به گزارش حلقه وصل، سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر از ۹ بهمن ماه با برگزاری آئین افتتاحیه بصورت رسمی کار خود را آغاز کرد و جشن سال جدید سینمای ایران فرا رسید. همانند سالهای گذشته، مشرق در ایام برگزاری جشنواره، نقدهای مختلف و متنوعی از منتقدان و صاحبنظران این حوزه را بر فیلمهای در حال اکران منتشر خواهد. همچنین برای هر روز اکران، گزارشی با عنوان روزنامچه فجر به مخاطبان ارائه خواهد شد که گزارشی از فیلمهای اکران شده (در سانس اصحاب رسانه و منتقدان) خواهد بود.
شماره ۱۷: فیلم بیست و سه نفر / مهدی جعفری
نویسنده: علیرضا پارسا
۲۳ نفر یا بیست و سه نفر، گروهی از رزمندگان نوجوان ایرانی بودند که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. این گروه کم سن و سال بین ۱۳ تا ۱۷ سال سن داشتند و اکثراً از تیپ ثارالله کرمان اعزام شده بودند و در اردیبهشت ۱۳۶۱ در مرحله مقدماتی عملیات بیتالمقدس در مناطق مختلف جبهه اسیر شدند.
صدام حسین پس از آگاهی از این موضوع و دیدن گزارش اسارت قوای ایرانی به دلیل شکست در خرمشهر سعی میکند از این ماجرا سوءاستفاده و به نفع خود بهرهبرداری تبلیغاتی نماید و دستور میدهد که آنها را از بقیه اسرا جدا کنند و به کاخ وی بیاورند.
در دیداری که این نوجوانان با شخص اول کشور عراق صدام حسین داشتند وی سعی میکند تا با ناراحت شدن از این موضوع که اینها کودکانی بیش نیستند که به زور به جنگ فرستاده شدند، با آنها احساس همدردی کند و به دختر کوچکش «حلا» میگوید که شاخه گلهایی را به آنها بدهد و بعد با آنها عکس یادگاری میگیرد و میگوید که بزودی با موافقت کمیته بینالمللی صلیب سرخ آنها را به ایران برمیگرداند.
مطبوعات عراق پس از این ماجرا فیلمها و عکسهایی از آنها منتشر میکنند و در تیتر روزنامههای عراق جمله معروف صدام را مینویسند: «کل اطفال العالم اطفالنا» همه بچههای دنیا بچههای ما هستند. این ۲۳ نفر که در موضع انفعالی قرار گرفته بودند اعتصاب غذا میکنند تا به جمع دیگر اسیران در اردوگاه بازگردند. آنها در نهایت پس از اتفاقات زیادی به خواسته خود میرسند ولی تا روز ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ در اسارت میمانند.
اسیر ایرانی دیگری به نام ملاصالح قاری مترجم صدام در این دیدار بود، بعدها پس از آزادی به جرم خیانت بازجویی گردید و نهایتاً با نامه حجت الاسلام سید علیاکبر ابوترابیفرد (سید آزادگان) آزاد شد.
تاکنون چندین کتاب و فیلم بر اساس اسناد موجود و خاطرات اسرا نوشته و ساخته شدهاست. کتاب «آن بیست و سه نفر» بر اساس خاطرات احمد یوسف زاده از انتشارات سوره مهر به چاپ رسیدهاست. حضرت آیتالله خامنهای، در نامهای از نویسنده این کتاب و بقیه این گروه قدردانی کردند.
در تاریخ ۴ و ۵ تیرماه ۱۳۹۴، در برنامه ویژه ماه عسل که هر ساله به مناسبت ماه رمضان از شبکه سوم تلویزیون ایران پخش میشود، این بیست و سه نفر حضور یافتند و ضمن پخش گوشههایی از فیلم دیدار با صدام و بیان خاطرات و ایراد مطالبی از آنان تقدیر به عمل آمد.
