به گزارش حلقه وصل، والیبال ایران، تقویم شلوغی را در تابستان ۱۴۰۱ پیش رو دارد. تیم ملی ایران با هدایت بهروز عطایی به عنوان نخستین مربی ایرانی دهه اخیر تیم ملی، رقابتهای سختی در لیگ ملتها با تیمهای بزرگ جهان، پیش رو دارد تا برای مسابقات قهرمانی جهان ۲۰۲۲ آماده شود. محمدرضا داورزنی به عنوان رئیس فدراسیون والیبال در مورد شرایط والیبال ایران گفتوگو کرد.
* معمولاً در اتاق مدیران، عکسی از شخص مدیر به همراه شخصیتهای سیاسی یا مدیران مطرح دیده میشود ولی در اتاق شما تنها توپ، جام، اهداف و آرمانهای والیبال دیده میشود. این موضوع دلیل خاصی دارد؟
در این اتاق باید اهداف مشخص باشد و بدانیم که قرار است چه کارهایی انجام دهیم. نتایج این اهداف هم در ویترین، مشخص خواهد شد. تصاویری از موفقیتهای تیمهای مختلف در فضای بیرونی دفتر دیده میشود ولی درون اتاق، بیشتر اهداف و جامها وجود دارد. برای مثال، جان قهرمانی جوانان جهان در ویترین ما وجود دارد که برای کسب آن، فرآیندی چهار پنج ساله طی شده است. فدراسیون از فعالیت هیئتها و مربیان، تیم قدرتمندی تشکیل داده و در بین تیمهای قدرتمند جهان به قهرمانی رسیده است. ما شرایط سختی در کشور داریم و نسبت به سایر کشورها، باید بیشتر تلاش کنیم. قیمت تمام شده فعالیتهای ما ناگهان هفت هشت برابر میشود و ما مجبوریم بدون وابستگی به دولت، آن را تامین کنیم. وجود جام قهرمانی جهان در ویترین فدراسیون به مربیان ما انگیزه میدهد. این جام، حاصل خانواده والیبال است و نمیتوان آن را به اسم داورزنی یا یزدانیخرم، مصادره کرد. ما به عنوان رئیس تلاش کردیم تا نام ایران در بین بزرگان جهان قرار بگیرد.
* والیبال تنها ورزش تیمی حال حاضر ایران است که برای مدتهای طولانی، تنه به تنه کشورهای بزرگ دنیا زده است. آیا در در حین این افتخار آفرینیها به خودتان گفته اید که من بهترین مدیر ورزشی حال حاضر ایران هستم؟
زمانی که چنین تصویری از خودم داشته باشم، لحظه سقوط من خواهد بود. ما باید همواره این نکته را در نظر داشته باشیم که به آیندهای بهتر فکر کنیم و قلههای بالاتری را فتح کنیم. زمانی هیچکدام از این موفقیتها و اهداف را نداشتیم و حالا به آن رسیدهایم ولی به هیچ عنوان درست نیست که کار خودمان را تمام شده بدانیم. انجام کارهای زیادی در والیبال هم در آسیا و جهان و هم برای دختران و پسران باقی مانده است. باید از گذشته خود برای رسیدن به قلههای افتخار درس بگیریم، نقاط ضعف خود را برطرف کنیم و قلههای بیشتری را فتح کنیم. وقتی انسان فکر میکند که کامل بوده و به اهداف خود رسیده، موقعی است که درجا خواهد زد. درست است که ما در حال حاضر، حرف اول را در آسیا میزنیم ولی کشورهای شرق آسیا متوقف نشدهاند و تلاش میکنند این میدان را از ما پس بگیرند. ماندن در بین تیمهای برتر جهان نیز کار سادهای نیست. تیمهایی بودند که قهرمانی المپیک را در کارنامه داشتند اما نتوانستند به المپیک توکیو برسند و سهمیه نگرفتند. همیشه باید برای قرار گرفتن و باقی ماندن در بین تیمهای برتر دنیا تلاشمان را بیشتر کنیم.
* شما مدیر زیادهخواهی هستید. اهدافی که فراتر از زمان خود بوده را خواستید و به آنها دست پیدا کردهاید.
من این را یک جاه طلبی مثبت میدانم. برای والیبال کشور و نه برای داورزنی، باید همیشه جاهطلب بود. باید این باور را داشت که والیبال ایران همیشه در آسیا حرف اول را بزند و همواره در بین بهترینهای دنیا حضور داشته باشد و تنه به تنه بزرگان والیبال دنیا بزنیم . این جاه طلبی را برای والیبال ایران، خوب میدانم.
