به گزارش حلقه وصل، زندگی همیشه همانطور که ما دوست داریم، پیش نمیرود و همیشه آن چیزی که میخواهیم، اتفاق نمیافتد. اتفاقاتی که در طول زندگی میافتد، مسیر افراد را تغییر میدهد و به سمتی میبرد که شاید یک روز فکرش را هم نمیکرده است. در این نوشتار قرار است در مورد کسی صحبت کنیم که فراز و نشیبهای زندگی، مسیر او را به کلی تغییر داد. کسی که روزی با افراد سالم رقابت میکرد، حالا در جایگاه معلولیت برای کشورش افتخار آفرینی میکند و در بالاترین سطح، بالاترین و خوش رنگ ترین مدال را میگیرد.
رکورددار اسکات تعادلی در جهان پس از تصادفی که در سال ۹۰ داشت و قطع نخاع شد، به سمت ورزشهای جانبازان و معلولان آمد و در ماده پرتابهای دوومیدانی مشغول به فعالیت شد. امیری میگوید هیچ گاه تصور نمیکرده که چنین سرنوشتی برایش رقم بخورد و هنوز هم دلش برای شرکت در قویترین مردان تنگ است.
مرد طلایی قصه ما در حالی قهرمان پارالمپیک توکیو شد که قبل از مسابقات به دلیل آسیب دیدگی، حتی در آستانه انصراف هم قرار داشت، اما به هر شکلی بود، در این پیکارها شرکت کرد و در همان پرتاب اول، علاوه بر قهرمانی، رکورد بازی ها را هم شکست.
-گزیده صحبتهای امیری:
* قبل از پارالمپیک میخواستم انصراف دهم
* وقتی قهرمان شدم، همه دردهایم از یاد رفت
* با پرتاب لری طلای پارالمپیک را گرفتم!
* نماینده مجلس مراسم تجلیل را به حاشیه برد
* هنوز هم دلم گیر قویترین مردان است
* آرزویم این است یک بار دیگر سالم باشم
* رهبری طوری به مسائل اشراف داشتند که انگار فنیترین فرد ورزشی برایمان صحبت میکند
* ژاپنیها گویش لری مرا یاد گرفتند!
مشروح گفتوگو با قهرمان پارالمپیک توکیو را در زیر میخوانید:
به چیزی که فکرش را نمیکردید، در پارالمپیک توکیو رسیدید.
واقعیت این است که سه ماه قبل از بازیها در اردوی لاهیجان از ناحیه پشت بازو آسیب دیدم و طوری بود که نمی توانستم شرکت کنم، اما بعد از حضور در فدراسیون، اسبقیان که ریاست فدراسیون را برعهده دارد، به من گفت که چند سال است برای این رقابتها تلاش کردی و حتما باید شرکت کنی؛ حتی اگر یک متر بیندازی. اما تمام تلاشت را بکن که بهترین نتیجه را بگیری.
مصدومیتت خیلی حاد بود؟
بعد از آن آسیب دیدگی حتی یک میله هالتر هم نمی توانستم در دستم بگیرم. به هرحال بدنسازی در هر رشته خیلی مهم است و من نتوانستم سه ماه وزنه بزنم و در ژاپن هم فقط یکی دو بار تمرینی پرتاب کردم.
روز مسابقه بدنت چه شرایطی داشت؟
با خودم گفتم در پرتاب اول هرچه در توان دارم بگذارم و اگر هم عضلهام پاره شد، اشکالی ندارد. در لحظه پرتاب همه افرادی که در فضای مجازی با من ارتباط داشتند، جلوی چشمانم آمدند. با اسپری بی حس کننده پرتاب اول را انجام دادم و آنقدر احساس درد کردم که فکر کردم دیگر تا آخر عمرم نمیتوانم ورزش کنم. مربی ام را صدا کردم و گفتم که دیگر نمی توانم پرتاب کنم، اما به محض اینکه تابلوی نتایج را دیدم، اصلا باورم نمی شدم که رکورد پارالمپیک را هم زدهام. باورتان نمی شد درد دستم یادم رفت.
ظاهرا بارندگی شدیدی هم روز مسابقه وجود داشت.
آنقدر شدید بود که ۲۰۰ گرم به وزن نیزه اضافه شده بود و شرایط واقعا سخت بود. نه خودم، نه فدراسیون و نه کمیته هیچکس فکرش را نمی کرد. اصلا در ۵ سال گذشته چنین رکوردی را نزده بودم.
در همان پرتاب اول همه رقیبانت را ناامید کردی.
