاد است. دلیلش چیست؟
محمودی: عضویت در انجمن حالا دیگر به این سادگی نیست گویا انجمن اصلا به فیلمساز نگاه نمیکند، بلکه به اعتبار خود توجه میکند. یعنی برای خود گروهی درست کرده و به واسطه لینکهایی که دارد، فیلمهایش را پرزنت میکند و دست به تولید آثاری با سیاستها و نگاه خود میزند. اصلا مثل قبل نیست. حالا دیگر باید شرایط و لینکهایی داشته باشی تا بتوانی با انجمن همکاری کنی بنابراین به نظرم این انجمن انحصاری عمل میکند.
حسینی: سیستم انجمن تغییر کرده است به این ترتیب که اگر فیلم از جشنوارههای خارجی جایزهای بگیرد آنها درصدی از مالکیت فیلم را میخرند چون به این فکر میکنند که تهیهکنندگی آن فیلم ریسکی ندارد از سوی دیگر این انجمن به شدت انحصاری عمل میکند.
به نظرم انجمن سینمای جوانان ایران یکی از استعدادکشترین سازمانهایی است که در حوزه فیلم کوتاه کار میکند! یکی از بچهها میگفت آنقدر که از این شرایط خسته شده میخواهد فیلم بلند بسازد چراکه باندبازی در عرصه فیلم کوتاه خیلی بیشتر از فیلم بلند است.
انجمن سینمای جوانان ایران در طی این سالها چه کرده است؟ در جشنوارهها هم که وضعیت مشخصی دارد یعنی گویا جشنوارهها از روی هم کپی میکنند و فیلمها در همه جشنوارهها تکرار میشوند. من مطلقا این حرفها را به این دلیل نمیزنم که آنها با ما همکاری نکردهاند چراکه همین الان هم به ما پیشنهاد بدهند قطعاً میگویند با یک دید خاص فیلمتان را بسازید و مدام سفارش میکنند؛ این چیزی است که ما قبول نمیکنیم.
محمودی: ورود به انجمن و تولید فیلم برای آن به قدری پیچیده و انحصاری شده است که اصلا ما چگونگی ورود به آن را دیگر نمیدانیم یعنی نمیدانیم این موضوع با پول ممکن است یا رابطه یا ... در حالی که به نظرم باید به همه یکسان نگاه کند.
عباسی: نکته دیگر اما درباره جشنوارههاست به طوریکه به یاد دارم یک بار شنیده بودم دست اندرکاران جشنوارهای گفته بودند فیلمسازی در حال افسردگی است و به این ترتیب فیلمش را با لابی وارد جشنواره فیلم کوتاه تهران کردند! حتی در جشن مستقل فیلم کوتاه هم چنین چیزی را شنیدیم.
محمودی: همین جا باید بگویم شرط حضور فیلمهای کوتاه در جشن خانه سینما این است که باید در ایسفا عضو باشی و اگر بخواهی عضو ایسفا شوی باید ۴ فیلم کوتاه ساخته باشی یعنی حتی عضویت در ایسفا هم تبدیل به یک پروسه و داستان شده است.
هنرآموز: ضمن اینکه برای عضویت در ایسفا اصلا مقولهای به نام تهیه کنندگی وجود ندارد یعنی یا باید کارگردان باشی یا تدوینگر و ...
عضویت در انجمن حالا دیگر به این سادگی نیست گویا انجمن اصلا به فیلمساز نگاه نمیکند، بلکه به اعتبار خود توجه میکند. یعنی برای خود گروهی درست کرده و به واسطه لینکهایی که دارد، فیلمهایش را پرزنت میکند و دست به تولید آثاری با سیاستها و نگاه خود میزند. اصلا مثل قبل نیست. حالا دیگر باید شرایط و لینکهایی داشته باشی تا بتوانی با انجمن همکاری کنی بنابراین به نظرم این انجمن انحصاری عمل میکند.* درباره فیلمهایتان هم چند جمله صحبت کنید؛ آقای محمودی «پرده توری» روابط از هم گسسته زوجها را نشان میدهد گویا میخواستید درباره این روابط صحبت کنید...
