سرویس حاشیه نگاری _ محمد زندی: «کوری» عنوان فیلم تازه کمال تبریزی است که به وسیله آن قرار است وی نیز وارد باشگاه فیلمسازان هستهای شود. تبریزی قرار است با محور قراردادن فعالیتهای سازمان منافقین به خیانتهای این سازمان در موضوع هستهای بپردازد.
فیلم جدید تبریزی به تهیهکنندگی «منوچهر محمدی» قرار است در آیندهای نزدیک به پیشتولید برسد و تاکنون حضور «مینا ساداتی» در نقش اصلی آن قطعی شده است.
اما باشگاه فیلمسازان هستهای در چند سال گذشته رونق قابل توجهی داشته است. هرچند باید بنیان فیلمهای هستهای را نه در سینما بلکه در دنیای مستند جستجو کرد. به عنوان مثال مستند دیدنی «مهارنشده» به عنوان یکی از اولین مستندهایی بود که در این زمینه تولید شد و توجه بسیاری را به خود جلب کرد.
نکته اینجا بود که با وجود این اهمیت، همچنان سینما خود را نسبت به این مسئله بیعلاقه نشان میداد و رسانه ملی نیز با فیلمهای تلویزیونی همچون «عملیات پایتخت» کارنامه درخشانی در این زمینه نداشت و این مجموعهها اکثرا از کیفیت بالایی چه در زمینه فنی و چه در زمینه محتوا محروم بودند.
قطار فیلمهای هستهای به راه افتاد!
اولین قدم در این زمینه را تلویزیون با مجوعه کوتاه «پازل» برداشت. این مجموعه که به کارگردانی ابراهیم شیبانی و با حضور رضا کیانیان به عنوان نقش اول به روی آنتن شبکه اول سیما رفت، درباره خرابکاری صنعتی در تاسیسات هستهای کشور بود. جاسوسان در یکی از برنامههای سازمان انرژی هستهای خللی وارد میکنند تا ایران در برابر خبرنگاران و مدعوین خارجی تحقیر شود اما وزارت اطلاعات این موضوع را کشف میکند و تلاش دارد این توطئه را خنثی کند.
«پازل» از کیفیت فنی و محتوایی خوبی برخوردار بود و برای اولین بار روشهای پیچیده و فنی ماموران وزارت اطلاعات را در برخورد با جاسوسان نشان میداد.
پس از این مجموعه نسبتا موفق که البته بدون تبلیغات به روی آنتن شبکه یک رفت، فیلم سینمایی «روباه» به نویسندگی و کارگردانی «بهروز افخمی» به جشواره فجر و در نهایت به سینما آمد.
داستان «روباه» درباره یک مامور اسرائیلی بود که برای دور جدید ترور دانشمندان هستهای به ایران فرستاده میشود. این مامور ورزیده تنها کار میکند و از همکاری آدمهای فریب خورده و یکبار مصرف استفاده میکند که تا آخرین لحظه از ماموریت خود خبر ندارند. یک موتورسوار مسافرکش در دام او میافتد و نادانسته برای ترور تعلیم میبیند و ...
فیلم از کارگردانی خبره که سینما را میشناسد، بهره میبرد و به همین جهت از سرعت و شتاب لازم اینگونه آثار برخوردار بود و با وجود فیلمنامه نه چندان خوب، موفقیت نسبی را کسب کرد.
پس از این فیلم مدتی پیش نیز تلویزیون مجموعهای را پخش کرد که به نظر میرسید اثر متفاوتی در این حوزه باشد: «تعبیر وارونه یک رویا»!
با توجه به ساخته قبلی این فیلمساز در تلویزیون یعنی «مرگ تدریجی یک رویا» که کششهای دراماتیک جذابی را داشت، انتظار میرفت این مجموعه نیز با توجه به داستان جذابش، اثر موفقی باشد.
این سریال نیز درباره تلاش سرویسهای اسرائیلی برای ترور دانشمند هستهای بود که البته جیرانی با کمی تعلیق سعی در پیچیده کردن داستان داشت.
«تعبیر وارونه یک رویا» برخی مولفههای دراماتیک خوبی داشت اما متاسفانه در طول سریال با نمایش مضحکی که از فعالیتهای امنیتی جاسوسها و تیم وزارت اطلاعات نشان داد، عملا شاهد یک سقوط بودیم و شاید این مجموعه تنها خود را به بند نازک وجه دراماتیک اثر گره زد تا از افتادن در پرتگاه، نجات یابد.
اما با وجود این سابقه در تولید آثار سینمایی و تلویزیونی با موضوع انرژی هستهای، قطار ساخت فیلم درباره دانشمندان هستهای همچنان به حرکت خود ادامه میدهد و این روزها «ابراهیم حاتمیکیا» نیز وارد این جرگه شده است و فیلم «بادیگارد» را با بازی پرویز پرستویی در دست ساخت دارد.
کمال تبریزی هم دیگر کارگردان سینمای ایران است که وی نیز ظاهرا در حال پیوستن به این جریان است.
در این میان اما در رابطه با این موضوع دو نکته بسیار قابل توجه است:
نخست اینکه عموما در این فیلمها شاهد داستانی کلیشهای هستیم: تلاش یک جاسوس یا یک تیم ترور برای ترور یکی از دانشمندان هستهای و خرابکاری در چرخه فعالیت هستهای ایران! لذا با ادامه این روند، فیلمهای سینمایی از این دست تبدیل به مجموعههایی تکراری خواهند شد که در هر قسمت یک جاسوس به دنبال ترور دانشمند هستهای است که این مساله بدون شک از ارزش تماشای این فیلمها میکاهد.
نکته دوم عدم موقعیتشناسی فیلمسازان در ساخت اینگونه فیلمها و یا دولتی و سفارشی بودن آنها است. سوال اینجاست که چرا در حالی که تا دو سال پس از ترور دانشمندان هستهای کسی از اهالی سینما علاقهای به این نوع از فیلمها نشان نمیداد و این موضوع حتی انتقاد خانوادههای شهدای هستهای را نیز در پی داشت، چرا به یکباره سیل تولید اینگونه فیلمها جریان گرفته است؟!