به گزارش حلقه وصل، دو داستان از تازه ترین منشورات نشر نیستان با نام های «طلوع روز چهارم» و «حاء مشدد» در محل فرهنگسرای رسانه با حضور سید مهدی شجاعی، قاسمعلی فراست، امیر دژاکام، سید علی شجاعی، جواد جزینی، علی آقاغفار و با اجرای اسماعیل باستانی رونمایی و بررسی شد.
در این نشست ابتدا فراست درباره لزوم پرداختن به دین و نوشتن داستان های دینی و مذهبی گفت: ما باوری به نام دین داریم که تفسیرپذیر است. نگاه آدم ها به این ساحت باعث می شود برداشتهای متفاوت و حتی متضادی به این مقوله داشته باشند. مظلومیت دین تا حدی است که برخی به نام دین، گردن می زنند و برخی هم به نام همان دین، خودشان را شهید می خوانند در حالی که باید پرسید خود دین کجاست؟ به نظر من باید نگاه ما به دین شخصی باشد و هر کسی آزاد باشد که نسبتش را با دین مشخص کند.
امیر دژاکام نیز در این باره گفت: وقتی به فهمی از دین رسیدیم، می توانیم بگوییم که ادبیات دینی مهم است یا نه؟ پاسخ سئوال درباره این که نوشتن داستان های دینی به درد کسی می خورد؟ بله/ نه است؛ یعنی بنا بر شرایط خاص، تغییر می کند.
فراست در ادامه افزود: فلسفه همه ادیان این بوده که راحت زندگی کنیم و به سعادت برسیم. هر جایی که بخشنامه های دینی برای ما مزاحمت ایجاد کرده است، از ساحت دین فاصله گرفته ایم.
در بخش بعدی مراسم، فاطمه سلیمانی ازندریانی و عترت اسماعیلی درباره چگونگی شکل گیری این کتاب ها توضیحاتی ارائه دادند.
سلیمانی ازندریانی گفت: این سومین کتابی است که در حوزه ادبیات دینی نوشته ام و انتشارات نیستان با توجه به شناختی که از علایق من در این حوزه داشت، نوشتن آن را به من سفارش داد.
عترت اسماعیلی نیز توضیح داد: من برای برنامه رادیو هفت در ایام محرم متن هایی را می نوشتم که مورد توجه قرار گرفت و مجموعه ای از آن ها را برای نشر نیستان فرستادم. آقای سید علی شجاعی آن ها را خواند و مورد توجهشان قرار گرفت لذا چون معلم انشا هستم، از ایشان خواهش کردم کارگاه داستان نویسی برای شاگردان دبیرستانم برگزار کنند. در این کارگاه من هم چیزهای زیادی آموختم و منجر به پیشنهاد ایشان برای نوشتن داستانی درباره زندگی حکیمه خاتون شد. ایشان بزرگوارانه دست من را گرفتند و به کلماتم جان دادند تا این داستان شکل گرفت.
در ادامه قاسمعلی فراست در پاسخ به این سوال که «چرا باید داستان حاء مشدد را خواند؟» گفت: ابتدا باید مقدمه ای را ذکر کنم. نوشتن داستان درباره موضوعات دینی مشکلات زیادی دارد. در دنیای معاصر، دو گروه به نوشتن داستان مذهبی رو می آورند. یکی از این دسته ها کاسبان دین هستند که این دو نویسنده اصلا در این گروه جا نمی گیرند. نوشتن داستان دینی چون پژوهش محور است با سختی های خاصی همراه است. در داستان های دینی چون خواننده موضوع داستان را می داند، دنبال انتهای داستان نیست و نویسنده باید ترفندهایی به کار ببرد که خواننده داستانش را دنبال کند.
وی ادامه داد: در داستان تاریخی معیارهای خاصی وجوددارد که نمی توان آن را با معیار تاریخ بسنجیم و باید با همان معیارهای داستانی سنجیده شود لذا نویسنده می تواند در جاهایی به شرط این که با تاریخ در تضاد نباشد، تغییراتی را در روایت خود ایجاد کند.
امیر دژاکام نیز در ادامه پاسخ به این سئوال گفت: تاریخ، تاریخ است و داستان، داستان. کسی که دنبال تاریخ باشد، تاریخ می خواند ولی متن هایی که پیش روی ماست، داستان است. طبیعی است که رسیدن به فهم مشترک بین انسان ها سخت است و همین تفاوت هاست که زندگی را زیبا می کند.
وی با اشاره به این که حافظ شیرازی فقط یک کتاب دارد و به قول یکی از دوستان، اگر امروز بود نمی توانست عضو کانون نویسندگان شود چون شرط عضویت در این کانون، داشتن حداقل دو کتاب است! گفت: خیلی ها صد کتاب داشته اند اما ماندگار نشده اند. کارهای ضعیف در طول تاریخ به مرور از بین می روند و این، یک ممیزی طبیعی است.
فراست سخنانش را درباره حاء مشدد اینگونه ادامه داد: پژوهش برای این داستان بسیار سخت است و من دست نویسنده آن را می بوسم. کتاب با سکوی پرتابی بسیار خوب آغاز می شود و با تعابیری مانند آن به پایان می رسد. ویژگی دیگر این کتاب، شخصیت دختر جعفر کذاب است که به رغم خباثت پدرش، بسیار دوست داشتنی است. اسم کتاب هم زیباست و از ابتدای نام های حکیمه خاتون و حُدیثه تشکیل شده و در طرح جلد کتاب هم این دو نام به خوبی و زیبایی طراحی شده است. در مقابل، لیلا که همسر یکی از نگهبانان امام است، آدمی خشمگین و خبیثی است.
