به گزازش حلقه وصل، سردار سید جواد غفاری سومین فرمانده نیروهای ایرانی در سوریه از آغاز بحران در این کشور بود که ابتدا بهعنوان یکی از فرماندهان قرارگاه دمشق کار خود را شروع کرد و سپس فرماندهی قرارگاه حلب را بهعهده گرفت و طی سالهای اخیر نیز فرمانده اصلی نیروهای مستشاری ایرانی و همپیمانان ایران مثل حزبالله و فاطمیون در سوریه بود.
تودیع سردار غفاری پس از ۶ سال تصدی این مسئولیت، در یک ماه گذشته و همزمانی آن با برخی تحولات در سوریه، تحلیلهای متعددی را در پی داشت و برخی رسانههای خارجی اینطور تحلیل کردند که این تغییر با اجبار از سوی دولت سوریه و ازجمله دستاوردهای سفر اخیر وزیر امور خارجه امارات به دمشق بوده است.
در گفتگو با مسعود اسداللهی کارشناس ارشد مسائل منطقه، به بررسی این تحلیلها و نیز وضعیت این روزهای کشور سوریه پرداختیم که متن آن را در ادامه میخوانید:
* سردار سلیمانی گفت بعد از بوکمال در عملیاتهای بزرگ شرکت نکنیم مگر برای احتیاط
اسداللهی درباره وضعت فعلی سوریه و مناطق تحت حاکمیت دمشق و نیز نقش ایران در این خصوص اظهار داشت: بعد از آزادسازی بوکمال، روند عملیاتها عوض شد و دیگر آن جوّ نظامیای که بر تحولات حاکم بود وجود نداشت و صبغه نظامی تحولات کمرنگ و صبغه سیاسی آن بهمعنای سیاست داخلی و خارجی پررنگ شد. نظر خود سردار شهید حاج قاسم سلیمانی هم این بود که بعد از عملیات بوکمال، سپاه و نیروهای همپیمان آن در عملیاتهای بزرگ مشارکت نکنند مگر بهعنوان احتیاط ارتش سوریه.
وی افزود: اولین عملیاتی که بعد از بوکمال رخ داد، در «غوطه شرقی» بود که شهید سلیمانی حتی بهعنوان احتیاط هم اجازه نداد نیروهای ایرانی و همپیمانان ایران یعنی حزبالله و فاطمیون وارد عمل بشوند و بهطور کلی بعد از آن مقطع کنار کشیدیم و تا شهادت سردار سلیمانی دیگر در هیچ عملیاتی نبودیم هرچند عملیات خاصی هم انجام نشد.
این کارشناس ارشد مسائل منطقه تصریح کرد: بعد از شهادت سردار سلیمانی، مستشاران ایرانی، حزبالله و فاطمیون در عملیات آزادسازی «M۵» یا همان اتوبان حلب مشارکت کردند که نهایتاً با آزادی آن، آرامش از نظر نظامی بر تمامی فعالیتهای ما حاکم شد و این وضعیت تا الآن ثابت مانده است، به این معنا که بخش عمدهای از خاک سوریه آزاد شد و دوباره تحت حاکمیت دولت قرار گرفت.
اسداللهی با بیان اینکه «امروز چند کانون بحران در سوریه وجود دارد»، تصریح کرد: یکی از این نقاط در ادلب است که هرچند بعد از عملیات «M۵» محدودهاش کمتر شد ولی بالاخره هنوز بخش عمدهای از استان ادلب و بخشی از استان حلب باقی مانده است که گروههای مسلح بهفرماندهی و یا سیطره «جبهة النصره» در آنجا حاکم هستند.
وی ادامه داد: کانون دیگر بحران در نوار شمالی سوریه از عفرین تا شمال استان حلب، مدینةالباب تا منبج است که ارتش ترکیه بهصورت مستقیم وارد شده و گروههای مسلحی را که زمانی در قالب ارتش آزاد سوریه بودند تحت فرماندهی خود آورده است و آنها با فرماندهی مستقیم ارتش ترکیه در آن منطقه حاکم هستند که از حاکمیت دولت سوریه خارج شده است.
