به گزارش حلقه وصل:در مثلی معروف میگویند سه قوم باستانی را میتوان با سه مؤلفه شناخت: یهودیان را با پیامبرانشان، یونانیان را با فیلسوفانشان و ایرانیان(ایران فرهنگی) را با شاعرانشان. شعر همواره و همیشه در کنار ما بوده است؛ از زمانی که چشم بر این جهان میگشاییم تا زمانی که چشم از آن میبندیم. از گهواره تا گور، از لالاییهای مادرانه تا شعرهایی که در فراق یاران بر سنگ گور نقش میبندد. در سفر و در حضر، در شادی و غم ... این شعر است که همواره کنار ماست و چنان با زندگی ما عجین شده که گاه آن را نمیبینیم. عباس کیارستمی درباره چرایی این پیوند محکم بین ایرانیان و شعر تعبیر جالبی دارد. او میگوید ایران هم سرزمین تولید شعر است و هم سرزمین مخاطب شعر؛ این دو از یک چیز میآیند، شعر و درد همواره با هم آمیخته شدهاند.
در کنار تأثیرات فردی که شعر بر افراد مختلف در تاریخ گذاشته، شعر فارسی در بستر اجتماع نیز کارکردهای خود را داشته است و گاه در گذرگاههای تاریخی، دست فارسیزبانان را گرفته و باعث حفظ هویت آنها بوده است. حالا پرسش این است که شعر همواره به عنوان یک رسانه عمل کرده است، در دورهای که رسانهها نقش تعیینکننده در شکلدهی به فرهنگ جامعه دارند، شعر چه نقشی در این بستر ایفا کرده است؟ و رسانه ملی به عنوان فراگیرترین رسانه در کشور، چه برداشت و بهرهای از این گنجینه برده است؟
با مروری به کارکرد شعر در صدا و سیما میتوان فراز و فرودهای متعددی را برای آن در نظر گرفت. گاه در دهه 60 به واسطه حضور چهرههایی چون سیدحسن حسینی و ساعد باقری، دوران درخشانی را پشت سر گذاشت و گاه چون اواخر دهه 80 و دهه 90، از روزهای درخشان خود فاصله گرفت و تنها به یک زینتالمجلس بودن، رضایت داد. عملکرد رسانه ملی در قبال ادبیات و شعر، طی سالهای گذشته بیشتر در ترازوی نقد کارشناسان قرار گرفته است. پخش ترانههای نازل در سالهای گذشته، همواره یکی از موضوعاتی بود که توسط کارشناسان، شاعران و اهالی فرهنگ نسبت به آن انتقاد شده است.
برخی معتقدند که نقش دفتر شعر و موسیقی صدا و سیما در انتخاب ترانهها کمرنگ شده و پای تهیهکنندگان در معرفی خوانندگان و ترانههای درجه چندمی و به اصطلاح زرد به میدان باز شده است. محمدعلی بهمنی، از ترانهسرایان پیشکسوت، در همین رابطه به تسنیم گفته است: برخی از تهیهکنندگانی که در تلویزیون برنامههای مختلفی تولید میکنند، پول میگیرند تا مهمانان خاصی را دعوت و آثار خوانندگان خاصی را پخش کنند.
علیرضا قزوه، شاعر و پژوهشگر ادبی، است که آثار او در قالبهای مختلف از جمله شعر و داستان منتشر شده است. قزوه از پیشگامان حوزه شعر انقلاب است که در دهه 70 با ظهور شعر اعتراض و اثر «مولا ویلا نداشت»، بیش از پیش به جامعه معرفی شد. او اخیراً با حکم رئیس سازمان صدا و سیما، به عنوان مدیر دفتر شعر، موسیقی و سرود صدا و سیما منصوب شده است؛ دفتری که به نظر میرسد در دوره جدید خود، باید بخشی از همت خود را صرف تغییر چهره موسیقی و ترانه در صدا و سیما کند و راه آسانی را از این نظر در پیش ندارد. به همین مناسبت نگاهی گذرا انداختهایم به بیانات رهبر معظم انقلاب در خصوص اهمیت توجه به ترانههای پخش شده از صدا و سیما و حفظ زبان در این میان.
