
سرویس تلنگر: امروز کسانی جلودار جنبش حمایت از حفظ دریای خزر شده اند، که گذشته خود و حاتم بخشی های حامیان خود را از یاد برده اند. این سر وصدا ها در حالی صورت می گیرد که جمهوری اسلامی ایران ذره ای از سهم خود در دریای خزر را هم به کسی نبخشیده و از موضع خود کوتاه نیامده است.
پهلوی اول و دوم که در کارنامه ی خفت بار خود دوره حکومتی متزلزل و وابستگی به ایادی غربی را دارند، برای حفظ سلطنت خود دست به هر اقدام ذلیلانه ای می زدند. از جمله این اقدامات بخشش های بی حساب و کتاب اراضی و خاک ایران بوده است که به چند مورد حائز اهمیت و استراتژیک آن اشاره می کنیم.
کوه های آرارات 1316
سرلشکر ارفع از نزدیکان رضاخان، در خاطراتش اینگونه می نویسد: «من عضو هيأت تحديد حدود و حل اختلافات بودم. يك روز كه من و يك سرهنگ ترك بر سر موضوعي مورد اختلاف با حرارت بسيار بحث ميكرديم رشدي آراس گفت: «ما تركها به نظر اعليحضرت شاهنشاه اطمينان و اعتقاد كامل داريم، سرهنگ ارفع پروندهها و نقشهها را به حضور ايشان ببرد هرچه فرمودند ما قبول داريم».
من نقشهها و كاغذها را جمع كردم و يك راست به كاخ سلطنتي رفتم و گفتم عرايضي دارم. چند دقيقه بعد شاهنشاه وارد شدند در حالي كه من نقشهها را روي ميز پهن كرده بودم. همين كه نقشهها را ديدند فرمودند:«موضوع چيست؟» من شروع كردم به توضيح دادن كه فلان تپه چنين است فلان منطقه چنان است، آنجا سخت مورد نياز ماست، و از اين حرفها... ولي پس از مدتي كه با حرارت عرايضي كردم با كمال تعجب ديدم اعليحضرت چيزي نميفرمايند. وقتي سرم را بلند كردم ديدم شاه با حالت مخصوصي به من نگاه ميكند گويي به حرفهايم چندان توجهي ندارد و تنها چشم به چشم من دوخته است تا ببيند من چه ميگويم. من سكوت كردم. فرمودند: معلوم است منظور مرا نفهميدي... بگو ببينم اين تپه اين جا از آن تپه كه ميگويي بلندتر نيست؟ عرض كردم: «بلي قربان»... فرمودند: «آن را چرا نميخواهي؟ اين يكي چطور؟» عرض كردم «بلي». فرمودند: «منظور اين تپه و آن تپه نيست. منظور من اين است كه دو دستگي و جدايي كه بين ايران و تركيه از چندين صد سال وجود دارد و هميشه به زيان هر دو كشور و به سود دشمنان مشترك ما بوده است از ميان برود. مهم نيست كه اين تپه از آن كه باشد. آنچه مهم است اين است كه ما با هم دوست باشيم.»
من شرمنده شدم و نقشهها را جمع كردم و به وزارت خارجه كه محل تشكيل هيئت بود برگشتم. همه منتظر من بودند تا وارد شدم پرسيدند اعليحضرت چه فرمودند؟ گفتم: « فرمودند ما دوست هستيم اين موضوعات در كار نيست. تقسيم كنيد اين طرف تپه كه رو به «قطور» است مال ما باشد و آن طرف مال تركها». اين واقعاً درس بزرگي بود براي من و دريافتم كه شاهنشاه ايران تا چه اندازه نظر بلند و با گذشت و خواهان دوستي و صلح و صفا هستند.»
