
به گزارش حلقه وصل: «مسطورا»، طرحی است که با هدف زمینهسازی برای تجربه زندگی با آیههای قرآن کریم ایجاد شده است. تمرکز این پویش بر تبیین و حفظ آیات موضوعی قرآن کریم است و فرصتی را فراهم کرده تا عموم مردم، امکان مشاهده و تولید محتواهای قرآنی پیرامون زندگی با آیههای منتخب قرآن کریم را داشته باشند.
در ادامه سطر اول این طرح با عنوان «طرحی نو از قرآن» که مربوط به آیه ۲ سوره بقره است را بررسی میکنیم:
«ذَٰلِكَ الْكِتَابُ» آن کتابی است [که از سمت خدای بزرگ برای شما انسانها فرستاده شده است تا بر اساس آن، زندگی دنیوی و اخروی خودتان را مدیریت کنید.] «لَا رَيْبَ فِيهِ» در آن کتاب هیچ شک و تردیدی وجود ندارد؛ [زیرا هیچ بشری توان نوشتن و آوردن چنین کتابی را ندارد و تمامش ازطرف خدای متعال نازل شده است.] «هُدًى لِلْمُتَّقِينَ» [آن کتاب باعظمت،] هدایت کننده انسانهای باتقوا است. [قرآن کریم از گمراهیها و تاریکیها به سمت خوشبختی و نور هدایت میکند. آنهایی که اهل سرکشی، طغیان و گناه باشند و احساس بینیازی از هدایتهای خدا کنند، از هدایتهای آن کتاب، بیبهره خواهند ماند.]
صد نامه فرستادم، صد راه نشان دادم/ یا نامه نمیخوانی، یا راه نمیدانی!
نامه، در زبان فارسی یک معنای آن کتاب است؛ نظامی هم میگفت:
ای نام تو بهترین سرآغاز/ بی نام تو، نامه کی کنم باز؟
البته در زبان عربی، این قضیه برعکس است و کتاب یعنی نامه. «ذَٰلِكَ الْكِتَابُ» یعنی آن نامهایی که من برای تکتک شما نوشتم و چقدر رفاقت و چقدر صمیمیت در دل همین واژه نشسته است! محتوای نامه هم حرفهایی است که اگر نمیگفتم از کف تو میرفت، حرفهایی که «وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ» است، یعنی اصلا نمیتوانستی بدانی! من یک چنین حرفهایی با تو در میان گذاشتم. درست مثل همان کارهایی که در عالم طبیعت کردم؛ گندم را آفریدم، چون آفرینش گندم کار تو نبود. اما دیگر این گندم را آرد، و آرد را نان، و نان را لقمه نکردم و لقمه را در دهان تو نگذاشتم؛ در عالم حقیقت هم، دقیقا به همین روال و منوال رفتار نمودم.
حرفهایی با تو در میان گذاشتم که برای تو حکایت همان دانههای گندم را داشت. پس حال که چنین است، «خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ» این نامه را خوب بگیر و سخت به کار ببند.
سعی کنید با قرآن آشنا بشوید. سعی کنید محتاج این نباشید که آیههایی را من بیایم برایتان معنا کنم. خودتان را به این گنج بیپایان و دریای بیکران نزدیک کنید. بنده مکرر این توصیه را کردم و هر وقتیکه این توصیه را نمیکنم، احساس میکنم باری بر دوش من است. اولا احساس وظیفه میکنم به شما بگویم الزام است به قرآن مراجعه کنید. وای به حالت! وای به حال آنهایی که مردم را از قرآن دور میکنند، از قرآن میرمانند، به بهانهها و معاذیر گوناگون نمیگذارند مردم قرآن را باز کنند به قصد فهمیدن! وای به حالشان!
همان طوری که پیغمبر خدا فرموده است: «فَاِذَا التَبَسَت عَلَیکُمُ الفِتَنُ، کَقِطَعِ الَّیلِ المُظلِمِ فَعَلَیکُم بِالقُرآنِ» آن روزی که فتنهها مثل پارههای شب سیاه بر زندگی شما سایه بیفکند، بر شما باد به قرآن! کی است آن روز؟ فتنههای تاریک مثل شب را نمیبینیم؟ راههای عوضی را در مقابل چشمهای نابینا و نزدیک بینمان مشاهده نمیکنیم؟ دزدان و غولها و راهزنها را از هر سویی و به هر شکلی، چشم بینا نمیبیند؟ پس کی باید به قرآن رجوع کرد؟ برای کی است؟ برای وقتی که امام زمان بیاید؟! او که خودش قرآن ناطق است. امروز روزی است که به قرآن مراجعه باید بکنیم.