اسداللهی اظهار داشت: همچنین منطقه شرق فرات وضعیت خاص خود را دارد و قبل از بوکمال نیز همینطور بود و هنوز هم به همان وضع باقی مانده است؛ چون آنجا بهعلت عبور رودخانه فرات جدا افتاده است و کردها و نیروهای «قسد» با حمایت آمریکاییها فعلاً در آنجا حاکم هستند و فراز و نشیب هم در آنها زیاد بوده است.
وی خاطرنشان کرد: ترامپ میگفت که «میخواهیم از این منطقه خارج بشویم» ولی خارج نشد و الآن هم بایدن بهنحوی بخشی از سیاستهای ترامپ را دنبال میکند که در حمایت از کردهاست، این موضوع در زمان بایدن تقویت شده است و آنها هم از قبل با کردها ارتباط زیادی داشتند ولی دیگر آن شدت سابق را ندارد.
این کارشناس ارشد مسائل منطقهای عنوان کرد: تُرکها در شرق فرات وارد عمل شدند و در محدودهای بهطور مستقیم با نیروهای همپیمان خود و بخشهایی نیز بهصورت مشترک با روسها حضور دارند.
اسداللهی گفت: ارتش سوریه در شرق فرات حضور دارد ولی این حضور خیلی سمبلیک و محدود در «قامشلی» است. البته در «حسکه» نهادهای رسمی سوریه حضور مختصری دارند و این منطقه از محدوده حاکمیت دمشق خارج است.
این کارشناس ارشد مسائل منطقه با اشاره به وجود چاههای نفت در منطقه جنوبیِ شرق فرات (روبهروی دیرالزور تا بوکمال) اظهار داشت: منابع کشفشده نفتی در سوریه خیلی زیاد نیست ولی این میزان هم برای سوریه رقمی قابل ملاحظه است، خصوصاً در شرق فرات و دیرالزور که میدان نفتی «عمر» که بزرگترین میدان نفتی سوریه است، در آنجا قرار دارد.
این کارشناس مسائل سیاسی و منطقهای ادامه داد: هستههای پنهان داعش هنوز در این منطقه فعال است و کمین میزنند و حمله میکنند و پنهان میشوند، در شرق فرات در منطقه «بادیه» که مسکونی نیست حضور دارند و از پوشش عشایر منطقه برای پنهانسازی خود استفاده میکنند و هر چند وقت یکبار حملهای میکنند و یا در مسیر «تدمر» به دیرالزور به ستونهای ارتش سوریه حمله میکنند.
اسداللهی گفت: تعداد آمریکاییها در سوریه زیاد نیست و بیشترِ عقبهشان در عراق است؛ عقبه نیروهای آمریکاییِ در «تنف» هم در اردن است و وقتی عقبهشان در عراق تضعیف شود، حضورشان در شرق فرات نیز تضعیف خواهد شد.
وی ادامه داد: باید تا دیماه منتظر ماند، چون در توافقی که بین «الکاظمی» نخستوزیر عراق و بایدن انجام شده است، بایدن تعهد کرده است ارتش آمریکا تا پایان امسال ۲۰۲۱ عراق را ترک خواهد کرد و فقط نیروهای مستشاریشان در حد ۴ـ۵ هزار نفر برای حفظ سفارت خواهند ماند اما در رزوهای اخیر اخباری منتشر شده است که گویا آمریکاییها قصد خارج کردن نیروهایشان از عراق را ندارند.
اسداللهی اضافه کرد: آمریکاییها هنوز در تنف حضور دارند ولی حضورشان فعال نیست و بهنظر نمیآید که قصد رفتن داشته باشند، آنجا هم خارج از حاکمیت دولت سوریه است. حمله پهپادی یک ماه قبل به منطقه تنف، انعکاس وسیعی در سوریه و خارج از آن داشته است و آمریکاییها اعلام کردند که این حمله توسط نیروهای سپاه در سوریه انجام شده است.
این کارشناس مسائل منطقهای گفت: روسها هم در آن موقع در «درعا» سعی کردند با مصالحه سیاسی مشکل را حل کنند و عملاً یک استخوان لای زخم باقی مانده است و مسلحینی که طبق مصالحه باقی مانده بودند، به عملیاتهای ضدامنیتی، ترور، ربایش و بمبگذاری رو آوردند و و درعا را مدتی بسیار ناامن کردند و ارتش سوریه یکی ـ دو ماه قبل مجبور شد عملیات کند و فشار سنگینی بهروی مسلحین گذاشت و توافق جدیدی شکل گرفت که دیگر دست به سلاح نبرند و از آن موقع تا الآن خبر جدیدی نیست و خدا میداند که چهزمانی این توافق نقض بشود.