اهمیت کوه های آرارات
ژئوپلتیک نظامی کوه های آرارات ب توجه به موقعیت جغرافیایی اش، حائز اهمیت راهبردی بوده است.ﺳﺮﻫﻨﮓ ﺭﻳﺎﺽ، ﻛﺎﺭﺷﻨﺎﺱ ﻧﻈﺎﻣﻲ ﺍﻳﺮﺍﻥ در همان زمان ﺩﺭﭘﺎﺭﻳﺲ، ﺩﺭﺑﺎﺭﺓ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻧﻈﺎﻣﻲﻛﻮﻩ ﺁﺭﺍﺭﺍﺕ، ﻛﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﺓ ﺍﺭﺱ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ ﺟﻠﻔﺎ ﻭ ﻓﻼﺕ ﻣﺠﺎﻭﺭ ﺗﺴﻠﻂ ﺩﺍﺷﺖ، ﺩﻭ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ ﺑﻠﻨﺪﭘﺎﻳﺔ ﻧﻈﺎﻣﻲ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﺩﺭ ﮔﺰﺍﺭﺷﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺍﻣﻮﺭ ﺧﺎﺭﺟﻪ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ، ﺍﻋﻼﻡ ﻧﻤﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﻯ ﺗﺮﻙﻫﺎ ﻧﻈﺮ ﺧﻮﺑﻰ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻫﺪﻓﺸﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺣﺎﺋﻞ ﻭ ﻧﻮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻧﺸﻴﻦ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﺁﺫﺭﺑﺎﻳﺠﺎﻥ ﻭ ﺍﺭﺯﺭﻭﻡ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﺮﺩﺍﺭﻧﺪ. ﺩﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺧﻮﺩ، ﻫﺸﺪﺍﺭمی ﺩﻫﺪ ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﻣﺎ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﺎﺋﻞ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺑﺮﻭﺩ. ﺩﺭﺻﻮﺭﺗﻰﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﻛﻮﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﻴﻢ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﺯﻋﺎﺕ ﻧﻘﻄﻪ ﺭﺍﻫﺒﺮﺩﻯ ﻣﻬﻤﻲﺭﺍ ﺍﺯﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩﺍﻳﻢ، و ﻛﺮﺩﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺳﺮﺧﻮﺭﺩﻩ وﻣﺘﻮﺟﻪ ﺟﻠﺐ ﺗﻮﺟﻪ ﻭ ﻣﺴﺎﻋﺪﻩ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ.
دشت ناامید 1317
براساس توافقنامه سعدآباد، در ششم بهمن 1317 قرارداد تقسیم آب هیرمند بین تهران و کابل در شانزده ماده منعقد میگردد. بر این اساس ایران از «دشت ناامید» بهمساحت 3 هزار کیلومتر چشم پوشید و عملاً سرچشمه هیرمند از دسترس ایران خارج شد، متقابلاً افغانها پذیرفتند ایرانیها بتوانند بهصورت مساوی از آب این رودخانه بهرهمند شوند. قرارداد تقسیم آب هیرمند به تصویب مجلس شورای ملی ایران رسید، اما با وجودی که به امضای هیئت وزیران کابل رسیده بود مجلس شورای ملی این کشور از تصویب آن خودداری کرد. متعاقباً دولت افغانستان از دولت ایران درخواست کرد که طی یادداشت رسمی جداگانه که به تصویب مجلس شورای ملی ایران نیز برسد با آزادی کامل افغانستان در هرگونه مداخله در آب رودخانه هیرمند در بخش بالای بند کمالخان موافقت نماید. این درخواست، آشکارا بر ضد منافع ایران بود، زیرا علاوه بر اینکه رضاخان بخشی از خاک ایران را به افغانستان واگذار کرده بود، امکان دخل و تصرف کابل در بخشهای بالایی هیرمند عملاً میتوانست مانع از رسیدن آبی به بند کمالخان شود تا بهصورت مساوی تقسیم گردد.
رضاعلی دیوانبیگی -استاندار مازندران- در خاطراتش میگوید هنگامی که ژنرال فخرالدین پاشا که به عنوان حَکَم از ترکیه برای حل اختلافات ایران و افغانستان آمد دخالت کند، دولت ایران گفت هر چه ترکها بگویند ما قبول داریم. ترکها و افغانها هر دو از اهل تسنن بودند، به همین دلیل طرف هم را گرفتند. او می گوید ژنرال فخرالدین در مازندران گفت شما که استان به این قشنگی دارید، چرا بر سر این دشت های سوزان سیستان و بلوچستان با افغانستان دعوا دارید. من گفتم به شما چه مربوط است؟ دیوانبیگی عصبانی شد. میگوید برگشتم به ژنرال گفتم به شما چه مربوط است، ما هر جا داشته باشیم برای ایران است. این چه حرفی است شما میزنید که ما چون مازندران را داریم سیبستان و بلوچستان را از دست بدهیم؟
اهمیت دشت ناامید
پس از این بخشش ننگین رضاخان، برخی از پژوهشگران عنوان کردند که سیستان و بلوچستان تا بیست سال دیگر خشک میشود. دشت ناامید، منطقه نسبتاً گستردهای بود که در امتداد مرز ایران و افغانستان در میان چند منطقه پرارتفاعتر واقع شده بود، بخشی از دشت ناامید به وسیله رودخانه فراه و شاخههای فرعی آن آبیاری میشد و بسیاری از کوچنشینان در منطقه به پرورش گوسفند و شتر میپرداختند. از جمله دلایل مشکلات کم آبی و بادهای 120 روزه منطقه سیستان این بخشش های تاریخی رضا شاه بود که اگر دشت ناامید را نمیبخشید سیستان و بلوچستان نه تنها بیآبی امروزی را نداشت بلکه بادهای 120 روزه که عرصه را بر مردم این منطقه تنگ می کند نیز وجود نداشت.