تاکنون چندین کتاب و فیلم بر اساس اسناد موجود و خاطرات وی و ۲۳ نفر اسیر نوجوان نوشته و ساخته شدهاست. حکایت این بیست و سه نفر آنقدر جذاب است که هر آورده هنری از رویدادهای مربوط به این گروه با استقبال مخاطبان مواجه خواهد شد. مهدی جعفری کارگردان فیلم سینمایی بیست و سه نفر، سال ۱۳۸۷ مستندی از خاطرات این گروه به تهیهکنندهای علیرضا رئیسیان ساخت که همچنان یکی از پرمخاطبترین مستندهای ساخته شده در تاریخ صدا و سیما در چهل سال اخیر است.
با توجه به استقبال مردمی از حضور این بیست و سه نفر و درخواست مردمی برای پخش مستندی که مهدی جعفری کارگردانی کرد، انتظار میرود که فیلم ساخته شده از رویدادهای مرتبط با این بیست و سه نفر، با توجه به کیفیت بالای آن، در گیشه سینما با استقبال خوبی مواجه شود و اگر هیأت انتخاب کمی خوش سلیقگی در شیوه داوریاش لحاظ کند، فیلم در رشته کارگردانی شایسته کاندیداتوری است.
میتوانیم به مهدی جعفری اعتماد کنیم؟
مهدی جعفری کارگردان خوش سلیقهای است، در مقام یک فیلمساز روشنفکر، سر سازمان سفارش دهنده فیلم را کلاه نگذاشته است. فیلم بیست و سه نفر میتوانست قرائتی روشنفکری داشته باشد، در ارائه تصویری خاکستری، یا کاملاً سمپاتیک از عراقی، تبدیل به ضد خودش شود. چون هرگاه ارگانی ارزشی سفارش فیلم به فیلمسازان روشنفکر میدهد، آنها بدون توجه به منویات سفارش دهنده، فیلم را با قرائتها، برداشتها و تلقیهای خودشان میسازند. اما بر خلاف تنگه ابوقریب، مهدی جعفری قرائت بسیار شفافی را از روزهای اسارت بیست و سه نفر ساخته است. نکته مهم این است که فیلمسازان روشنفکر ما هرگاه سراغ دهه شصت و جنگ رفتهاند سیاهترین تصویر ممکن را از آن دوره به نمایش گذاشتهاند. طبیعی بود که با توجه به اینکه فیلم دوران اسارت بیست و سه نفر نشان میدهد، کارگردان بدون هیچ پرهیزی، نقطه مقابل خواست ارگان سفارش دهنده را ترسیم کند.
اما ۱۵ دقیقه که از فیلم میگذرد، درخواهیم یافت، کارگردان ضمن اینکه فیلم سفارشی نساخته، با اینکه فرصت خوبی برایش فراهم بوده، روایت داستان را به یک سیاهنمایی تمام عیار رهنمون نکرده و از دوران اسارت برای ارائه مانیفست ضد جنگ بهره نبرده است.
«بیست و سه نفر» اثبات میکند، مهدی جعفری کارگردان مورد اعتماد و امینی است و در آینده از او میتوان استفاده بیشتری کرد. کما اینکه اگر زمان به عقب بازمیگشت و او کارگردانی «تنگه ابوقریب» را بر عهده میگرفت، خروجی اثر قطعاً به فیلم مورد اعتمادتری تبدیل میشد. این پاراگراف به معنی نفی شایستگیهای فیلم تنگه ابوقریب نیست، حتی به معنی نقد سازمان سفارش دهنده نیست.
سازمان سفارش دهنده بیست و سه نفر برای به ثمر رساندن آثاری نظیر بیست و سه نفر و تنگه ابوقریب و یافتن هنرمندان مورد اعتماد، به یقین مسیر سختی در پیش رو دارد و این سازمان حتی باید به بهرام توکلی فرصت ساخت تنگه ابوقریب را میداد، تا به تدریج سر و کله فیلمسازان مورد اعتمادتر و امینتر پیدا مثل مهدی جعفری شود.
مهدی جعفری یک کارگردان کاملاً قابل اعتماد است، در هالیوود هم همین نگاه حاکم است. کارگردانان انگلیسی، سوئدی، اسپانیایی و فرانسوی و حتی ازبکستانی مثل تیمور بکماتوف در هالیوود فعالیت میکنند و فیلم سفارش داده شده توسط استودیو و تهیهکنندگان ارشد را میسازند. این رویه بسیار حرفهای است.