* چرا برای دستیابی به این اهداف همچنان با مربی خارجی ادامه ندادید و به سراغ گزینه ایرانی رفتید. آیا در این مورد، مسائل مالی هم مطرح بود؟
زمانی که اهداف خود را تنظیم میکردیم و دوست داشتیم قهرمان آسیا شویم و به المپیک راه پیدا کنیم، نیاز به تجربه مربیان بزرگ و دنیا دیده داشتیم؛ کسانی که المپیک را تجربه کرده و در مسابقات قهرمانی جهان حضور داشته باشند. مربیانی که کارنامه قابل قبولی داشته و ما بتوانیم از تجربیات آنها استفاده کنیم. در ۱۵ سال گذشته، میدان را به مربیان خوب دنیا دادیم و در کنار آنها مربیان ایرانی نیز کار کردند. روزی ما با سرمربی صربستانی، قهرمان نوجوانان جهان (۲۰۰۷) شدیم و حالا با یک مربی ایرانی این افتخار را به دست آوردهایم. در سال ۲۰۱۹ نیز با مربی ایرانی (بهروز عطایی) به عنوان قهرمانی جوانان جهان رسیدیم. ما در واقع فرصت را به مربیان داخلی نیز دادیم تا در کنار مربیان بزرگ دنیا کسب تجربه کنند و والیبال کشور نیز از این تجربیات استفاده کرد. خوشبختانه در حال حاضر در هر سه رده سنی مردان از مربی داخلی استفاده میکنیم. البته در تیم ملی بزرگسالان، دو مربی بدنساز و آنالیزور خارجی به خدمت گرفتیم تا به بهروز عطایی کمک کنند و نقاط ضعف خود را در این حوزه برطرف کنیم.
* استخدام دو مربی خارجی با تقاضای بهروز عطایی بود یا با توجه به سابقه ورزشی خود به تیم ایران اضافه شدند؟
وقتی یک مربی میخواهد کمک خود را انتخاب کند به دنبال برطرف کردن نیازهای خودش است و صرف اینکه او یک مربی خارجی است، کفایت نمیکند. ما مربیان بدنساز تیمهای مختلف را مورد بررسی قرار دادیم چون یکی از مشکلات اساسی ما در بازیهای بزرگ و طولانی، داشتن بازیکنان است که توانایی جسمی بالایی داشته باشند و بتوانند تمام پنج ست را دوام بیاورند. بعضی اوقات شرایط خاصی نیز به وجود میآید. برای مثال در لیگ ملتهای امسال، دو بازی با فاصله کمتر از ۲۴ ساعت داریم. به همین خاطر بدنسازی بازیکنان اهمیت بسیار بالایی برای ما دارد. بهروز عطایی و همکارانش پس از بررسی گزینههای مختلف به مربیان فعلی رسیدند و ما با آنها وارد مذاکره و عقد قرارداد شدیم.
* شما پیش از استخدام آلکنو، مقدار قابل توجهی پول برای دستمزد این مربی کنار گذاشته بودید. آیا برای کادر فنی ایرانی نیز چنین کاری انجام دادهاید؟
آنچه باید اتفاق بیفتد، انجام برنامههایی است که برای تیم ملی در نظر گرفتهایم. اردوهای تدارکاتی، بازیهای ملی، تغذیه، اقامت، سفر و همه این مسائل دیده میشود. پروتکلهای مربیان خارجی از نظر قراردادی با مربیان داخلی متفاوت است. مهم این است که شرایط امرار معاش و درآمد سالیانه مربیان برای آنها مهیا و کافی باشد و مشکلی از این لحاظ به وجود نیاید. ما در هنگام استخدام مربی خارجی با آنها شرط میکردیم که حق فعالیت باشگاهی ندارند. یعنی کل درآمد سالیانه آنها از تیم ملی بود اما این اتفاق در مورد مربیان داخلی نیفتاد. بیشتر مربیان دنیا که هدایت تیمهای ملی را نیز برعهده دارند به چند دلیل، فعالیت باشگاهی میکنند. دلیل نخست اینکه درآمد کافی داشته باشند و دلیل دیگر این که همانند بازیکنان فعالیت باشگاهی انجام دهند تا برای حضور در مسابقات بزرگ، آماده باشند. یک مربی ملی نمیتواند ۶ ماه از سال در خانه بنشینند و فقط مسابقه تماشا کند بلکه باید در شرایط مسابقه قرار بگیرد. حضور مربی در مسابقات باشگاهی کمک میکند تا برای مسابقات ملی آمادهتر باشد. کادر فنی تیم ملی از لحاظ معیشتی مشکلی ندارد.