* بحث سرنگونی حاکمیت سوریه دیگر مطرح نیست
اسداللهی در ادامه سخنان خود در پاسخ به این سؤال که «بعد از اینهمه سال جنگیدن و مجاهدتها، آیا حکومت مرکزی در سوریه مسلط است یا نه؟» عنوان کرد: اگر مقطع اوج بحران را که تقریباً قسمت عمده خاک سوریه به دست مسلحین افتاد با الآن مقایسه کنیم، الآن وضع خیلی خوب است. در غرب فرات که سرزمین اصلی سوریه است، الآن قسمت اعظم در دست دولت است. شهرهای مهمی مانند حلب، حماه، حمص و دمشق هم امن شده است و غوطههای شرقی و غربی هم فعلاً مشکلی ندارند و در دست دولت است.
وی افزود: معبر مرزی بوکمال بهعلت مشکلاتی که در دو طرف آن محل وجود دارد فعال نیست و اگر فعال شود در اختیار دولت خواهد بود که میتواند مورد بهرهبرداری قرار بگیرد.
اسداللهی اضافه کرد: مرز بین اردن و سوریه باز شده است و این کمک بسیاری به اقتصاد سوریه میکند که ترانزیت کالا از طریق دریای مدیترانه (که کشورهای عربی از اروپا خرید میکردند) به لبنان میآید و بعد به سوریه و اردن و به کشورهای حوزه خلیج فارس میرود، این مسیر کاملاً بسته شده بود و دولت سوریه از درآمد بزرگی محروم شد که مجدداً در حال برقرار شدن است.
این کارشناس مسائل سیاسی و منطقهای گفت: از این نظر وضعیت بسیار خوب است و دیگر بحث سرنگونی حاکمیت سوریه اصلاً مطرح نیست و مسلحین هم نشان دادند که توان این کار را ندارند.
وی خاطرنشان کرد: آنها در زمان قدرت خود نتوانستند این کار را بکنند، الآن که در حضیض و پایینترین سطح قدرت هستند، ضمن اینکه مشخص شد مسلحین بهشدت متفرق و متعدد هستند و مرجعیتشان با هم متفاوت بوده و هرکدام به یک کشور وصلاند و اهداف آن کشورها هم در صحنه سوریه با هم فرق میکند و این گروهها اصولاً نمیتوانند سخنگوی مردم سوریه باشند.
* اینقدر که مسلحین با هم میجنگند با دولت سوریه نمیجنگند
اسداللهی خاطرنشان کرد: آنها این ادعا را مطرح میکنند که «ما انقلابیون سوریه هستیم» ولی عملاً در میدان ثابت کردند که چنین چیزی نیست و اینقدر که با هم در جنگ هستند، با دولت سوریه نمیجنگند؛ داعش هیچکدام از اینها را قبول ندارد.
این کارشناس ارشد مسائل منطقهای عنوان کرد: اگر روسها پایکار باشند و واقعاً هدفشان این باشد که ارتش ترکیه را اخراج کنند، میتوان امید داشت که این اتفاق در یک مقطعی بیفتد ولی فعلاً چنین اجباری نیست و هرچند وضعیت اقتصادی ترکیه بههم ریخته است و «لیر» ترکیه بهشدت و سریع ارزش خود را از دست میدهد و اینها ممکن است دولت ترکیه را مجبور کند که بدون توافق و برگشت روسها نیروهای خود را عقب بشکند، ولی فعلاً چنین چیزی در افق دیده نمیشود.
* بحران سوریه دیگر راهحل نظامی ندارد
اسداللهی افزود: اگر اردوغان الآن چنین کاری کند، انتحار سیاسی کرده است و دیگر پاسخی برای افکار عمومی داخل ترکیه ندارد که «اینهمه سال اینهمه کار کردیم و بدون هیچ دستاورد و با اینهمه هزینه عقبنشینی کردیم».