با حریفانم در ارتباط هستم و خیلی ناراحت شدند و حسرت می خوردند و برای مسابقات بعدی وعده دادند. قبل از مسابقه هم وقتی نام مرا در لیست دیدند، تعجب کردند چون میدانستند که مصدوم هستم.
با این مصدومیت غیرت ایرانی و لری را به نمایش گذاشتی.
واقعا همینطور بود و لری پرتاب کردم (با خنده)
ظاهرا با علیرضا بیرانوند در پرتاب رقابت داری؟ او هم در پرتاب توپ رکورد دارد.
بیرانوند هم پرتاب های خوبی دارد. البته پرتاب توپ با پرتاب وزنه، نیزه و دیسک تفاوت دارد. این سه مورد بیشتر تکنیکی هستند و چندان به قدرت وابسته نیست.
مسئولان کمیته پارالمپیک کاروان کیفی را مدنظر داشتند و شما چطور با مصدومیت و اینکه شانس مدال نیستید، اعزام شدید؟
اینطور نیست که بگوییم چه کسی مدال می گیرد و چه کسی نمیگیرد. من و هاشمیه متقیان هر دو اولویت چهارم بودیم، اما هر دو هم طلایی شدیم. متاسفانه محاسبه های کمیته فنی پارالمپیک اشتباه است و همین موضوع ذهن خیلی از بچه های به هم ریخته بود.
چطور؟
من در ۲۰۱۹ قهرمان جهان شدم و ۲۰۲۰ هم اول شدم، اما کمیته فنی گفت چون از سال ۲۰۱۸ محاسبه می کنیم، نفر چهارم هستید. بدین ترتیب که یک آمریکایی در سال ۲۰۱۸ در شهر خودش رکورد جهان را زده بود و کمیته فنی هم براساس رکورد او برای ما تصمیم می گرفت. چیزی که اصلا درست نبود. در مورد حقوق هم همین شکل بود و کمیته فنی چون ما را در رده چهارم قرار داده بود، اصلا حقوق نمی دادند.
با خسروی وفا، رئیس کمیته پارالمپیک صحبت نکردید؟
چرا، به او گفتم وقتی شما خودتان و سرپرست کاروان افراد قوی و کاربلد هستید، کمیته فنی هم باید افراد خبره باشند. حساب کنید اگر من و هاشمیه متقیان را اعزام نمی کردند، چه اتفاقی می افتاد؟ دو مدال طلا از دست می رفت، به همین راحتی. پس اولویت بندی های کمیته فنی اشتباه است. من که سه سال پیاپی قهرمان جهان و المپیک شدم، چرا باید نفر دوم قرار دهند؟ خواسته ما این است که افرادی در این کمیته باشند که بچه ها را اذیت و ذهنشان را درگیر نکنند.
شرایط سخت است و واقعا اگر این روند ادامه داشته باشد، دیگر ادامه نمیدهم، چون باید عدالت رعایت شود. این وضعیت مثل این است که غیر مستقیم بگویند دیگر حضور نداشته باشید.
برای پاراآسیایی برنامهات چیست؟
در ۲۰۱۸ جاکارتا دو طلا و یک برنز گرفتم. این بار قصد دارم در سه ماده طلا بگیرم.
در فضای مجازی هم دنبال کننده زیادی دارید. بعد از قهرمانی فضا چطور بود؟
من قبل از اینکه به سمت ورزشهای جانبازان و معلولان بیایم، فالوورهای زیادی داشتم و صفحه ام هم رسمی بود. واقعا مردم برای قهرمانان خود ارزش زیادی قائل هستند، اما چیزی که مرا ناراحت کرد، رفتار برخی مسئولان بود.
اتفاق خاصی افتاده بود؟
مثلا مراسم بدرقه ای نداشتم و نمایندگان مجلس هیچ کس حمایت نکرد، جز نماینده ولی فقیه که با من در ژاپن هم در تماس بود. حتی بعد از بازگشت هم نمایندگان ما هیچ کدام برای استقبال نیامدند و برعکس در مراسم تجلیل، آمدند و حاشیه ایجاد کردند. حتی به من گفتند که ما پول دستمان نیست که پاداش بدهیم، در صورتی که من اصلا دنبال پاداش آنها نبودم و دنبال احترام بودم.
شما در اینستاگرامتان هم از قویترین مردان ویدیو گذاشته ای و هم پارالمپیک، به شخصه خودتان کدامیک را دوست دارید؟
قویترین مردان، چون عالم دیگری است.
