
به گزارش حلقه وصل، ما میخواهیم شهید بشویم راهش را نشان دهید، اصلاً شهید یعنی چه؟ چرا شهید بشویم؟ چه راهی بهتر از خواندن روحیات شهدا و عمل به آن، خاطرات زیاد است کدام را عمل کنیم؟ طبیعی است، آن چه به کار ما میآید، اگر دانشجوییم، الگوی من دانشجویی است که محیطش را خدایی کرد و شهید شد، اگر کاسبیم آینه من کاسب شهیدی است که خداشناس بود، اگر اداریایم باید سراغ شهید کارمندی برویم که لحظهای از خدمت به خلق غافل نشد بلکه بالاتر، هر شغلی میخواهی انتخاب کن و هر آن چه میخواهی بیاندیش جز این که به خود متکبر مشو و از خودت بگذر و یک لحظه بیکار مباش و یک آن بی فکر یار، چرخی نزن، یاد و راه شهدا یعنی همین.
فقط خدا عظیم است و تنها او اعلی هست و لاغیر، نازیدن به استعداد و فهم و خدمت و حالات خود، دامی جز نفس فریبنده شیطان نیست، اگر گذشتی شک مکن شهیدی، خواه در دنیا باشی و یا نباشی و اگر نگذشتی همچون غوّاصی دل به دریای اندیشه زن، در رکوع و سجود تنها خدا را عظیم و اعلی میخوانی ولی در عمل، در امیال نفسانی غرق شدهای، خدا بزرگ است، بزرگ تر از من و تو، بزرگتر از آن چه ما را اسیر خود قرار داد و خدا بیهمتاست، شهیدان راه خدا برای رسیدن به مراد (معبود ازلی) از همه چیز خود گذشتند؛ از مقام رنگین دنیا و شهوتهای ننگین آن، مهر مادر و همسر و فرزند و ... ما از اوییم و به او بازمیگردیم و قبله جان ما خدای محمد(ص) است.
بعضیها فکر میکنند که عشق زندگی را شکل میدهد و قوام حیات بشر به عشق است ولی باید گفت که آن چه سبب حرکت، نشاط، سربلندی و موفقیت هر مجموعه از مجموعههای بشری و غیربشری میشود، دوستی است، آن چه در افق دید هستی است (مانند افق رویداد کهکشانها و سیارات)، محبّت است و جاذبه مطلقی که هیچ چیز را از خود عبور نداده و گسیل نمیدهد، همین محبّت است.
این شیفتگی (نه فریفتگی) متقابل است که حیات بشر را معنا داده و از پوچی محض به باوری عمیق که مخرب اعضا و جوارح او نیز هست میرساند، آری! رفتار انسانی در شکفتن استعدادهای نایاب خود، گوشهای از این منشأ غیر قابل گذر است که در صحنههای مختلف در حال لمس و عرضه است.
جنگ و جبهه نیز پرتویی برتر از این حماسه تکوینی است که در استعدادهای ناشکفته و یا ناپیدا، بروز و ظهوری بس شگفت یافت، خاطرات ۸ ساله جنگ و دفاع مقدس و حوادث قبل از آن، مملو از این گونه حماسههاست که با تلخیها و شیرینیهای خود نتیجهای بس عظیم در تاریخ معاصر ایران و جهان برجای گذاشته است، عبرت از گذشته و کمک و استمداد از دستاوردهای موفق گذشته، معبری برای چشمانداز آینده ماست.
مهمترین درسآموزی ما از جنگ، خودباوریست، مبنایی فراتر از تصور ابتداییمان، کما این که در انقلاب نیز همین گونه بوده است، پیروزی نیروی دفاعی که باید با تردید آن را نیروی مصطلح مسلح نامید در برابر دشمن موشپنجه، دارای معدلگیری طبیعیای در ارزیابیهای معمول نظامی نیست، باید پرداخت آن نیرویی که منشأ این نوآوری و شکوفایی ناباورانه شد چه بود و آیا امروز نیز با همان منشأ و با همان قدرت میتوان پا برجایی و ثبات را تضمین کرد؟
ما در عبرت از گذشته مان، استفاده از تجاربمان، در دیدن عمیق اعقابمان دارای ضعف اساسی هستیم، به جای رفتن به سمت اسطورهسازی به معنای غلط ـ که افرادی نیز بهدنبال آن هستند ـ یعنی همان نمادسازیهای بیرونق و سمبلبندیهای بیهوده به باور کار آنان برسیم، اسطوره باید عملی شود و الا ممکن است قاب عکسی را بماند که در گذار زمان، گرد وخاک نیز بردارد و دیگر حتی آن را به دید اعتنایی نیز ننگرند.
اخلاق و خلاقیت، دو عنصر مهم این عرصه است، مثل تمام میادین همانند دیگر که امید است با همت همه به این راستا نایل شویم.
وصیتنامههای شهدا هر یک سند چشماندازی به آینده است، بیاییم آنان را و پیامشان را جدیتر بگیریم، تعارضات خانمانبرانداز را مانند دندان فاسد برکنیم و عمل را سرمشق هر شبانهروز خود کنیم.
منبع: فارس