وی با اشاره به وضعیت این روزهای ادلب ابراز کرد: ادلب یک خطر امنیتیِ بالفعل است و هر زمان میتواند منطقه ساحلی را با پرتاب موشک و پهپادهای معمولی ناامن و مشکلات متعددی ایجاد کند ولی بهخاطر توافقات دوجانبهای که بین روسها و ترکیه در «سوچی» مرتب انجام میگیرد، متأسفانه عقب میافتد و مزمن میشود. بهعلت توافقهای دوجانبه ترکیه و روسیه، در شرایط فعلی دولت سوریه نمیتواند با راهحل نظامی مشکل مسلحین در ادلب را حل کند لذا راهحل آن سیاسی و بینالمللی شده است و این موضوع باید در توافقات بینالمللی حل شود تا آمریکا و ترکیه بیرون بروند و دولت مناطق را پس بگیرد.
* کشورهای مخالف اسد فهمیدند که دولت دمشق ماندگار است
وی در پاسخ به این سؤال که «آیا میشود بهقطعیت گفت که دولت مرکزی دست برتر را دارد؟»، تصریح کرد: بله قطعاً؛ این اتفاقات روی زمین افتاده است و این مسئله در برخوردهای جهانی هم دیده میشود. کشورهایی در این سالهای متمادی شمشیر را برای نظام سوریه از رو بسته بودند اما الآن یا سکوت کردند و هیچ نوع حمایتی از مسلحین نمیکنند و یا شروع به ایجاد ارتباط کردند.
این کارشناس مسائل منطقه گفت: بعد از آزادسازی حلب برای اینها اثبات شده است که نظام سوریه ساقطشدنی نیست ولی از آزادسازی بوکمال فهمیدند که دیگر معارضهای هم در کار نیست و از بین رفته است، البته برخیشان «دودوزهبازی» میکنند؛ میآیند و به دولت سوریه پیام میدهند که خواهان همکاری خصوصاً در حوزه امنیتی و بهویژه روی بحث عناصری که از این کشورها به داعش پیوستهاند هستند، چون میدانند بسیاری از آنها در سوریه دستگیر شدهاند و دستگاههای اطلاعاتی سوریه اطلاعاتشان را دارند و به همین علت بهشدت مایلند این اطلاعات را بگیرند و بدانند چهکسی از کشورشان آمده است و الان چه وضعیتی دارد.
اسداللهی افزود: آنها پیام میدهند تا همکاری را از این باب شروع کنند ولی دولت سوریه برایشان شرط گذاشته و گفته است اینطور نمیشود و بهایش این است که رابطه را بهصورت کامل برقرار کنید نهاینکه علیه ما موضع سیاسی بگیرید و سفارتخانهتان تعطیل باشد ولی دستگاههای امنیتیتان بخواهند با ما همکاری کنند.
این کارشناس مسائل منطقه گفت: دولت سوریه به کشورهایی مانند فرانسه، انگلیس و آلمان پیام میدهد که سفارتخانههایشان را راه بیندازند و نظام سوریه را بهرسمیت بشناسند سپس سوریه آماده همکاری با این کشورها علیه تروریستها خواهد بود.
وی با اشاره به سفر اخیر وزیر امور خارجه امارات به دمشق و دیدارش با بشار اسد خاطرنشان کرد: سفر وزیر خارجه امارات در روز روشن انجام شد و مباحثی نیز مطرح است که در کنفرانس سران عرب که فروردین سال ۱۴۰۱ در الجزایر برگزار میشود، بحث بازگشت سوریه به اتحادیه عرب تصویب بشود و اگر این اتفاق رخ بدهد بسیار مهم است و بهمعنای شکست قطعی کل این پروژه و توطئهای است که علیه سوریه و محور مقاومت در این ۱۰ سال انجام شد. وضعیت فعلی از این نظر خوب است که اقبال مجددی بهسمت نظام سوریه انجام شده است.
* تجدید روابط کشورها نباید دستاوردهای ۱۰ سال مبارزه را تحتالشعاع قرار دهد
این کارشناس مسائل سیاسی و بینالمللی در پاسخ به این سؤال که «آیا بازگشت کشورها به سوریه و بازگشایی سفارتخانهشان، پیروزی جبهه مقاومت تلقی میشود و اینکه موضع ایران در این باره مثبت خواهد بود یا خیر؟»، خاطرنشان کرد: قطعاً یکی از اهداف ایران برای مشارکت در این جنگ، حفظ نظام سوریه بود و این یکی از وجوه حفظ نظام است، حالا دیگران میآیند و محترمانه به شکست خودشان اعتراف میکنند و اعلام همکاری میکنند.