رهبر معظم انقلاب در دیدارهای مختلف با هنرمندان و شاعران بر اهمیت توجه به «محتوا» و «لفظ» تأکید کرده و با بیان اینکه «نگران زبان فارسی» هستند، فرمودهاند: حالا در عالَم شعر هم همین حالت ولنگاریِ زبانی وارد شده، منتها در بحث ترانهسازیها، سطح بعضی از این ترانههایی که ساخته میشود، واقعاً خیلی پایین است؛ حالا از لحاظ مضمون که معیوب است، از لحاظ ساخت لفظی هم بعضی از این ترانهها بسیار ساختهای بدی دارد. آن وقت این ترانهها میآید با همین ساخت -حالا در فضاهای زیرزمینی و مانند اینها که بحث دیگری است- در تلویزیون، رادیو خوانده میشود، در تیتراژ فیلمها تکرار میشود، پخش میشود و اینها شایع میشود؛ به نظر من روی اینها باید فکر کنید.(دیدار با شاعران، 1398)
توجه به تأثیری که متن و زبان این ترانهها بر زبان عامه مردم میگذارد، از جمله نکاتی است که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید دارند و مسئولان را متوجه این امر میکنند؛ موضوعی که به نظر میرسد در انتخاب ترانههای رسانه ملی در سالهای گذشته گاه چندان مورد توجه قرار نگرفته و با تکرار ترانه در تیتراژ پایانی سریالهای تلویزیونی، کمکم وارد دایره واژگانی مخاطب شده و بر ذهن و زبان او تأثیر گذاشته است:
زبان فارسی قرنهای متمادی است که عمدتاً بهوسیله شاعران بزرگ حفظ شده و اینگونه سالم و فصیح به دست ما رسیده است، بنابراین ما باید حرمت زبان را حفظ کنیم و اجازه نداریم با بیمبالاتی آن را به دست فلان ترانهسرای بیهنر بدهیم که الفاظ را خراب کند و بعد نیز با پول بیتالمال در صداوسیما و دستگاههای دولتی و غیردولتی پخش شود. (دیدار با شاعران سال 1398)
همچنین ایشان در دیدار اعضای گروه ادب و هنر صدای جمهوری اسلامی ایران در سال 1370، بر تفاوت کار رسانهای مانند رادیو با روزنامهها و جراید اشاره کرده و نکاتی را در زمینه لزوم حفظ حرمت زبان در این رسانه یادآور شدهاند:
اول، مایه فنیِ ادبی برنامههای شماست؛ یعنی ادب شما باید ادب فاخری باشد؛ چون آنجا رادیوست. فرق است بین آن روزنامهای که فرضاً شعری را از یک شاعر چاپ میکند و وقتی شما آن را نگاه میکنید، میبینید شعر بیربطی است - خیلی خوب، روزنامه است؛ دلش خواسته آن شعر را درج کند؛ اگر کسی نمیخواهد، این روزنامه را نخرد و نخواند؛ یا بخرد و این صفحه را نخواند - و بین رادیو که یک رسانه عمومی و متعلق به همه مردم است. مردم رادیو را باز میکنند، به شما احترام میگذارند و برنامهتان را گوش میکنند؛ شما باید چیزی در اختیارشان بگذارید که بهترین باشد؛ یعنی شعر سست و بیان سست و تحلیل و نقد سست باید نباشد؛ هرچه داده میشود، باید قوی باشد.
از دیگر نکاتی که معظمله طی سالهای گذشته بر آن تأکید داشتند، فعالیت در زمینه سرود است. ایشان همواره بر تأثیرگذاری شعر بر جامعه تأکید داشته و هنرمندان و اهالی شعر و موسیقی را به فعالیت در حوزه «سرود» و خلق آثاری که پاسخگوی نیاز جامعه باشد، تشویق کردهاند:
به نظر من سرود یک نوعی از شعر بسیار پرتأثیر است، اثرگذار است. از بسیاری از انواع شعر، شاید بگوییم از همه انواع شعر اثرگذاریاش بیشتر است؛ یعنی گسترش اثرگذاری و سرعت اثرگذاری آن بیشتر است. فرض کنید اگر ما یک سرود مناسبی مناسب با وضع زمان داشته باشیم که این را جوانها در اردوها بخوانند، مثلاً یک مشت جوان در کوهنوردی که میروند با همدیگر بخوانند؛ در اجتماعاتی که هست بخوانند؛ فرض کنید یک مشت جوان در راهپیمایی بیستودوّم بهمن همان سرود را بخوانند.