امیر دژاکام نیز ادامه سخنانش را به تعریف انواع فهم اعم از عقلانی و احساسی اختصاص داد و گفت: ما در اثر هنری می توانیم احساسی عمل کنیم یا عقلانی. اگر بخواهیم با جهان ارتباط برقرار کنیم، باید در نوشته هایمان فاکتور عقلانیت را مدنظر داشته باشیم. عقلانیت، مکمل احساس است و امروزه به آثاری نیاز داریم که بر اساس عقلانیت نوشته شود و فقط احساسی نباشد.
دژاکام همچنین تصریح کرد: متن هر دو کتاب ظرفیت صوتی شدن را دارد و اگر نسخه صوتی آن ها تهیه شود حتما مورد توجه قرار می گیرند.
فراست درباره «ای کاش های داستان» حاء مشدد گفت: در شروع داستان با چند شخصیت ناگهانی روبرو می شویم که معرفی کاملی ندارند و ممکن است خواننده آن ها را در روند داستان گم کند. کتاب به رغم شروع بسیار زیبایی که دارد در ادامه سخت خوان می شود و این به خاطر برخی شخصیت های برساخته است. به نظرم نویسنده در بازخوانی دوباره کتاب وقت کمی گذاشته چون هنوز جملات ثقیلی وجود دارد که می شود آن ها را اصلاح کرد. ما با نوشتن داستان مذهبی قرار است به انسان های مذهبی اضافه کنیم و به همین خاطر باید از فضای احساسی خارج شویم.
در بخش بعدی برنامه، امیر دژاکام گفت: این دو نویسنده از یک آبشخور مشترک نوشیده اند که حاصل از فرهنگ شرق است. در آثار داستانی شرق مثل هزار و یک شب و طوطی نامه و امثال آن، شاهد تولد قصه ها در هم هستیم و قصه ها مثل آثار غربی، حالت گذشته، حال و آینده ندارد و به صورت حلقوی، زمان ها جابجا می شود. در شرق، قصه ها ماتریالیستی و علت و معلولی نیستند و هر جا که نیاز باشد، حادثه ای شکل می گیرد. به نظر من «طلوع روز چهارم» کتاب راحت خوانی است.
قاسمعلی فراست، نویسنده و استاد داستان نویسی درباره «طلوع روز چهارم» گفت: این کتاب علی رغم حجم زیادی که دارد، خوشخوان است. این کتاب وضع حمل فاطمه بنت اسد را با زبان حال و در زمان حال بیان کرده است و این به ما کمک می کند که ببینیم شخصیت داستان چگونه قدم به قدم جلو می رود. نویسنده در این داستان مادرهای مشابه را در طول تاریخ پیدا کرده و در دل داستان آورده است. روزه سکوت فاطمه بنت اسد نیز از نکته های زیبای این داستان است.
فاطمه سلیمانی ازندریانی در این بخش ضمن توضیحاتی درباره شکل گیری «طلوع روز چهارم» گفت: قرار بود یا داستان فاطمه بنت اسد را بنویسم و یا داستان آن چهار بانو را به صورت داستان های کوتاه بنویسم که تصمیم گرفتم ترکیبی از این موضوعات را به صورت رمان بنویسم چون در دوران فعلی رمان بیشتر مورد توجه خوانندگان است.
فراست درباره «ای کاش های» طلوع روز چهارم تصریح کرد: در جاهایی از داستان ظرفیت تعلیقی خوبی وجود داشته که نویسنده آن را رها کرده است. در صفحه 201 مسئله و کششی برای ادامه داستان نداریم اما ناگهان وضعیت تغییر می کند. شهامت نویسنده به این است که تا جایی که به داستان ضربه نمی زند، کلمات اضافی را از داستانش بردارد و نوشته اش را مینیاتوری و ریزبافت کند. صفحه 236 ابتدای فصل شروع خوبی دارد اما در برخی از فصل ها با شروع های خوبی روبرو نیستیم.
دژاکام در ادامه نکته ظریفی را بیان کرد و گفت: همه تجربیات با زبان منتقل می شود و اگر زبان الکن باشد، تجربیات به خوبی منتقل نمی شود. زبان باید با واژگان درست، تجربه شهودی ما را منتقل کند. به نظر من هر نویسنده ای باید مجموعه کتاب های سعدی را با دقت بخواند چون در این انتخاب زبان و نحوه استفاده از آن بسیار راهگشاست.
سید مهدی شجاعی نیز که اواخر برنامه در سالن حضور یافت به روی سن رفت و گفت: یکی از دشواری های کار مذهبی، مصیبت دسترسی به منابع و اسناد است. این عزیزان برای تک تک جملات کتاب هایشان سراغ منابع رفته اند که کار جانفرسایی است. همانطور که می دانیم در مقطعی همه منابع موجود از پیامبر مکرم اسلام را به بهانه حفظ و حراست جمع آوری کردند امام همه آن ها را سوزاندند. مصیبت امروز ما هم فضایی است که نویسنده باید خلق کند چون ذهنیت مخاطب امروزی بکر و بدون پیش فرض نیست. در چهاردهه پیشین ذهنیت هایی از دین برای مخاطبان شکل گرفته که زدن حرف درست در برابر غلط هایی که در ذهن ها جا گرفته کار سختی است. حضرت موسی با خداوند گفتگوهای جالبی دارد و خداوند در یکی از این گفتگوها می گوید: کاری کن که بندگانم من را دوست داشته باشند.ارائه تحلیل های درست و مقابله با تحریف ها بزرگترین نقش این نویسندگان است.
در پایان این مراسم، از کتابهای طلوع روز چهارم و حاء مشدد رونمایی شد، پوستر آیین رونمایی توسط حاضران امضا شد و همه حضار به اتفاق عکسی یادگاری به ثبت رساندند.
*میثم رشیدی مهرآبادی