به گزارش حلقه وصل: به نقل از فارس، ۱۷ شهریورماه سالروز یکی از جنایات مهم رژیم پهلوی در شهر تهران است. در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷، مدعیان آزادی و ورود به دروازه تمدن با اسلحههای گرم خود در میدان ژاله قتلعامی را به راه انداختند که تا به امروز در یاد و خاطره بسیاری از ایرانیان حک شده است. برای بررسی این فاجعه تلخ با ایمان حسین قزلایاق، پژوهشگر تاریخ گفتوگویی داشتیم که در ادامه حاصل کار را میخوانید.
آغاز نهضت کجا بود؟
قزلایاق در ابتدا گفت: در آغاز بحث باید زمان و چگونگی شکلگیری اعترضات مردمی و جنبش انقلابی مردم ایران را مورد بررسی قرار داد تا دید زمینه و عوامل به وجود آمدن جمعه سیاه یا همان ۱۷ شهریور چه بوده است. برای بررسی زمینههای انقلاب اسلامی و شروع این نهضت معمولا به خرداد ۴۲ و قیام ۱۵ خرداد اشاره میشود؛ اما این زمینه را باید از قبلتر از این واقعه و از سقوط رضاخان در شهریور ۱۳۲۰ پیگیری کرد. با اشغال ایران توسط متفقین و کنار رفتن رضاخان، سیاستهای ضددینی حاکمیت پهلوی هم کمی تعدیل و مخدوش میشود که فضا را برای فعالیتهای دینی افراد مذهبی باز گذاشت.
بیشتر بخوانید:
«جمعه سیاه» در کتب تاریخی ایران
دو اقدام مهم جریان اسلامی در مبارزه با شاه
وی افزود: در این برهه نیروهای مذهبی دست به اقدامات گوناگونی زدند؛ به طور مثال افرادی مثل آیتالله حائری و بروجردی حوزه های علمیه را تقویت کرده و همت خود را صرف تربیت نیروهای روحانی کردند. در کنار آنان افرادی دیگر نظیر آیت الله کاشانی و شهید نواب صفوی ضمن تقویت روحانیت، سعی کردند دگرباره جنبه اجتماعی دین را برجسته سازند، چرا که پهلوی اول تلاش بسیاری کرده بود تا این جنبه از دین را به کلی به حاشیه براند. این دو فعالیت مهم ادامه پیدا میکند تا اینکه در ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ در شخصیت کسی چون حضرت امام خمینی تجمیع پیدا کرده و ایشان نماد کسی است که هم بر تقویت حوزه و مراکز دینی تأکید دارد و هم توجه ویژهای را نسبت به سیاسی و اجتماعی بودن دین صرف میکند.
ظهور امام خمینی به عنوان تجمیع مبارزات اسلامی
نوینسده کتاب «بازار تهران، تحولات سیاسی و انقلابی» ادامه داد: درباره زمینه و علل این سیاست که توسط قشر مذهبی پیگیری شد باید بگوییم که مشی ضددینی از مشروطه که اوجش زمان رضاخان بود آنان را وادار کرد که به اشکال مختلف در برابر این سیاست ضداسلامی برخیزند. همانطور که گفته شد پیگیری این فعالیتها خود را در قالب شخصیت حضرت امام نشان داد، کسی که از ۱۵ خرداد ۴۲ به عنوان یک رهبر دینی و سیاسی به ابعاد مختلف جامعه نظیر فرهنگ، اجتماع و سیاست رنگ و بوی انقلابی بخشید. از سال۴۲ به بعد صبغه فعالیتهای دینخواهی مردم و بالاخص روحانیت جنبه سیاسی پیدا میکند. افرادی که در بازه زمانی سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۲ تربیت شده بودند حال دینخواهی خود را در قالبهای سیاسی دنبال میکردند. از آن طرف هم حضرت امام در اقدامی مهم، سعی کرد برای این نهضت سیاسی و دینی یک تبیین ایدئولوژیک صورتبندی کند و نتیجه آن دروس ولایتفقیه ایشان در نجف اشرف در باب حکومت اسلامی و تشریح اسلام سیاسی بود.
