مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود:میهمان را دوست داری؛ میهمان را به اطاق خلوت خودت و سرجای خودت، سر محل عبادت خودت و زیباترین جایی که داری میبری و آنجا مینشانی. اخلاق خوبان این جور است. اثرش به شما هم نصیب شده است و دارید و به آن عمل میکنید.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود:شما آماده رفتن به میهمانی خدا و ملاقات با او باشید، چه زنده بمیرید و چه اینکه فوت برسد و بدن و قلبمان با هم بروند. اگر قلبت زودتر رفت که دیگر کاری نداری که بدنت بماند و زود برود یا دیر برود.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود:موت، هادم اللذّات است. مبادا از مرگ بترسید و معنای اول را بگیرید. چنین کاری ظلم به محمّد و آل محمّد(ص) است. یعنی به مولایم اعتماد ندارم که این طور نگاه میکنم. آیا دوست اهل بیت(ع) این جور بد جان بدهد؟ آیا ممکن است؟
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: آیا وقتی که شیرینتر میآید، دیگر شیرینی سابق در دهان شما هست؟ یک حبّه قند، دهانت گذاشتی و من یک قاشق عسل گذاشتم. وقتی عسل میآید آیا از آن قند خبری هست؟ قند ادب کرد و رفت.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود:در کربلا همه چیز هست. بچههای کوچک، گاهی از شتر میافتادند و وقتی که راه میرفتند خارهای مغیلان به کف پایشان میرفت. اگر خاری در دنیا به پایت رفت؛ خوب برود!اساساً صحنه کربلا برنامه مومنین از گذشتهها و آیندههاست.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: امیدوارم من و شما هم در آخر الزمان، مهاجر باشیم. هجرت یعنی فکر و همّتمان را از آنچه مانع طریقمان است کم کنیم و متوجه مقصدمان کنیم – همانجایی که همه داریم میرویم.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: قربان آن ذره از حبّ علیّ ابن ابیطالب(ع)، آن را ذره فرمودند چون از بالا آمده است، از پیشگاه خدا – عِندنا خَزائنُهُ؛ امیرالمومنین(ع) خزانه خداست. یک ذره آن با قلب شما تماس گرفته است، لذا آن را ذره فرمودهاند.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: شما در راه ایمان خیلی رفیق دارید و تنها نیستید. صورتاً در دنیا غریب هستید. میگویند هر مومنی در دنیا غریب است.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: مبادا یک وقت خودت را یا رفقایت را جایی ارزان بفروشی. اگر یک وقت از شما خواستند و داشتی – هیچ نفروش. نام رفیق خوب را هیچ مبر. مبادا بگویی یک نفر هست خیلی خوب استخاره میکند و اسمش دولابی است.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: درست است که دنیا بازیچه است. اما با دین خدا نباید بازی کرد. با خدا و اولیای خدا، بازی چرا؟! امیدوارم خدا عفوش را شامل حال ما کند و آنهایی که اهل صفا و وفا و بزرگیاند کوتاهیهای ما را عفو کنند.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: اگر قشنگ بگویی هرچه خدا بخواهد، امتحانت میکنم تا ببینم وقتی که روزیات یک خورده کم میشود چه میکنی؟ این در و آن در میزنی! آن وقت هرچه خدا بخواهد کجاست؟
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: شارع فرمود اگر هفت قدم هم شده همراه جنازه برو. بعضیها را دیدم که قدمهایشان را میشمرند، هفت قدم میروند و بر میگردند. به خیالشان این هم معامله دکّان و بازار است. نه! مدارا کرده است که چنین گفته است.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: تقوا، محبت امیرالمومنین(ع) است. ثقُلَت موازینُهُ. چنین کسی محل عبادتش، محل زیباییاش، محل سرمایهاش، سنگین شد. آن کس که آخرتش سنگینتر شد، در عیشه راضیه است. فی عیشه راضیه. هم عیش است و هم راضی و مرضی است.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: نسبت دنیا چندان اهمیت ندارد. اصلاً همه ما وقتی پاک و تمیز هستیم اولاد علی(ع) هستیم. آیا وقتی برای محمّد بن ابابکر این جور شد، برای ما نمیشود؟ محمّد حسین، حسن علی، حسین علی هم که میدانید زیاد داریم. امامان(ع) ما
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: اشقیا و کفّار هیچ نمیتوانند نور ولایت امیرالمومنین(ع) را ببینند. زیرا او نماینده خدا است! لذا اینکه فرمود حتّی اِذَاستَیئَسَ الرُّسلُ وَ ظنّوُا انهُم قَد کُذِبوا جاءَ هُم نَصرنا؛ علی(ع) را میگوید.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: مومنین وقتی کامل میشوند که خلق را مانند شتران ببینند – که چقدر درستکار، چقدر زحمتکش، چقدر صاف و پاک، صانعشان را نشان میدهند.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: فرمود کسی که غافل یا خودنما باشد، در دیگران عیب میبیند. وقتی دو نفر با هم دوستند، در صلحند، عیبشان پوشیده میماند. وقتی آدمی با خدای خود، دوست میشود دیگر عیب نمیبیند.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: هنر خدا، خلق خدا، صنعت خدا – هر اسمی میخواهی روی آن بگذار –اینهایی است که آفریده است: آسمان، زمین،درخت. اینها خود را نشان نمیدهند، او را نشان میدهند. پس شما خیال میکنی وقتی راه میروی چه کسی را نشان میدهی؟
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: به ما هم گفتهاند هر وقت کسی به شما گفت نمیفهمی؛ یک نگاه به داخل خانه بیانداز، ضرر ندارد. خوب! راست است دیگر؛ نمیفهمیم! آدم خیلی چیزها را نمیفهمد. اگر یک «نمیفهمی» به کسی گفتند نباید از جا در برود.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: به رفقا و دوروبریها گفتهام، از جوانی این کار را دوست نداشتم منتهی میگفتم اهمیّت ندارد. اما دیدم خیلی شلوغ میکنند. دست بوسیدن، اساساً گناه است. چرا آن را انجام میدهید؟