اسداللهی گفت: خصوصاً اینکه قانون «قیصر» (سزار) و تحریمهای بسیار سنگینی علیه سوریه تصویب شده است و این قانون فشاری بسیار سنگین روی اقتصاد این کشور میآورد و هر نوع ارتباط مجدد کشورها، چه اروپایی، عربی، غربی و شرقی با سوریه، این تحریمها را تضعیف خواهد کرد و از دید جمهوری اسلامی ایران این اتفاق خوبی است، البته به این شرط که این تجدید روابط، دستاوردهای این ۱۰ سال مبارزه را تحتالشعاع قرار ندهد؛ یعنی چیزی که آنها در میدان بهدست نیاوردند از طریق سیاسی بهدست نیاورند.
وی تصریح کرد: آنها بهدنبال این هستند تا بحث کمیسیون قانون اساسی که سازمان ملل هم به دنبال آن است را خیلی جدی دنبال کنند تا یک قانون اساسی جدید در سوریه تصویب شود و بر اساس آن، یک نظام سیاسی جدید در سوریه شکل بگیرد. همه اینها در حرف چیز خوبی به نظر می رسد اما هدف همه اینها این است که این گروه هایی را که در میدان انواع و اقسام جنایت ها را کردهاند را به اسم معارضین سیاسی به قدرت بازگرداند. این را هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد و نظام سوریه هم به هیچ عنوان زیر بار چنین موضوعی نمیرود و با توجه به تجربه کار دیپلماتیک که آنها دارند، تاکنون در این کمیسیون امتیاز ندادهاند و این کمیسیون طی ۲ سال فعالیت خود هیچ دستاوردی نداشته است.
اسداللهی ادامه داد: درست است که کشورهای عربی علیه سوریه موضع گیری کردند و در نیمه اول جنگ هم قطر سردمدار این موضوع بود اما در نیمه دوم جنگ، عربستان سردمدار شد که این برمیگردد به سرکار آمدن بن سلمان که او نمی خواست عربستان تابعی از قطر باشد. اینجا یک نقطه مشترکی بین عربستان، امارات و سوریه وجود دارد که آن هم دشمنی با اخوان المسلمین است. این در ایران شناخته شده نیست. نظام سوریه، اخوان المسلمین را دشمن درجه یک و اسرائیل را دشمن درجه دو خود میداند اما این موضوع را خیلیها در ایران نمیدانند.
این کارشناس ارشد مسائل منطقه گفت: دمشق معتقد است که اخوانیها دنبال سرنگون کردن نظام سوریه هستند و با توجه به اینکه هفتاد درصد مردم سوریه اهل سنت هستند، اخوانیها و سایر گروهها میتوانند از این موضوع بهره برداری کنند. موضوع دیگری که خیلی نمیدانند این است که نظام سوریه خطر اخوان المسلمین را بیش از خطر داعش میداند. برای این هم استدلال دارند. سوریها میگویند داعش را همه دنیا تروریست میدانند اما اخوانیها را بسیاری کشورها به عنوان یک گروه معتدل میشناسند و به نوعی در دنیا مشروعیت دارد از این رو میتواند یک خطر بسیار بزرگ برای سوریه باشد.
اسداللهی خاطرنشان کرد: حتی در بین برخی مسئولین هم این موضوع خیلی شناخته شده نیست. نمیدانیم علت اشتیاق سوریها برای ارتباط دوباره با عربستان و امارات چیست؟ دلیلش آن است که عربستان هم اخوان را دشمن خونی خود میداند و سوریه هم اخوان المسلمین را دشمنی خطرناکتر از داعش برای خود قلمداد می کند.
وی گفت: موضوع دیگر، بحث بازسازی است. بالاخره دوسال است که جنگ فروکش کرده و حجم خرابیها خیلی بالاست. دولت سوریه خودش که پولی ندارد و تحریم هم هست. نیاز دارد تا یک کنفرانس بین المللی برای بازسازی سوریه برگزار شود و کشورها متعهد به پرداخت یک بودجه هنگفت برای بازسازی این کشور شوند. خب چه کسی می تواند این پول را بدهد؟ عربستان و امارات به دلیل اینکه در آمدهای نفتی بسیار زیادی دارند توان این کار را دارند. این کمکها مشروط به دولت سوریه داده خواهد شد و بحث اصلی هم روی این شرطها است.