چطور؟
من سالم بودم و بعدا دچار معلولیت شدم. به هرحال محدودیت های زیادی برایم ایجاد شد و ورزشی که دوست داشتم و برای آن سالها تلاش کرده بودم را به ناچار کنار گذاشتم. کسانی هم که میگویند، معلولیت، محدودیت نیست را قبول ندارم. شاید کسی که از ابتدا معلول بوده، مشکلی با این قضیه نداشته باشد و کنار بیاید، اما برای من هنوز هم بعد از ۱۰ سال واقعا سخت است.
مدال طلای پارالمپیک هم افتخار کمی نیست.
درست است. شاید من هم در پارالمپیک بعدی خیلی راحت تر با این موضوع کنار بیایم، اما به هر حال وقتی فیلمهای قویترین مردان را میبینم، شرایط برایم فرق میکند.
ورزش دیگری را هم غیر از پرتاب ها می توانستی انتخاب کنی؟
وزنه برداری هم میتوانستم بروم، اما دوومیدانی ماده هایش بیشتر است و مدالهای بیشتری میتوانید بگیرید.
با بچه هایی که در قویترین مردان رقابت می کردی، هنوز در ارتباط هستی؟
بله با همه شان. اتفاقا بعد از قهرمانی برایم پیام گذاشتند و تماس تصویری گرفتند. هنوز هم دلم آنجاست.
چرا دیگر مسابقات مردان آهنین برگزار نمی شود؟
شرایط اقتصادی طوری نیست که حامیان مالی حضور پیدا کنند. مسابقات یک ماه طول میکشد و بحث اسکان، تغذیه، جایزه و پخش مسابقات، همه هزینه دارد. البته مسابقاتی برگزار میشود و خودم هم شاگرد دارم و قهرمان ایران و جهان هستند.
چطور با شاگردتان کار می کنید؟
ویدیوهای تمرینی اش را برایم می فرستد و تصویری در ارتباط هستم و برنامه می دهم. متاسفانه چون در لرستان زیرساخت وجود ندارد، این ورزش به طور کلی جمع شده است. همان زمان هم که من تمرین می کردم، چیزی وجود نداشت. اگر داشت، مجبور نبودم که دائم از این شهر به آن شهر بروم و دچار سانحه شوم. واقعا هزینه ورزش بخصوص در پرورش اندام بالا است و کسی هم حمایت نمیکند.
از لحاظ مالی بین قویترین مردان و ورزش معلولان برایتان تفاوتی ایجاد شده است؟
برای من نه، اما برای افرادی که تنها در ورزش جانبازان و معلولان بودند و مدال گرفتند، پاداش های کسب شده، کمک زیادی به آنها کرد.
بزرگترین آرزویتان چیست؟
اینکه بتوانم دوباره سالم شوم و در مسابقات قویترین مردان شرکت کنم. هرچند میدانم سخت و شاید غیر ممکن باشد، اما به هرحال آرزوست دیگر.
هدفتان برای آینده؟
میخواهم دو طلای پارالمپیک پاریس را کسب کنم.
با رهبر انقلاب هم دیدار داشتید، از حس و حال این دیدار بگویید.
شاید باورتان نشود، اما در جلسه که بودیم و ایشان صحبت میکرد، احساس می کردم فنی ترین فرد ورزشی روبرویم نشسته چون به تمام مسائل اشراف داشتند و انگار تمام مسابقات ما را جز به جز تماشا کرده بودند و جای تعجب داشت. البته شنیدن این صحبت ها و نظرات از ایشان بعید نیست و در بسیاری از مسائل سرآمد هستند. همانطور که فرمودند، رتبه ایران خیلی بالاتر از این حرفها است.
* چطور میتوانیم به جایگاه بهتری برسیم؟
اگر برنامه ریزی بهتری داشته باشم، رتبه مان تک رقمی هم میشود. کار من تمرین و مسابقه است و مثلا خسروی وفا هم مدیریت و افراد دیگر هم بحث فنی. همه باید در کنار هم تلاش کنیم تا موفق شویم.
سوالی مانده که نپرسیده باشیم؟
میخواستم خاطره جالبی را از پارالمپیک بگویم که جالب است.
بفرمایید.
زمانی که در توکیو بودیم و برای غذا خوردن به رستوران میرفتیم، افرادی که غذا توزیع میکردند، به زبان خودشان ژاپنی صحبت می کردند و ما هم نه انگلیسی بلد بودیم و نه ژاپنی. به همین دلیل با خودم گفتم من زبان آنها را نمیدانم و آنها هم زبان مرا. پس کلا به زبان لری صحبت میکردم و در روزهای آخر آنها هم یاد گرفته بودند و با من صحبت میکردند. همین موضوع باعث خنده نزدیکان شده و خاطره خیلی جالبی بود.