فیلم بیست و سه نفر، میتوانست یک تراژدی تمام عیار از دوران اسارت باشد. کارگردان در توصیف فضای اسارت، ماجرا چندان طولانی نمیکند و از کش دادن قضیه امتناع میکند. روی تلخی تاکید ندارد، از شیرینی تمامی شخصیتهای اصلیاش استفاده میکند. برای چند شخصیت طناز اصلی از این جمع بیست و سهنفره، نقشه راه دراماتیک روشنی چیده است. نکته قابل تأمل توجه به شیرینی جنگ و لطافت دوران اسارت است. این مسئله سبب شده که مخاطبی که کمدیزده شده و در معرض آثار سخیفی مثل هزارپا و تگزاس قرار داد یک کمدی انتحاری ویژه را در متن یک تراژدی تاریخی تجربه کند. در واقع مبنای واقعیت و تاکید بر کمدی است که فیلم را میسازد.
با این حال فیلم بیست و سه نفر، کمدی نیست، یک تراژدی تمام عیار از دوران اسارت رزمندگان نوجوان این کشور است، اما از تمام کمدیهای جشنواره و اکران شده در سال گذشته زیباتر است. تفاوتش با سایر آثار کمدی این است که با واقعیت تنیدگی دارد. مثلاً صحنه بازجویی و ضبط صدا برای برنامه رادیویی بازجویی عراقی رفتار خشنی با اسرای نوجوان دارد اما برخوردهای کمیک رزمندگان نوجوان مخاطب را میخنداند اما در خشونت بازجوی عراقی به شکل ظریفی در ضمیر ناخودآگاه مخاطب نفوذ میکند. فیلم تاریخی نیاز به بازسازی دقیق وقایع دارد. همانطور که نرگس آبیار در «شبیکه ماه کامل شد»، صحنه اسارت مردم و کشتار به درستی بازسازی کرد. در این فیلم صحنه ملاقات بیست و سه نفر با صدام حسین، در شکلی نمایشی دقیق جاسازی شده است. انتخاب بازداشتگاهها و اسارتگاه، لوکیشنها، مخصوصاً استخبارات عراق، آنقدر طبیعی است که میتوان ادعا کرد، سیمرغ طراحی صحنه و لباس و حتی دکور سازی فیلم شایسته تقدیر است.
سازندگان از سوژهای که در قالب کتاب، فیلم مستند، کتاب صوتی، نمایشنامه رادیویی، برنامه تلویزیونی (تاک شو) بارها ساخته شده، فیلم سینمایی قابل اعتنایی ساختهاند که موفقیت خوبی در گیشه برای آن پیشبینی میشود.
پیشنهاد به دبیر جشنواره فیلم فجر
انتقادات فراوانی نسبت به عملکرد و رویه دبیر جشنواره میتوان مطرح کرد اما نباید از انصاف دور شویم که ابراهیم داروغهزاده علاقه و ابراز ارادت شخصی خود را به خانواده محترم و معزز شهدا هیچگاه پنهان نکرده است. متن سخنرانی او در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر، بر همین علقه گواهی میدهد. از سوی دیگر دبیر جشنواره دارای یک سیمرغ ویژه است که در پایان جشنواره فیلم فجر میتواند به مؤلف، کارگردان و یا هر هنرمندی اهدا کند. اگر این علقه و سیمرغ را در کنار هم قرار دهیم و جشنواره فیلم فجر بخواهد نسبتی مستقیم با فیلمهای نمایش داده در این بخش داده باشد، با حضور شخصیت ملاصالح قاری واقعی در پایان فیلم بیست و سه نفر، این حماسه آفرین که همچنان در قید حیات است، میتواند سیمرغ ویژه دبیر جشنواره را دریافت کند.
سیمرغ ویژه دبیر جشنواره میتواند به ملاصالح قاری تعلق بگیرد. او در پایان فیلم حضوری واقعی دارد. او خادم بوده اما به او نسبت خیانت دادهاند و همچنان زهر اسارت را در بدن دارد. شاید در کنار همه انتقادات، دبیر جشنواره فیلم فجر از این پیشنهاد برای باشکوهتر برگزار شدن اختتامیه سیوهفتمین میتواند استفاده کند.
منبع: مشرق