امروز پارههای جهان اسلام به هم نزدیکتر شدهاند. اخراج سفیر سوئد از عراق اتفاق سادهای نیست کما اینکه اخراج سفیر سوئد در همه کشورهای اسلامی به مطالبه عمومی شهروندان مسلمان آن تبدیل شده است. اخراج سوئد یعنی اخراج غرب، یعنی اخراج آمریکا، فرانسه، انگلیس و بقیه آنان، این یک علامت روشن از ایستادگی مسلمانان و عقبرفت غربیهاست.
امثال آقای صالحی به جای عذرخواهی درباره خسارتی که در آن سهیم بودهاند، همواره فشارهای آمریکا را به رخ میکشند بیآن که از ندانمکاریهای خود درس بیاموزند.
مطالعه و پژوهش در متون تاریخی و کهن ایران بیانگر این نکته است که حجاب و پوشش قدمت تاریخی در ایران باستان داشته است.
حضور در مراسم تشییع یا ختم شخصیت ها که معمولا با شرکت چهره های موجه همراه است، خاتمی را از خیانت هایی که در دولت خود و سپس فتنه های سیاسی متعدد مرتکب شده، تبرئه نمی کند.
در تحلیل ریشۀ واقعۀ عاشورا باید خاموشی و انفعالِ خواص اهل حقّ را علت اصلی شمرد و انگشت اتهام را به سوی آنها چرخانید؛ چراکه امام جامعه را تنها نهادند و در مسیر تحقق غایات قدسی، به حمایت گفتاری و عملی از او برنخواستند.
بازنمایی سنتهای عزاداری محلی و روستایی در حسینیه معلّی، یک اقدام طبیعی است که خلأ آن سالها حس میشد. این گیرایی بیدلیل اتفاق نیفتاده است. مردم با امامحسین(ع)، هویت خود را، در کوچکترین واحدهای سرزمینی و شهری شناختهاند و با این بازنمایی، هویتشان را صدا میزنند.
قیام عاشورا از نظر حقوق اساسی به عهدنامه صلح امام حسن(ع) با معاویه متّکی بود. این سند راه امام حسین(ع) را برای قیام هموار کرد. در این سند قانونی و عهدنامه صلح، آمده بود که حکومت از امام حسن(ع) به معاویه منتقل میشود و بعد از معاویه مجددا حکومت به امام حسن(ع) منتقل خواهد شد و اگر هم در این مدّت برای امام حسن (ع) حادثه ای اتفاق بیفتد، حکومت به امام حسین(ع) منتقل خواهد شد.
شاید محمد صادقی در نگاه اول فقط یک مصداق باشد، اما در بررسی تجارب 4 دهه ایران، مشخص میشود که امثال این فرد، نهایت و سمبل چهرههای مدعی براندازی ایران هستند و عاقبت او، عبرتی است برای مدعیان براندازی.
در جامعهای که حوزه و روحانیت «متولی دینداری مردم» تلقی میشوند اگر مسئله «تبلیغ» جدی گرفته نشود، «دینداری مردم تضعیف» میشود، بسط «معروف» در جامعه کم سرعت میشود، «دغدغههای دینی» کاهش مییابد.جامعه به نوعی «سطحینگری» مبتلا میشود و «معارف» منتشر نمیشود و همه اینها یعنی «انقلاب» در «اهداف انقلاب اسلامی».
پس از جنگ ترکیبیای دشمن، 2 جریان غربگرا و متحجّر، رفتار خود را متناسب با حس و خیال تمامشدگی نظام، تنظیم کرد و دیری نگذشت با آرام شدن اوضاع و شکست طراحیهای سخت دشمن، جریان غربگرا، برنامههای خود را با استفاده از ظرفیتهای رسانهای و تریبونی دنبال کرد، سؤال این است که محرم امسال چه راهبردی از سوی این جریان دنبال خواهد شد؟
در برخورد با بیحجابی، میان تردید و انفعال و یا واکنش هیجانزده مقطعی، حد اعتدالی وجود دارد و آن تیزبینی و تکاپوی مجاهدانه است. ملت ما، نه فقط گروهکهای نفاق و صدام و داعش، بلکه آمریکا و انگلیس و اسرائیل را به برکت موقعیتشناسی مدافعان خدومش به زانو درآورد و این بار هم به شرط تشخیص و اقدام درست، میتواند در «مصاف تمدنی سرنوشتساز» پیروز شود.
مشکل شما مدعیان اصلاحات دفاع از حاکمیت ملی نیست! انکار نکنید. شما در بیانیه اخیر خود بر توازن در سیاست خارجی تأکید کردهاید ولی در همان حال از مقابله ایران با جنایات فراوان آمریکا با عنوان غربستیزی افراطی(!) یاد کردهاید.
اینکه عملکرد شورای نگهبان سؤالاتی را در افکار عمومی ایجاد کرده است، لزوماً بهمعنای ضعف این نهاد نیست، بلکه ناشی از کارکرد این نهاد و حساسیتها و ظرافتهای مأموریتی است که برعهده دارد.
امروز همگان بر نقش عزتمندانه ایران در معادلات کلان سیاسی جهان اذعان دارند، لذا در این یادداشت کوتاه به دنبال صورتبندی پاسخ به چرایی شکستناپذیری جمهوری اسلامی ایران هستیم.
آنچه امروز در خیابانهای پاریس، مارسی و... جریان دارد، جنبشی بر ضد همان بیعدالتیها و اقدامات خجالتآوری است که در نامه سال ۱۳۹۳ رهبر انقلاب خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی، آمده بود.
یک جریان سیاسی خاص که دهه اول انقلاب پرچمدار مبارزه با غرب بود در سه دهه اخیر با چرخش ۱۸۰ درجهای، آنچنان دلباخته ارتباط با غرب شده که سیاست خارجی کشور را بدلیل تعامل با کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا، مورد نقد و حتی حمله قرار می دهد!
آنچه امروز در غرب به عنوان یک زیست فکری شاهد هستیم، محصول فرآوردهها و محصولات بهاصطلاح فیلسوفانه عصر مدرن است. این زیست، زیستی «سامریمسلک» است و نمونههای آن را در طغیان قوم بنیاسرائیل، قوم لوط و ثمود و عاد میتوان سراغ گرفت.
تحقیق به قصد تبلیغ، کار ما را در حوزه تبیین از ابتدا جهتدار میکند. باید به خودمان بقبولانیم که تبیین از زمان تحقیق یا خواندن شروع میشود، نه بعد از آن. تأمل به قصد تولید مؤثر میافتد. تبلیغ مؤثر با تحقیق عملی ممکن میشود. بدون درک این همزمانی، تبلیغ، خبررسانی صرف میشود.
نمیخواهیم و بایسته هم نیست که «کلیاتابوالبقاء» ببافیم! از این روی در آغاز به سراغ نقطه پایان میرویم و آن اینکه، لایحه موسوم به «حمایت از عفاف و حجاب» برخلاف نامی که بر آن نهادهاند، نه فقط حمایت از عفاف و حجاب نیست، بلکه در صورت تصویب، گسترش بیحجابی را نیز به دنبال خواهد داشت.
یک زمانی حکومت ضد دین پهلوی به عنوان سند «رقیت» چنین القا میکرد که اسلام با حکم حجاب میخواهد زن را در خانه محصور کند و مانع فعالیتهای اجتماعی او شود و امروز هم همان خط فکری با همان ادبیات میخواهد القا کند که دین و مظاهر آن حجاب مانع پیشرفت زن مسلمان ایرانی در فعالیتهای اجتماعی است.