محمودی: بله «پرده توری» در دستهبندی درام زناشویی قرار میگیرد. من فکر میکنم روابط در جامعه ما در حال دور شدن از هم است و هیچ پاسخ منطقی نمیشود برای این موضوع پیدا کرد. من دیدهام که زوجها به دلایل مختلف از هم دور میشوند و اتفاقا دلایل قطعی ندارند آنها دنیاهای متفاوتی دارند و نمیتوانیم دلیل قطعی برای موضوعات آنها پیدا کنیم نمیشود، این عدم قطعیت از مختصات همان جهان مدرن است که ما دربارهاش صحبت میکنیم.
* آقای هنرآموز «پانصد مثقال طلا» همان معضلی را مطرح میکند که ما در «میم مثل مادر» دیده بودیم اتفاقا با همان مختصات، زنی که باردار میشود، پزشک به این زن و شوهرش میگوید فرزند شما معلولیت دارد، زن در تکاپوی نگهداری فرزند و شوهر مصر بر سقط جنین، در ساخت این فیلم نگاهی به «میم مثل مادر» داشتهاید؟
هنرآموز: این فیلم برگرفته از یک سری داستانهای واقعی است البته شاید شباهتهایی بین این فیلم و «میم مثل مادر» وجود داشته باشد. ما در «پانصد مثقال طلا» یک تصمیم را میبینیم که این تصمیمگیری برای یک مادر سخت تر است در واقع این پدر و مادر بین یک علاقه و منطق گیر میکنند بنابراین ما یک موضوع انسانی را در فیلم میبینیم.
* آقای عباسی شما در «پرگار» به دنیای کهنسالان رفتهاید؛ دنیایی که کمتر در فیلمهای بلندمان دیده و مسائل آنها به تصویر کشیده میشود؛ چیزی که اتفاقا کم مساله ندارد اما سینمای ما در این زمینه کمکار بوده است اما شما در «پرگار» دست روی تنهایی این افراد گذاشتهاید.
عباسی: درباره فیلمم هم باید بگویم همیشه دنیای کهنسالان برایم عجیب بوده چراکه به نظرم بسیار غریب است، من فکر میکنم آنها از یک سو خیلی به نقطه مرگ نزدیک هستند و از سوی دیگر باید زندگی کنند. همیشه برایم جالب بوده که دنیای آنها را کنکاش کنم. پدر من هم بیماریای شبیه به پیرمرد قصه فیلمم دارد و ایده این فیلم را از پدر خودم گرفتم.
احساس میکنم در جوامع شهری خودمان آدمهایی از این دست بسیار هستند. جالب است بگویم همین پیرمردی که در فیلمم به ایفای نقش پرداخته، زندگی خودش را بازی کرده است. از سوی دیگر برای اینکه فیلم را دراماتیک کنم یک پیرزن هم در کنار او قرار دادم که برخی فکر میکنند موضوع فیلمم عشقی بوده در حالی که اصلا قصد من این نبوده است.
در سینمای ما به موضوع کهنسالان بسیار کم پرداخته میشود اصلا یکی از آسیبهای دنیای مدرن این است که پیرزن پیرمردها به شدت آسیب میبینند. آنها هم تا زمانی که زنده هستند، حق زندگی دارند اما گویا با آنها مثل یک کالا برخورد میشود یعنی انگار دیگر احساسات، عواطف و خواستههای آنها برای کسی اهمیتی ندارد و به نظرم بسیار تلخ است.
* آقای حسینی فکر نمیکنید قصه فیلم «ملاقات محرمانه خانم و آقا» تکراری است؟
حسینی: اولین ماجرایی که من در «ملاقات محرمانه خانم و آقا» به آن رسیده بودم این بود که پسری، دختر تن فروشی را به خانه میآورد اما هیچکاری به او ندارد. سپس به این موضوع رسیدیم که خانم به این خانه بیاید و او با ورود اتفاقی افرادی به خانه برای خرید آن خانه، نقش بازی کند اما به این صورت که دقیقا همان نقش، چیزی بوده که او همیشه آرزو داشته زندگی کند.
این هسته اولیه فیلم ما بود و در عین حال معتقدم اساسا هیچ قصهای نمیتوانید پیدا کنید که برایتان آشنا نباشد.