
حلقه وصل: چند روز قبل و در آستانه فرا رسیدن ماه محرم و اقامه عزای سید و سالار شهیدان، از جدیدترین طرح دیوارنگاره میدان ولیعصر (عج) رونمایی شد. این دیوارنگاره حال و هوای عاشورایی دارد. آنچه میان كار و در نقطه مركزی توجهها را به خود جلب میكند حضور یك زن و كودك است. هر دو چادر سیاه دارند، رو به میدان جنگ ایستادهاند و زنان دیگری هم با كمی فاصله پشت سر آنها قرار گرفتهاند. همه با هم به روبهرویشان خیره شدهاند. با این تفاوت كه زن و دخترك میان تیرها، نیزهها و كلاهخودهای بر زمین افتاده كه صاحبانشان دیگر شهید شدهاند، ایستاده و انبوه سپاهی را نگاه میكنند كه مقابلشان قد علم كرده است. آنها اما پرچم سبزی را نگه داشتهاند؛ پرچمی كه مردان بسیاری از جانشان گذشتهاند تا افراشته بماند.
شیرزن كربلا حضرت زینب(س) و رقیه دختر كوچك امام حسین(ع) میان میدان ایستادهاند و پرچم را به كمك هم نگه داشتهاند؛ پرچمی كه بعدتر میرسد به دست دیگرانی كه جان میدهند و پرچم نمیدهند. گوشه طرح سمت راست به خط خوش نوشته شده «قسم به دستهای عمو علم نمیافتد» و پایین آن هم #در_لشكر_حسینیم.
ایدهپرداز این دیوارنگاره، پویا سرابی است که در طراحی و ایدهپردازی دیوارنگارههای گذشته هم حضور و همكاری پررنگی داشته است. سرابی درباره این دیوارنگاره به «جامجم» میگوید: این كار یك بخش ایدهپردازی داشته كه بهطور انفرادی انجام شده و بعد همه اعضای گروه با یكدیگر روی آن كار كرده و اثری كه ارائه شده را خلق كردهاند. سرابی درباره ایدهپردازی این دیوارنگاره تازه اینطور توضیح میدهد: سعی كردم ابتدا در ذهنم یك فضای روضهمانندی ایجاد كنم، چون احساس میكردم اگر فضایی را خلق كنم كه خودم از آن متاثر شوم و حالت غمی به من دست دهد، كار میتواند بر دیگران هم تاثیر بگذارد.
او ادامه میدهد: این شد كه تصمیم گرفتم واقعه را از نگاه كودك سه ساله امام حسین(ع) روایت كنم. كودكی كه غم و مصیبت دیده اما هنوز میخواهد پرچم را برافراشته نگه دارد. طی همین فكرها بود كه اول شعر درج شده روی دیوارنگاره را برای كار گفتم و «قسم به دستهای عمو علم نمیافتد» برای ادامه كار كمكم كرده و به من ایده خلق بقیه فضا را داد. با خودم گفتم پس باید دختری باشد كه پرچم را نگهداشته باشد.
سرابی در ادامه فكرهایش برای ایدهپردازی كار، به این نتیجه میرسد كه دختر سه ساله نمیتواند تنهایی پرچم را نگه دارد، پس باید یكی كنارش بایستد و كمكش كند. او میگوید: محوریت بسیاری از وقایع در عاشورای پس از شهادت امام حسین(ع) با حضرت زینب(س) بوده است. پس ایشان بهترین كسی بود كه میتوانست كنار دخترك بایستد و در نگهداشتن پرچم كمكش كند. به این ترتیب تركیببندی كار شكل گرفت.
زنان پشت سر حضرت زینب و حضرت رقیه هم بی دلیل گوشه كادر و درست پشت سر آنها نایستادهاند. آنها هم هر چند به تركیب بندی اثر كمك كرده و حالت نیمدایره زیبایی را به این بخش از دیوارنگاره میدهند، اما حضورشان به گفته ایدهپرداز اثر دلیل دیگری هم دارد. سرابی اینطور توضیح میدهد: حضور زنها در اثر این نكته را یادآوری میكند كه زنها هم همیشه یك پای كار بوده و در نگهداشتن پرچم به مردها كمك كردهاند.
ضمن اینكه اشارهای هم به موضوع مهم حجاب دارد، زنانی كه چادرشان هم خود پرچم است و با حفظش هر كدام بیرقی را افراشته نگه داشتهاند. هر چند مردها شهید شدهاند، اما زنها ایستادهاند. سرابی با ارائه این تصویر قصد داشته این را یادآوری كند كه ما هنوز پای همین مسیر و راه، همین پرچم و خاندان اهل بیت ایستاده ایم. او میگوید: ما همچنان در حال جنگیم و داریم از حرم حضرت زینب دفاع میكنیم و برای این كار شهید میدهیم. در شعار پرچم هم واژه نمیافتد را آوردم تا به همین اشاره كنم كه افراشته نگهداشتن پرچم، اتفاقی است كه ما هنوز هم پایش ایستادهایم. این هنرمند میافزاید: پرچمی را كه در تصویر حضرت زینب نگه داشتهاند، یك عده انسان در طول تاریخ جانشان را از دست دادهاند و خواهند داد تا نیفتد و پابرجا بماند. خواستم در میدان رجز و روضه را تلفیق كنم و خاندانی را نشان دهم كه غم دیدهاند، اما پای اعتقادشان و حق ایستادهاند و ما هم دنبالهرو و پیرو آنهاییم. ما هم همین حالت را داریم و مظلوم و مقتدریم. هم پای كار ایستادهایم و هم غمدیده و مظلوم هستیم.
وقتی از سرابی میخواهم درباره تاثیر روضهها بر روحیاتش و ورود آنها به كار توضیح دهد، میگوید ترجیح میدهم درباره كار صحبت كنم و به خودم نپردازم. وقتی اصرار میكنم تا كمی در این باره توضیح دهد، میگوید: پیروی از حضرات معصومین آتشی است كه هرگز خاموش نمیشود و میشود دربارهاش همان مصرع حافظ را گفت كه آتشی كه نمیرد همیشه در دل ماست. این آتش در دل ماست، جایی حسن روحالامین از دل آن بیرون میآید، یك جایی دیوارنگاره ما و دیگر آثار عاشورایی.
او اظهار میكند: اگر كسی دنبال ریشه این كارها باشد باید آن را در روضهها و فرهنگ شیعه بیابد، نه در درون ما. چیز ویژهای در من نیست، تنها آنچه اتفاق افتاده و از طریق فرهنگ شیعه با آن روبهروییم در ما منعكس میشود. توجه به سرمنشأ همیشه میتواند ما را به اراده آثار ارزشمندی در این زمینه برساند.