اروند رود
دولت عراق كه درسال 1308 تـحـت حـمـایـت انـگـلـسـتـان قرار داشت، نخست از اواسط سال ۱۳۱۰ با ارسال چندین یادداشت اعـتـراض بـه دولـت ایـران، مـأمـوران گـمـرك و نـیـروی دریایی ایران را متهم به نادیده گرفتن مقررات سازمان بـندر بصره و تجاوز به حق حاكمیت عراق در آبهای ارونــد رود نـمــود و سـپــس در سـال ۱۳۱۳ بـه مـنـظـور جـلـوگـیـری از اعـمـال حاكمیت ایران بر اروند به جـامـعـه ی مـلـل شـكـایت برد. پس از آنكه جامعه ملل طرفین را به مذاكره مستقیم دعوت نمود، در ۱۳ تـیـر ۱۳۱۶ طـی قـراردادی مـیان دو كشور منعقد گــردیــد، که حــق كـشـتــی رانــی در ســراســر ارونــد بـه استثنای پنج كیلومتری از آبهای آبادان تا خط تالوگ به دولــت عــراق واگــذار گــردیـد. بـدیـن تـرتـیـب قـرارداد مذكور كه در چارچوب اهداف استراتژیك بریتانیا بر ایران تحمیل شده بود، مالكیت عراق بر تمام اروند رود را بـه غـیـر از پـنـج كـیـلومتری از آبهای آبادان گسترش می داد.
خسرو معتضد تاریخ نگار معاصر اینگونه توضیح میدهد: «جریان شطالعرب و اروندرود این بود که تمام دنیا و جوامع جهانی رای دادند که این رودخانه دو قسمت است: یک قسمت برای عراق است و یک قسمت برای ایران. یعنی براساس خط تالوگ یعنی میانالقعر. ولی انگلیسیها به رضاشاه فشار آوردند برای اینکه عراق عضو پیمان سعدآباد بشود شما باید در مورد اروند کوتاه بیایید. باقر کاظمی وزیر وقت امورخارجه ایران در خاطراتش میگویند: ما نزد رضاشاه رفتیم، نوریسعید وزیر عراق آمد و گریه و زاری کرد که بگذارید این رودخانه مال ما بشود. شما دریای فارس و دریای مکران (عمان) را دارید، اما ما هیچ چیز نداریم. رضاشاه گفت: خُب اروند را به اینها بدهیم.
اهمیت اروند رود
كشور عراق، به دليل وضعيت جغرافيايي خاص خود، تنها كشور حاشيه ي خليج فارس است كه كمترين ساحل را با آب هاي آزاد دارد؛ همين مسئله يكي از انگيزه هاي اصلي صدام براي تصرف خوزستان و آزادي عمل بيشتر بر اروند بود. صدام قصد داشت با تصرف اين منطقه، ساحل خود را در خليج فارس كه اكنون حدود 30 تا 40 مايل است، به 200 تا 300 مايل ارتقا دهد. صدور نفت و حمل و نقل كالا از طريق اروند رود براي عراق امري حياتي است از آنجا كه استفاده از خطوط لوله در خشكي و از طريق خاك كشورهاي ديگر با هزينه هاي سنگين مواجهه است استفاده از اين آبراه دريايي براي صادرات نفت كه مطمئن تر و كم هزينه تر مي باشد از ارزش بالايي برخوردار است.
از سوی دیگر اداره و نحوة اختصاص منابع آب نیز جزو مهمترين موضوع زيست محيطي است كه در مباحث سياسي و انديشه هاي استراتژيك جايگاه و اهميت فزاينده اي يافته است.منابع آب غالبأ به عنوان يك مشكل امنيتي در سطح ملي و بين المللي تلقي مي شود.در بسياري از كشورها،اداره منابع آب رقابتهاي شديدي را ميان كشورهاي همسايه ايجاد كرده است. با درك اهميت استراتژيكي و اكونوميكي اروند رود از طرف عراق، مي توانيم پي ببريم كه چرا عراق براي تسلط كامل بر اين آبراه، سياست تهاجمي در پيش گرفته است.