این کارشناس ارشد مسائل منطقه در ادامه اظهار داشت: این عدم مفاهمه و تفاهم برمیگردد به همین مسئله که ما در ایران کشورهای عربی را درست نمیشناسیم و اولویتهای آنها را درست نمیدانیم و از آن سو آنها هم همین مشکل را دارند.
اسداللهی اضافه کرد: جهان عرب شامل ۲۲ کشور است و این ۲۲ کشور از خیلی جهات باهم نزدیکاند. اولاً زبانشان یکی است، دینشان یکی است و مذهبشان بطور عمده اهل سنتاند و از نظر زندگی همان حالت عشیره ای و قبیلهای را دارند که تقریبا مشترک است. از سوی دیگر بین شان تبادل جمعیتی زیاد است؛ حتی قبل از این بحران هم شهروندانی از سوریه و لبنان به کشورهای حاشیه خلیج فارس میرفتند و کار میکردند و ارتباط شان با داخل را حفظ میکردند و پول به داخل کشور خودشان میفرستادند. این یکی از منابع تامین ارز برای لبنان و سوریه بود و یک درآمد ثابت سالیانه را برای کشور تامین میکردند؛ اگرچه پول شخصی خودشان بود اما این پول را در بانکهای رسمی کشور حفظ میکردند و همین قدرت مانوری به دولت مرکزی میداد.
وی ادامه داد: اگر این رابطه جمعیتی بهم بخورد، این جمعیت به داخل کشورشان برمی گردند؛ جمعیتی که بیکار است و ثروتش را از دست داده و سالها تلاش کرده و بیزینسی داشته، حال ناراضی برمیگردد و دوباره بحران جدیدی شکل میگیرد. الآن همین کار در لبنان دارد صورت میگیرد و امارات و عربستان و بحرین در حال اخراج لبنانیها هستند تا به حزبالله فشار بیاورند و در بحثهای سیاسی امتیاز بگیرند.
این کارشناس ارشد مسائل منطقه خاطرنشان کرد: اگر ما بخواهیم جواب این سوال را پیدا کنیم که به ما برنخورد که چرا امارات به سوریه برگشته، باید بگوییم خیر؛ نمیتوانیم انتظار داشته باشیم سوریه ارتباطش را با این کشورها قطع کند؛ ما خودمان در امارات سفارت داریم؛ چطور میتوانیم به سوریه بگوییم سفارتت را راه نینداز.
* سردار غفاری طولانیترین مدت فرماندهی نیروهای ایرانی در سوریه را داشت
اسداللهی در بخش دیگری از این گفتگو، پاسخ به سوالی درباره «دلیل تغییر سردار جواد غفاری فرمانده مستشاران نظامی ایران در سوریه و همزمانی آن با حوادث اخیر و سوءاستفاده برخی رسانههای خارجی از این مسئله» تصریح کرد: بعد از اینکه بحران سوریه شروع شد، چندماه بعد از آن که این مسئله وجهه نظامی پیدا کرد و جنگ شروع شد، اولین فرمانده نیروهای مستشاری ما سردار شهید همدانی بود که در سوریه به ابووهب معروف بود. ایشان دی ماه ۱۳۹۰ بعنوان فرمانده گروه مستشاری منصوب شد و ۲ سال فرمانده بود آن هم در وضعیت سختی که پایتخت در خطر جدی سقوط قرار داشت. حضور ایشان بسیار موثر بود و با همراهی و پیروی از شهید سلیمانی موفق به ایجاد و تجهیز نیروهای دفاع وطنی شدند و پایتخت را نجات دادند، طریق المطار (جاده فرودگاه) را امن کردند و در نهایت جاده خناسر هم فتح و راه حلب باز شد و بعد از ۲ سال ماموریت ایشان تمام شد و بعد از تودیع، سردار اسدی بجای ایشان آمدند.