مرگ آقاسیدمصطفی و برجستگی شور انقلابی
قزلایاق گفت: اگر ما برای «انقلاب» سه وجه رهبری، ایدئولوژی و بسیج تودهای را لحاظ کنیم. رهبری و ایدئولوژی توسط خود حضرت امام خمینی پیگیری میشود و بسیج مردمی و حضور اشخاص در ابعاد گوناگونی نظیر دانشگاهها، بازاریان، وعاظ و اهالی منبر، امامان جماعت، علما و مردم متدین در قالب هیأتهای دینی دنبال میشد تا سه وجه اصلی انقلاب اسلامی را تکمیل کنند. این فرایند ادامه پیدا میکند تا آبان سال ۱۳۵۶ که مرگ مشکوک فرزند امام، آقا سیدمصطفی رخ میدهد. از اینجا به بعد دیگر فاز انقلابی و سازماندهی مردمی علیه رژیم برجستگی خاصی پیدا میکند. وقایع مختلفی نظیر یادداشت موهن احمد رشیدی مطلق، قیام ۱۹ دی مردم قم در اعتراض به این یادداشت و سرکوب آنان و واقعه چهلمهایی که از بهمن ۵۶ در بزرگداشت شهدای قیام ۱۹ دی آغاز شد، سیر انقلابی را تندتر کرده بود و روزبهروز بسیج تودهای در ضدیت با پهلوی را تقویت. تب و تاب انقلابی ادامه داشت تا اینکه تصمیم گرفته شد در روز عیدفطر در ۱۶ شهریور ۵۷ از تپههای قیطریه تا میدان آزادی یک راهپیمایی گسترده به راه بیفتد و این اقدام در راستای همان تظاهرات گستردهای است که از ماهها قبل آغاز شده بود.
۱۷ شهریور و کشتارِ در یک تظاهرات ساده
او بیان کرد: این راهپیمایی و ابعاد گسترده آن خطری جدی برای رژیم محسوب میشد و آنان به خوبی شاهد آن بودند که این تظاهرات و اعتراضات سیاسی چگونه عرصه را علیه آنان کرده است. بنابراین تصمیمی که رژیم پهلوی گرفت اعلام حکومت نظامی در ۱۲ شهر ایران در شب ۱۷ شهریور بود. آن زمان فضای رسانهای به این گستردگیی نبوده و بسیاری از مردم اساساً اطلاعی از حکومت نظامی نداشتند لذا آنان مثل مواقع دیگر دست به تظاهرات زدند، غافل از حکومت نظامی و شرایط حساس که موجب شد حاکمیت پهلوی برای سرکوب این تظاهرات ساده دست به سلاح ببرد و بسیاری از مردم را در میدان ژاله سابق که همان روز میدان شهدا شد کشته و زخمی سازد.
این تاریخپژوه در انتها گفت: درباب ارقام کشته شدگان این واقعه تلخ عدد دقیقی در دست نیست، اما عبارت جمعه سیاه که از همان زمان توسط مردم و مورخین تاریخی انتخاب شد به خوبی عمق فاجعه را میتواند نشان دهد. میدان ژاله از همان روز با دستانی که به خون مردم آغشته بود به میدان شهدا بدل شد و جمعه ۱۷ شهریور به جمعه سیاه. طبیعی است که رژیم پهلوی آمار را کمتر از واقعیت بیان کند، اما طبق تاریخ شفاهی موجود عدد بیش از چیزی است که رسانههای رژیم گفتند. فارغ از این، حتی رسانههای خارجی هم به عمق این فاجعه اشاره داشتند و آن را به عنوان یک کشتار مخابره کردند.