سرویس حاشیهنگاری _ وحید کرایلی: چندی پیش بود که محمد باقر قالیاف، شهردار کلانشهر تهران که این روزها بیش از همه چیز اقدامات فرهنگی و هنریاش به چشم میآید(نگارخانهای به وسعت یک شهر، جشنواره فیلم شهر، پردیس تئاتر تهران و ...)، در همایش «ارتقای کیفیت، آثار و محصولات فرهنگی» صحبتهایی داشت که قسمتی از آنها حرفِ دل بسیاری از دغدغهمندان و فعالین فرهنگی انقلاب اسلامی به شمار میرود. به همین دلیل به سراغ این موضوع رفتیم و آن را اندکی بیشتر بررسی کردیم.
قالیباف در این همایش با انتقاد از پیمانکاری فرهنگی گفت: «گاهی در کارهای فرهنگی اصولگرا نیستیم بلکه وصولگرا هستیم! یعنی بر اساس وصول بودجه و اعتبارات فعالیت فرهنگی انجام میدهیم نه بر اساس اصولگرایی؛ این در حالی است که اصولگرایی دارای مبانی است که با پول و بیپول هر چه که شد رسالت خود را باید انجام دهیم. بسیاری از اوقات پروژهای را تعریف میکنند اما در تعریف آن کاملا به صورت اقتصادی به مساله نگاه میکنند و به این موضوع توجهی ندارند که کاری را برای خدا انجام میدهند. گاهی اوقات ممکن است از سفرهای که برای دین خدا پهن میکنیم چیزی هم به ما برسد اما اگر نیت پهنکردن این سفره برای پر کردن جیب خودمان باشد، هر میزان هم که تولیدات فرهنگی داشته باشیم، این تولیدات هیچ فایدهای ندارد و اثر و برکتی هم نخواهد داشت».
موضوع پیمانکاری فرهنگی یا به اصطلاح خودمانیترش کار فرهنگیِ پروژهای چند سالی میشود که جدیتر شده و بسیاری از فعالین فرهنگی_هنری از همین راه درآمدی دارند و روزگار میگذرانند. اشکالی بر اصل موضوع وارد نیست. در حالت طبیعی، در هر موضوع و مسالهای-چه در باب فرهنگ و چه در اقتصاد یا حتی مسائل عمرانی و... - در طول تاریخ یک پیمانکار وجود داشته و یک کارگزار و یک کار مشخص! کارگزار تعهد میدهد به ازای دریافت مبلغ مورد نظر خویش، آن کار مشخص را در یک بازه زمانی معین به پیمانکار تحویل دهد و او را به خیر و پیمانکار را به سلامت! تا اینجای کار که هیچ مشکلی نیست و همه چیز رو به راه است. پس مشکل کجاست؟
برای پاسخ به این سوال و یافتن مشکلات این مساله، فرضیههای بسیاری وجود دارد که هرکدامشان به فراخور زمان و اتفاقات روزمزهای که در کشور اتفاق میافتد، مدتی در رسانهها مطرح میشوند. از واگذاری پروژهها به افراد خاص گرفته تا اختلاس و پولشویی و ...
در این میان اما فارغ از تمامی این احتمالات و فرضیهها آنچه برخی دغدغهمندان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را نسبت به این موضوع حساس و نگران کرده است «وابستگی» فعالیتهای فرهنگی و هنری انقلابی به بودجه و امکانات دولتی و نفتی است.
نکتهای که در صحبتهای شهردار تهران به آن اشاره شد، ذهن نویسنده را به همین موضوع متبادر کرد. فارغ از گوینده این حرف که خود در راس یکی از سازمانهایی است که به این معضل فرهنکی دامن میزنند و در ادامه به آن اشاره میشود، این نکته که پیمانکاری فرهنگی و وابستگی به بودجه و پول در امور فرهنگی و هنری بسیار خطرناک است، حرف درست و قابل تاملی است. لذا با عنایت به توصیه معصوم که «انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال» این موضوع را مورد بررسی قرار دادیم.
بسیاری از فعالین تاثیرگذار و یا به اصطلاح خودمانیترش چهرههای جبهه فرهنگی انقلاب عقیده دارند که رویشهای اصلی جریان فرهنگی انقلابی، ریشه در حوادث پس از انتخابات 88 دارند. اتفاقاتی که در آن هشت ماه تاریخی رخ داد، با تمام فراز و نشیبها و اما و اگرهایش پیام مهمی را برای دغدغهمندان، هنرمندان و مسئولین فرهنگی و هنری داشت. پیامی که در درجه اول به کمکاری و غفلت بزرگ آنان از پرداخت هنری به انقلاب اسلامی و مفاهیمش حرف میزد و در مرحله دوم به لزوم توجه و عنایت ویژه به جبهه انقلابی فرهنگ و هنر و رشد هنر انقلابی هشدار میداد!