وی ادامه داد: آقای ابواحمد هم ۲ سال یعنی از ۹۲ تا اواخر ۹۴ و تا زمان آزادسازی نبل و الزهرا فرمانده بود و سپس ماموریت ایشان هم تمام شد. در هر دو مورد موضوع رسانهای نشد و خبرشان در رسانه ها نیامد و اسمشان هم اعلام نشد و حتی تا زمان شهادت سردار همدانی هم اگرچه افراد مرتبط میدانستند ولی علنا اعلام نشد که ایشان با چه مسئولیتی در سوریه حضور دارند.
اسداللهی افزود: در دوره پایانی آقای ابواحمد، چون قرار بود عملیات نصر ۱ و نصر ۲ انجام شود، سردار سلیمانی از شهید همدانی تقاضا کردند به عنوان فرمانده عملیات در میدان حضور داشته باشند که ایشان هم قبول کردند و در همین مسیر به شهادت رسیدند. یعنی شهادتشان بعد از دوره ماموریتشان بود.
* قرار بود ماموریت آقای غفاری سال ۹۹ تمام شد که شهادت حاج قاسم آن را به تعویق انداخت
وی گفت: در بهمنماه ۹۴ و بعد از آزادسازی نبل و الزهرا، ماموریت آقای ابواحمد هم به اتمام رسید و ماموریت آقای غفاری شروع شد. ایشان فرمانده گروه مستشاری شدند. ایشان از اواخر ۹۴ فرمانده بود و بیش از آن دو برادر ماموریتش ادامه پیدا کرد و قرار بود اوایل سال ۹۹ ماموریتش تمام شود.
این کارشناس ارشد مسائل منطقه خاطرنشان کرد: ماموریتهایی همچون آزادسازی کل حلب، آزادسازی دیرالزور و المیادین و بوکمال و شکست داعش، حضور در مرز عراق و سوریه و حضور در مرز سوریه و اردن و... تحولات بزرگی بود که در این دوران انجام گرفت و در اواخر ۹۸ قرار بر این شد که اوایل ۹۹ ماموریت اقای غفاری تمام شود اما چون حاج قاسم سلیمانی در دی ماه ۹۸ توسط جنایتکاری به نام ترامپ به شهادت رسید، به دلیل پیامدهای آن شهادت و وضعیت جدیدی که در آن قرار گرفتیم، مسئله جابجایی ایشان به تعویق افتاد و گفتند صلاح نیست این جابجایی صورت بگیرد تا اوضاع تثبیت شود. بعد از یک سال و نیم به دلیل اینکه اوضاع تثبیت شد، قرار شد تا این طرح تحول انجام بگیرد.
اسداللهی اضافه کرد: سردار غفاری جزو اولین مستشاران ایرانی بود که وارد بحران سوریه شد. ابتدا هم در دمشق در حفط حرم حضرت زینب(س) فعالیت میکرد چون مسلحین پشت دیوارهای حرم رسیده بودند و هر آن احتمال سقوط حرم وجود داشت و چون نیروهای حزب الله در آن منطقه بودند و ایشان هم کاملاً نیروهای حزب الله را می شناختند، با آنها کار کردند.
این کارشناس ارشد مسائل منطقه افزود: آقای غفاری در عملیات حفظ حرم حضرت زینب(س) و در بحث غوطه غربی فعالیت مهمی داشت اما نقطه عطف حضور ایشان آنجا بود که سردار سلیمانی با توجه به اهمیت حلب به ایشان پیشنهاد دادند که قرارگاه حلب را راه اندازی کنند لذا از حوزه دمشق کلاً به حلب منتقل شدند و آن عملیات آزادسازی جاده خناسر به حلب طراحی شد و اینها رفتند و موفق شدند یک راه دسترسی به حلب پیدا کنند و در حلب مستقر شدند و در بهمن ماه ۹۴ فرماندهی قرارگاه حلب را برعهده گرفتند که دوران اوج حضور ایشان همین مقطع بود و بعد از آن در سال ۹۴ فرمانده کل نیروهای مستشاری شدند.