اینها خیلی چیزهای مهمّی است، اینها تکرار معارف و گسترش دادن معارفی است که ما احتیاج به گسترش آنها داریم. سرود این کار را میکند و زود هم اثر میگذارد. فرهنگسازی میکند؛ یکی از خصوصیّات سرود این است که در جامعه فرهنگسازی میکند و سطح هم نمیشناسد؛ یعنی از سطوح بالای معرفتی و علمی و مانند اینها تا سطوح عامّه مردم همه را با سرعت فرا میگیرد که ما این را در سرودهای مرحوم حمید دیدیم. (بیانات در دیدار با شاعران؛ 1395)
و یا در جای دیگری فرمودهاند:
ما در موارد بسیاری دیدهایم که مثلاً یک شعری در زبان جوان، نوجوان و افراد مختلف -دانشجو، دانشآموز و غیره- جریان دارد که خود این شعر موجب حرکت است، موجب نشاط است، موجب جهتدهی است. الآن در این زمینه انصافاً ما کم داریم و کم گذاشتهایم؛ در زمینه ترانه و در زمینه سرود، سرودهای خوب کم است.(در دیدار با جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ؛ 1397)
گذشته از این موارد، ایشان در جلسات مختلف به شاعرانی که با زبان و کلام خود پاسدار فرهنگ و ادب فارسی بودهاند نیز اشاره کرده و به نوعی مسیر را به مسئولان نشان دادهاند. رهبر معظم انقلاب ضمن اشاره مکرر به شاعران کلاسیک مانند فردوسی، حافظ، سعدی، مولانا، صائب، بیدل و دیگران، به شاعران معاصر و دلیل توفیق آنها نیز اشاره کردهاند:
خدا رحمت کند شهید مجید حدّاد عادل را -برادر آقای دکتر حدّاد عادل خودمان- که در اوایل سال 60 این را به من میگفت؛ میگفت وقتی در سال 59، سنندج از دست ضدّ انقلاب آزاد شد -دست ضدّ انقلاب بود، مسلّط بودند؛ نیروهای ما فقط در پادگان محصور و محدود بودند- مردم خوشحال شدند و به خیابانها آمده بودند؛ سنندج قبل از اینکه آزاد بشود، خیابانها محصور بود، تهدید بود، دائم صدای گلوله از آنجا میآمد، بعد که ضدّ انقلاب را از آنجا بیرون کردند، سنندج شد یک شهر عادی.
خب، سنندج شهر قشنگ و مطلوبی هم هست؛ آنهایی که دیدهاند، میدانند؛ شهر خواستنی و زیبایی است. ایشان میگفت که دیدم یکی از این آبمیوهگیریها یک بساط آبمیوهگیری کنار خیابان راه انداخته؛ این جوانها هم آمدند ایستادند و منتظر نوبتند که او آبمیوه بگیرد و بدهد به اینها. او همینطور که هویج را میگذارد در ماشین آبمیوهگیری و دسته را فشار میدهد، این را دارد میخواند: «این بانگ آزادی است کز خاوران خیزد»؛ این را تازه حمید گفته بود؛ شاید مثلاً فرض کنید یک ماه بود، دو ماه بود یا شاید هم کمتر که این شعر گفته شده بود؛ حالا در سنندج یک نفری دارد آبهویج میگیرد، کسی هم به او نگفته بخوان، به قول آقای فیض، طرفدار نظام هم نبوده که به او گفته باشند این شعر را بخوان؛ نه، همینطور خودش بهطور طبیعی [میخواند].
ببینید، سرود این است؛ یعنی سرود مثل هوای تازه، مثل هوای بهاری نفوذ میکند؛ هیچ لازم نیست وادار بشوند کسانی که آن را ترویج کنند، تقریظ بنویسند، شعر بگویند؛ نه، خود سرود وقتی که خوب تنظیم شد [اثر میکند]. ما این را امروز کم داریم؛ امروز به نظر میرسد که ما به این احتیاج داریم و مرحوم حمید سبزواری (رضواناللهعلیه) در این زمینه بهترین بود.(بیانات در دیدار با شاعران؛ 1395)
و یا در جای دیگری در دیدار با اعضای گروه ادب و هنر صدای جمهوری اسلامی ایران در سال 1370 فرمودهاند:
بهآذین مترجمی بسیار قوی است؛ به نظر من او از قاضی هم چیرهدستتر است. شعرایی از این قبیل هم هستند؛ مثلاً در شعر، عِدل بهآذین، ابتهاج است. ابتهاج شاعر خوبی است؛ شعر خوبی از او بخوانید؛ مانعی ندارد.
بهرهگیری از افرادی که در نقد و تشخیص سره از ناسره مهارت دارند، از دیگر نکاتی است که رهبر انقلاب در تولید آثار فاخر بر آن تأکید دارند:
پس نکته اول این است که باید مایه ادبی کامل باشد؛ یعنی آن شخص ادیب - آدمی که اهل شعر و قصه است - باید از مایهی ادبیِ کامل برخوردار باشد. البته این به معنای آن نیست که شخص اهل شعر، لزوماً شاعر هم باشد. ایبسا شما میتوانید در باب این شیرجهای که شخصی از روی دایو میزند، قضاوت کنید - مثلاً میگویید هنگام شیرجه، پایش کج شد - در حالی که خودتان نمیتوانید شیرجه بزنید.
ایبسا غیر شاعری که هنر نقدش از یک شاعر بیشتر است؛ یا غیر نویسندهای که هنر نقادیاش از یک نویسنده بیشتر است. وقتی یک آدم اهل ادبیات و اهل نقد، این متنی را که شما خواندید، گوش کرد و دید درست است، شما میتوانید امیدوار باشید که کارتان در مسیر درستی پیش میرود. نمیخواهم بگویم طوری باشد که مردم عادی چیزی نفهمند و فقط به درد ادبا و اساتید بخورد؛ نه، بلکه باید متقن و عالی باشد و سطح فاخری داشته باشد. (بیانات در دیدار اعضای گروه ادب و هنر صدای جمهوری اسلامی ایران؛ 1370)