این اتفاق مهم تاریخی ایران اسلامی، هم هنرمندان انقلابی را در سراسر کشور به خود آورده بود که دست به کار شوند و هم جمعی از مسئولین و سازمانهای کوچک و بزرگ فرهنگی و هنری را اندکی سر ذوق و شوق که به حمایت از جریان فرهنگی مومن و انقلابی بپردازند. بیانات رهبر معظّم انقلاب مبنی بر حمایت از حرکتهای خودجوش مردمی و جوانان مومن انقلابی هم مزید بر علت شده بود تا عده ای مسئول ... (مثلا بگوییم خود شیرین) شروع کنند به خرجکردن پولهای بیحساب و کتابی در این مساله!
نمونه بارزش که در بالا هم اشاره شد خود شهرداری تهران، سازمان متبوع جناب قالیباف است که با سازمانهای اعوان و انصارش از جمله مترو و ... یک عابر بانک فرهنگی قابل اعتماد به حساب میآمدند. البته مشکل از آنجایی بیشتر شد که در کنار شهرداری و نهادهای دولتی اینچنینی، برخی سازمانها و موسسات دیگری هم جوانه زدند و رشد کردند که پا را بسیار فراتر از شهرداری محترم گذاشتند. در این سازمانهای نوظهور گویی اصلا مسالهای به نام حساب و کتاب مفهوم خاصی نداشت و محدودیت بودجه برایشان لغتی بیمعنی بود.
شخصا موسسات خودجوشی را به چشم دیدم که به خاطر بالابردن نرخ کار فرهنگی توسط همین سازمانهای نوظهور مذکور به مشکلات عدیدهای برخورده بودند و نیروهایشان حالا با دو و یا چند برابر قیمت! برای سازمانهای نوکیسه -ببخشید نوظهور- که البته باکلاس و خوشرنگ و لعاب هم بودند، کار میکردند. علاوه بر این حقوق مضاعف، امکانات دیگری هم بود که برای فعالین فرهنگی و هنری مذکور جذاب باشد و به خاطرش عطای موسسات خود را به لقای سازمانهای نوکیسه (همان نوظهور) ببخشند. مثلا سرو یک عدد شکلاتگلاسه در یک لژ خانوادگی یا شبهخانوادگی مذهبی!
در زمانهای که شاید کمتر کسی حاضر شود از بودجه نفتی به راحتی بگذرد و خوردن چای خشک و خالی روی موکتهای یک موسسه فرهنگی خودجوش مردمی را به نوشیدن کاپوچینو در یک محیط آرام منقش به کاشیکاریهای ایرانی – اسلامی ترجیح دهد، «وصولگرایی فرهنگی» را باید به عنوان یک هشدار فرهنگی مهم برای این روزهای جبهه فرهنگی انقلاب دانست.
بالابردن هزینههای کار فرهنگی، کارهای پرزرق و برق مقطعی، دیده نشدن کارهای کوچک مردمی و ... همه و همه از آفاتی هستند که از نگاه اشتباه برخی مدیران و مسئولان ناشی میشود. در کنار این آفات، مهمترین مشکلی که چوب لای چرخ تداوم حرکت خودجوش فرهنگ و هنر انقلاب میگذارد وابسته شدن فعالیت فرهنگی – هنری به بودجههای دولتی است.
همچنین وابستگی نیروهای تولید به بودجهی نفتی ممکن است باعث شود با تغییر ناگهانی یک مدیر عزیز – آن هم در کشور ما که این موضوع تقریبا یک قاعده به شمار میرود و اصولا مدیران دفعتا و یکهویی تغییر میکنند- ترمز قطار پرسرعت هنر انقلابی که حالا حالاها تا سر منزل مقصود راه دارد را بکشد. بودجهای که هر صباحی امکان دارد با تغییر ناگهانی یک مدیر یا مسئول «کان لم یکن شیئا مذکورا» تلقی گردد. مدیر یا مسئول بعدی هم که علیالاصول اصلا تا حالا در عمرش شتر نباید دیده باشد؛ چه برسد به شتر بودجه احتمالی شما!
آنچه جناب شهردار از آن به عنوان «وصولگرایی فرهنگی» یاد کردند و قسمتی از بیتاثیر بودن کارهای فرهنگی را نتیجه همین نگاه اشتباه دانستند، یکی از تهدیدات مهم و جدی جبهه فرهنگی و هنری انقلاب اسلامی است که باید حواسمان را خیلی جمع کنیم که گریبانگیرمان نشود!
از خودمان هم باید شروع کنیم؛ اولین نفر خود من! نه همکار و دوست و فلان موسسه وابسته و غیر وابسته! یادمان باشد که این بودجهها هم مثل همان میزهایی که همیشه ذکر خیرشان هست، به هیچکس وفا نمیکند.
یاعلی