بحرین
در دوران سلطنت محمدرضا شاه ، حداقل در دو برهه زمانی مسأله مالکیت و حاکمیت ایران بر بحرین به صورت حادتر مطرح شد. در اسفند 1329 در لایحه مربوط به ملی کردن صنعت نفت ایران که برای تصویب به مجلس شورای ملی ارائه شد، «شرکت نفت بحرین » نیز در طرح ملی شدن قرار داشت؛ چرا که مجمع الجزایر بحرین بخشی از سرزمین ایران را تشکیل میداد بار دوم در آبان ماه 1336 هیأت وزیران با حضور شخص شاه لایحه ای را برای تقدیم به مجلس آماده کردند که به وضوح نشان دهنده حق و ادعای مالکیت ایران به بحرین بود. در این لایحه کشور از نظر اداره سیاسی به چهارده استان تقسیم میشد که بحرین استان چهاردهم را تشکیل میداد. بدین ترتیب، از دیدگاه ایران، منطقه بحرین از استان فارس جدا میشد و خود استان مستقلی را تشکیل میداد.
جدا شدن بحرین از ایران در روز ۲۲ مرداد ۱۳۵۰ با فشار انگلیس صورت پذیرفت و در ۲۵ آذر همان سال نیز بحرین به عنوان یکصد و بیست و نهمین کشور عضو سازمان ملل متحد شناخته شد. نظرسنجی استقلال بحرین به جای همهپرسی در فروردین ۱۳۴۹ با توافق دولت ایران و بریتانیا به وسیله نماینده دبیرکل سازمان ملل متحد در بحرین برگزار شد. و در نتیجه به جدایی بحرین منجر گردید.
اهمیت بحرین
جدای از اینکه بحرین جز لاینفک خاک ایران بوده که به دلیل بی لیاقتی محمدرضا شاه از ایران جدا و تبدیل به کشوری مستقل گردیده است، اهمیت سیاسی– استراتژیک بحرین نیز باید مورد توجه قرار بگیرد. واقع شدن بحرین در مرز ساحلی عربستان و قطر در گذشته فرصت قابل ملاحظه ای را برای ایران به دنبال داشته است. هر چند از نظر حقوقی بین ایران و بحرین آبهای آزاد وجود دارد، اما قبل از جدایی بحرین حق استفاده از منابع بستر برای ایران تا نزدیكی سواحل عربستان و قطر ادامه پیدا می كرد. تصور اینكه ایران در دو سوی یكی از مهمترین آبراه های جهان دارای ساحل باشد می تواند تا حدی نشان دهد كه بحرین از حیث سیاسی و نظامی چه اهمیتی در تفوق بر كشورهای عربی منطقه وحتی تاثیرگذاری بر معادلات بین المللی برای ایران داشته است. اگر بحرین در حاكمیت ایران باقی می ماند، با توجه به افزایش گستره آب های سرزمینی، رگ حیاتی نفت دنیا تا حد زیادی در تسلط ایران قرار می گرفت.
از لحاظ ژئوپلتیک انرژی نیز وجود منابع غنی نفت و گاز در پهنه آب های سرزمینی بحرین اهمیت قابل توجهی به این سرزمین بخشیده است. همچنین موقعیت مناسب برخی از جزایر برای پهلوگیری و تعمیر كشتی های بزرگ اقیانوس پیمای 500 هزار تنی در بنادر آنها و مرواریدهای مشهور آن نیز از امتیازات دیگر آن محسوب می گردد.
محمدرضاپهلوی بحرین را با هدف حفظ ژست دموکراتیک در فضای بین المللی، با بیان موضوع حق رای مردم بحرین، و اینکه اگر مردم بحرین خودشان بخواهند می توانند از ایران جدا شوند، مطرح نمود. اما بسرعت به نقض آن پرداخت و با توافقات ذلیلانه پشت پرده با دولت برتانیا بحرین را بدون توجه به نظر ساکنانش از ایران جدا ساخت.
هدف بعدی وی از این اقدام در امان ماندن از تنش با اعراب و حفظ جزایر سه گانه بود. محمدرضا با تأسی از پدر خائنش که بخشهایی از خاک کشور را در قالب پیمان سعدآباد به ترکیه و افغانستان و عراق داده بود، می خواست با بخشش بحرین روابط خود را با اعراب حفظ نماید و در خیالش بر جزایر سه گانه خلیج فارس تسلط یابد که بعد از اقدام به بخشش از این قسمت از خاک ایران، اعراب و در راس آنها صدام بعثی به مخالفت با تصرف جزایر برخاستند. برای آنها شاهی که نتوانسته یک جزیره تاریخی را حفظ کند، احتمالا از پس محافظت چند جزیره دیگر هم بر نخواهد آمد. از این رو، محمدرضا برای آنکه لااقل این سه جزیره را هم از دست ندهد، وارد فاز نظامی شد. شاه دریافته بود که با حاتمبخشی از خاک مملکت نمیتواند رضایت همسایگان را جلب کند. ولی چه سود!