* توقعاتی که از مربیان خارجی پیشین تیم ملی داشتید از بهروز عطایی نیز دارید؟
نتیجه یک تیم از دوره فعالیت ۲ ماهه یا ۳ ماهه به دست نخواهد آمد. کواچ در سال ۲۰۱۲ از زحمات ولاسکو بهره گرفت و نتایج خوبی به دست آورد. کولاکوویچ هم بعد از المپیک ریو، تیم آمادهای را تحویل گرفت چند سالی با این تیم کار کرد و نتایج خوبی هم گرفت. اما باید همواره این موضوع را مد نظر داشته باشید که موفقیت در ورزشهای گروهی، روندی طولانی مدت است. تیمی که در سال ۲۰۱۲ قهرمان آسیا شد با تیمی که اخیراً به عنوان قهرمانی آسیا رسید، کاملا متفاوت است چون در زمانهای مختلف بازیکنان مختلفی به تیم وارد و از تیم خارج میشوند. معمولاً در کشورهای دنیا پس از المپیک، تیمها پوست اندازی میکنند. ما نیز سعی کردیم روند پشتوانه سازی به ویژه توجه جدی به تیمهای رده سنی پایه به گونهای باشد که خروجی آن، بازیکنان قدرتمندی برای تیم بزرگسالان باشند.
* ویتال هینن سرمربی پیشین تیم ملی لهستان که به تازگی همایشی را در تهران برگزار کرد، معتقد بود لیگ ایران سطح بالا نیست چون لژیونر و بازیکنان خارجی کمی دارد.
با توجه به بررسیهایی که انجام دادیم، لیگ برتر ایران در آسیا، جزو لیگهای خوب و عالی به حساب میآید ولی مقایسه آن با لیگهای برتر دنیا مثل ایتالیا، لهستان و روسیه درست نیست. تیمهای بزرگ دنیا به دلیل فعالیتهای اقتصادی و تجاری زیاد، مشکلی از بابت مالی ندارند و از این جهت لیگ ایران با آنها قابل مقایسه نیست. نباید فراموش کرد که در شرایط تحریمی و بحران اقتصادی، بسیار خوب عمل کردیم. زمانی تیمهای ما با دلار ۳ هزار تومانی بازیکن میگرفتند اما با دلار ۳۰ هزار تومانی این کار ممکن نیست. شرایط اقتصادی باشگاههای ما به گونهای نیست که به سراغ بازیکنان گران قیمت دنیا بروند اما شرایط به گونهای است که لیگ ایران جزو لیگهای خوب دنیا به حساب میآید. همبستگی معناداری بین شرایط اقتصادی کشورها و سطح پرداخت تیمها به بازیکنان وجود دارد. در حال حاضر بازیکنانی در لیگ ایران حضور دارند که جزو بازیکنان طراز اول دنیا هستند ولی در داخل به کار ادامه میدهند. ایران بیش از ۴۰ لژیونر دارد که برخی از آنها مثل میلاد عبادیپور در باشگاههای مطرح دنیا بازی میکنند و برخی دیگر در رده های پایینتر به بازی مشغول هستند. اختلاف نرخ ارز، این بازیکنان را به نوعی قلقلک میدهد تا با قیمتی پایینتر در اروپا مشغول به بازی باشند. اگر وضعیت اقتصادی و عمومی کشور را در نظر بگیریم میتوانیم نمره قبولی به لیگ برتر بدهیم.
* در مقطعی، فدراسیون والیبال را به قصد وزارت ورزش ترک کردید که اتفاقات خوبی برای والیبال نیفتاد. این وابستگی والیبال به شما خوب است یا بد؟
بد است. البته سعی کردم این اتفاق نیفتد. همه ما سرباز نظام هستیم و در ۴۰ سال گذشته هیچ گاه خودم تصمیم نگرفتم کجا به فعالیت ادامه بدهم.
* اگر امکان مخالفت با پیشنهاد معاونت وزیر را داشتید، این کار را میکردید؟
من این طور تربیت نشدهام. اینجا بحث منافع شخصی مطرح نیست و من یاد گرفتهام وقتی سیستم از من میخواهد کاری را انجام دهم، تابع باشم. در مورد منافع ملی هر کجا که شخص مثمر ثمرتر باشد، میتواند فعالیت کند.