وی با اشاره به تودیع سردار غفاری در هفته های گذشته اظهار داشت: این هم طبق همان روال سابق، غیر رسانهای انجام شد و آقای غفاری تودیع شدند و برادر جدیدی معارفه شدند. این موضوع به مقامات رسمی سوریه هم اعلام شد و از همان زمان هم انواع و اقسام مراسمهای تودیع برای ایشان صورت گرفت. برای مثال گروههای داوطلب مانند دفاع وطنی و سایر گروهها و همچنین اقشار مردمی این مراسمات را برگزار کردند چون خصوصیت ایشان مردمداری و داشتن روابط عمومی بالا بود و ارتباط خودشان را محدود به بحث نظام سوریه نمیکردند و به بحثهای اجتماعی ورود میکردند که ببینند مشکلات مردم چیست.
* سردار غفاری در حلب محبوب بود
این کارشناس ارشد مسائل منطقه تاکید کرد: سردار غفاری یک محبوبیت خاصی داشت که این محبوبیت اول در حلب ایجاد شد. آن زمان اگر از هر شهروند عادی سوال میکردید سید جواد فرمانده نیروهای ایران کیست، همه میشناختند و بعد از فرمانده کل شدن، در تمام جغرافیای سوریه این محبوبیت را پیاده کرد.
اسداللهی گفت: خیلیها در سوریه ناراحت بودند که چرا ایشان رفتند درحالی که این امر روتینی بود و فرماندهان قبلی هم رفته بودند اما مراسم های متعددی برای ایشان برگزار شد که هم رسمی بود و هم مردمی و توسط اقشار مختلف برگزار شد. سرلشکر علی ایوب وزیر دفاع سوریه که در عین حال رئیس ستاد ارتش هم هست، در مقر وزارت دفاع مراسم تقدیر و تشکر از زحمات سردار غفاری را با حضور افسران بلندپایه ارتش سوریه و هم برادران سپاه و حزبالله برگزار کردند اما متاسفانه اینها رسانهای نشد و یکی از اشکلات کار ما همین بود که پیوست اعلامی نداشتیم و وقتی ما نمیگوییم، این فرصت را به دشمن میدهیم که این را به عملیات روانی تبدیل کنند.
وی در خصوص همزمانی انتشار این خبر با سفر وزیر خارجه امارات به دمشق تصریح کرد: وزیر خارجه امارت میخواست به سوریه برود و مقدماتش هم از قبل چیده شده بود؛ حضور وی در دمشق یک بمب خبری بود چون همانطور که آقای سید حسن نصرالله گفت که سفر وی اعلام رسمی شکست پروژه تکفیری و توطئه عربی علیه سوریه بود.
این کارشناس ارشد مسائل منطقه اظهار داشت: وقتی وزیر خارجه یک کشور عربی می آید و با بشار اسد دیدار میکند و علنی اعلام میشود، آن جناح و گروه که به دنبال این بودند که این شکست را پوشش دهند، چون خبر تغییر فرمانده ایرانی را داشتند، این خبر را نگه داشتند و بلافاصله بعد از سفر وزیر خارجه امارات به دمشق اعلام کردند و مدعی شدند فرمانده نیروهای ایرانی اخراج شده و این را اولین دستاورد سفر وزیر خارجه امارات اعلام کردند که اصلا ربطی به هم نداشت و جابجایی یک ماه قبل صورت گرفته بود.
* امیدوارم از ماجرای اخیر برای توجه بیشتر به کار رسانهای درس بگیریم
اسداللهی گفت: در عرف دیپلماسی اگر بخواهند یک فرد خارجی را اخراج کنند، حداکثر ۴۸ ساعت به وی فرصت میدهند که خاک کشور را ترک کند؛ نه اینکه یک ماه بماند و در سراسر کشور بچرخد و انواع و اقسام مراسمهای مختلف مردمی و رسمی برای وی برگزار کنند و... خب همین نشان میدهد که خبر اخراج سردار غفاری از سوریه کذب است اما بهدلیل ندانمکاری خود ما که باید اعتراف کنیم مسئولین ما هنوز نقش رسانهای را خوب بلد نیستند، یک امر خیلی عادی را دو دستی تقدیم طرف مقابل کردیم و حالا در موضع انفعال باید اعلام کنیم که این دو رخداد بهم ربطی نداشتند در حالیکه اگر روز اول اعلام میکردیم، این فرصت را به دشمن نمیدادیم. امیدوارم این درسی باشد برای ما که پیوست رسانهای داشته باشیم و ابتکار عمل اعلامی را خودمان در دست بگیریم.