* چه تصویری از تیم ملی والیبال ایران پس از المپیک ۲۰۲۴ پاریس دارید؟
تجربیاتی که والیبال ایران در سالهای گذشته به دست آورده ما را به ثبات در تقویت تیم ملی و رفع نواقص رسانده است. این اتفاق وقتی به خوبی میافتد که ما در رده پایه سرمایهگذاری خوبی انجام دهیم. این کار را هم برای پسران و هم برای دختران انجام میدهیم تا در سال ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ بازیکنان خوبی را تحویل تیم ملی بدهیم. همیشه در تیم ملی پوست اندازی داریم. در المپیک توکیو، اختلاف سنی بین جوانترین و باتجربهترین بازیکن تیم ملی حدود ۱۸ سال بود. فدراسیون تلاش کرده تا همواره خون جدیدی به تیم ملی تزریق شود. از طرف دیگر بعضی اوقات مجبور هستیم فرصت را به جوانترها بدهیم تا میدان ببینند. بنابراین باید برخی بازیکنان باتجربه را کنار بگذاریم که کار ساده ای نیست و نوعی ریسک به حساب میآید. ضریب این ریسک زمانی به حداقل میرسد که با بازیکنان جوان به خوبی کار شده باشد. نگران آینده والیبال نیستم و فکر میکنم آینده والیبال وابسته به افراد و اشخاص نیست. اینکه من باشم یا نباشم اصلا مهم نیست؛ ریل گذاری خوبی انجام شده که میتواند افق روشنی را برای والیبال کشور ترسیم کند.
* مدالآوریهای مکرر تیمهای نوجوانان جوانان و بزرگسالان در میادین آسیایی، میتواند منجر به کسب مدالهای جهانی شود؟
اولویت در ردههای سنی مدالآوری نیست. کشورهای بزرگ در ردههای سنی به بازیکنان خود میدان میدهند تا در بازیهای بزرگ آب دیده شوند. خیلی از بازیکنان طراز اول دنیا در سنین ۱۹ و ۲۰ سالگی، عملکرد درخشانی در تیمهای ملی خود دارند. این اتفاق زمانی میافتد که بازیکن در سن ۱۴ یا ۱۵ سالگی شناسایی و روی او سرمایه گذاری شود. البته در کشورهای پیشرفته دنیا مدارس روی این موضوع بیشتر کار میکنند و استعدادها از سنین حدود ۱۲ سالگی شناسایی و کشف می شوند. روی این موضوع در کشورمان نقص داریم و مجبوریم به عنوان فدراسیون به کشف استعدادها بپردازیم. مسابقات آموزش و پرورش به صورت بین مدرسهای برگزار میشود که فرآیند کاملی برای کشف استعدادها نیست. این نقیصه توسط فدراسیونها برطرف میشود. این روند باید در نشستی که با مسئولان آموزش و پرورش خواهیم داشت، اصلاح شود.
* یک اعزام تاریخی ۸۰ نفره به ایتالیا داشتید. هزینه اعزام این تعداد بازیکن جوان و نوجوان حدوداً چقدر بود؟
این اقدام ضرورت داشت. ما تیمهای نوجوانان و جوانان دختر خود را راهی این تورنمنت کردیم تا هم به خودباوری لازم برسند و انگیزه بگیرند و هم متوجه شوند که کارشان اهمیت دارد. بازخوردی که از این اعزام گرفتم، فوق العاده بود. میتوانم بگویم که شروع خوبی برای دختران ما بود تا به این خودباوری برسند که میتوانند در میادین بینالمللی افتخارآفرینی کنند. آنها چیزی از پسران کم نداشته و حتی در بعضی موارد انگیزه بیشتری نسبت به آنها دارند. تورنمنت ایتالیا مسابقاتی بود که کشورهای مختلف در آن روی آینده ردههای سنی خود سرمایهگذاری میکنند و ما نیز چنین کاری انجام دادیم.
* در دور دوم ریاست خود بر فدراسیون والیبال از مشاوره وحید مرادی بهره میبرید. چند مورد از کمک های مشاورهای ایشان را نام میبرید؟
موضوعاتی که ما در فدراسیون به آن میپردازیم، موضوعات مدیریتی است و من به عنوان رئیس فدراسیون، کار فنی انجام نمیدهم. ولی فرایند تصمیمگیری برای مدیریت مسائل مختلف، نیاز به تجربه بالا دارد. حوزه دیپلماسی یکی از بحثهای جدی ماست. وحید مرادی یکی از مدیران با تجربه کشور در حوزههای مختلف است. او سابقه ریاست فدراسیون، دبیر کلی آسیا و سالها اجرا در برنامههای تلویزیونی را دارد. مرادی تجربیات بسیار خوبی دارد که در فرآیند تصمیمگیری و در هیئت رئیسه از آنها استفاده میکنیم. استفاده از نیروهای باتجربه در فدراسیونها از ضروریات کار است. زمانی که قرار است تصمیمی والیبالی گرفته شود، قطعاً از کارشناسان والیبالی استفاده میشوند اما در فرایند مدیریت، فقط نیاز به کارشناس والیبال نداریم و نیاز به کسانی داریم که میدانهای بزرگ را تجربه کرده باشند. کمتر کارشناسی در کشور وجود دارد که تجربه ۴۰ ساله مرادی را داشته باشد.
* پیش از این، پیشنهاد مدیرعاملی باشگاه پرسپولیس داشتید چرا این مسئولیت را قبول نکردید؟
من اعتقاد دارم اگر کسی در یک حوزه موفق است، دلیلی وجود ندارد در حوزههای دیگر نیز موفق باشد. کار باشگاهی و به ویژه تیمهای بزرگی مثل استقلال و پرسپولیس با مکانیزمی که ما در کشور داریم، سخت است. اساساً کار حرفهای را نمیتوان با شرکتهای دولتی انجام داد و عوامل اثرگذار سعی میکند در تصمیم گیریها حضور داشته باشند. این پارادوکس باعث میشود که در تصمیمگیریها، همه مسائل را به دقت در نظر بگیریم که کار سختی است.
در شرکتهای خصوصی آزادی عمل در تصمیمگیری و انتخابها وجود دارد. رعایت مدلهای دولتی در معاملات و پرداختها از جانب یک شرکت خصوصی، شدنی نیست. نکتهای که من در وزارت همواره به آن تاکید داشتم این بود که دو باشگاه استقلال و پرسپولیس، حتماً باید به صورت غیردولتی اداره شوند. از طرفی اگر کسی میخواهد کاری را انجام دهد باید به آن علاقمند باشد و چالش آن برایش جذاب باشد. در این دو باشگاه کار کردن، بسیار سخت است چون به اصطلاح شتر گاو پلنگ هستند. این دو باشگاه میخواهند غیردولتی باشند ولی اجازه فعالیت و تصمیمگیری غیردولتی به آن نمیدهند. رفت و آمد مکرر مدیرعامل و هیئت مدیره نشان میدهد که آنها را به صورت دولتی نمیتوان اداره کرد.
مدلی که برای خصوصی سازی این دو باشگاه انجام میدهند مدل سختی است. من در جلسات کمیسیون اصل ۴۴ مجلس با آن موافق نبودم. اینکه دولت سهمی از این دو باشگاه داشته باشد، باعث میشود به چشم یک دستگاه اجرایی به آنها نگاه شود. حتی یک درصد از این دو باشگاه نباید در اختیار دولت باشد و دولت فقط باید نظارهگر کار باشد تا آنها در کار خود، آزادی عمل و شفافیت داشته باشند. بایدها و نبایدها و شرایطی که در دستگاههای اجرایی وجود دارد نباید در این دو باشگاه وجود داشته باشد. نظام پرداخت این باشگاهها با آنچه ما در دولت انجام میدهیم، زمین تا آسمان متفاوت است. سهامداران باید در تمام موارد مربوط به باشگاه تصمیمگیری کنند و مدیرعامل باید پاسخگوی سهامداران باشد. تجربیات چند سال گذشته در مورد این دو باشگاه اصلاً خوب نبوده است. من اعتقاد ندارم در یک لیگ ۱۶ تا ۱۸ تیمی این دو تیم الزاماً قهرمان یا نایب قهرمان شوند. وقتی این دو باشگاه در اختیار دولت باشند الزاماً باید روی سکو قرار بگیرند. مگر تیمهای شهرستانی که در فوتبال سرمایهگذاری کردهاند گناهی دارند؟! باید بین همه تیمها رقابت سختی وجود داشته باشد. از دیگر موارد عجیب موجود در این دو باشگاه این است که دولت نمیتواند به این تیمها کمک کند ولی اگر اشتباه یا مشکلی در آنها به وجود بیاید، مدیر عامل باید در مجلس حاضر شده و پاسخگو باشد.