به گزارش سرویس استان های حلقه وصل، مراسم رونمایی و نقد و بررسی کتاب «به وقت اردیبهشت» به نوشته مریم عرفانیان با محوریت شهدای مدافع حرم در قالب سلسله نشستهای تبلیغی و ترویجی «در پناه کلمات» که با همکاری به نشر و خبرگزاری تسنیم بوده است، ششم تیرماه برگزار شد.
در این مراسم مریم عرفانیان، نویسنده کتاب« به وقت اردیبهشت»، با بیان اینکه انگیزه نوشتن برای شهدا سالها است که در وجود من نهادینه شده است، اظهار کرد: در سال ۹۵ با نوشتن کتاب« پاییز آن سالها» که در مورد شهدای دفاع مقدس بود به صورت حرفهایتری وارد عرصه نوشتن برای شهدا شدم، در آن سال من خاطرات شهدای دفاع مقدس را به صورت مجموعه داستانهای کوتاه مینوشتم.
وی با بیان اینکه با انتشارات بسیاری کار کرده است، ابراز کرد: دغدغه نوشتن برای شهدا را داشتم و برایم شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم نداشت بلکه این ماهیت شهدا بود که برایم حائز اهمیت بود.
عرفانیان با بیان اینکه از طریق نشر روایت فتح، روایت داستان زندگی شهید حسن قاسمی دانا به من معرفی شد، ادامه داد: با پیشنهاد این روایت باید داستان مستند زندگی شهید مدافع حرم را به صورت کتاب درمیآوردم لذا ساعتها با مادر شهید مصاحبه داشتم و این مصاحبهها به صورت کتاب درآمد.
انگیزه من برای نوشتن از شهدا ماندگار شدن یاد و خاطرات آنها بود
نویسنده کتاب« به وقت اردیبهشت» با تأکید بر اینکه هدف و انگیزه من برای نوشتن از شهدا ماندگار شدن یاد و خاطرات آنها است، عنوان کرد: باید سیره و تفکر شهدا را برای جوانان نسل امروز بیشتر تبیین کرد، آنان باید بدانند که شهدای مدافع حرم افرادی هم سن و سال خود آنان بودند که این راه مقدس را انتخاب کردند.
وی با بیان اینکه باید علت و دلیلی دل کندن این شهدا از دنیا، خانواده و... را برای نسل امروزی بیان کنیم، گفت: بعد از ۳۰ سال نویسندگی من هنوز داستانهایی که مینویسم را اول به دختر نوجوان خود برای خواندن میدهم تا ببینم این نوشته من چه تأثیری بر روی او دارد و آیا میتواند بر روی دیگر جوانان نیز تأثیرگذار باشد.
قلم زدن برای شهدا سعادتی است که خداوند به من داده است
عرفانیان با اشاره به اینکه نوشتن و قلم زدن برای شهدا سعادتی است که خداوند به من داده است، افزود: دستم برای نوشتن موضوعات دیگر به قلم نمیرود و فقط احساس میکنم که باید برای شهدا بنویسم، انشاالله قلم زدن برای شهدا برای همیشه تداوم داشته باشد.
نویسنده کتاب« به وقت اردیبهشت» با بیان اینکه کتاب« به وقت اردیبهشت» مجموعه زندگینامه شهید به صورت داستانهای کوتاه است، ادامه داد: برای نوشتن کتاب ساعتها با مادر شهید حسن قاسمی دانا مصاحبه داشتم، تمام فیلمهایی که از شهید در اینترنت و یا در اختیار مادر بود را دیدم؛ تعامل خوبی با هم داشتیم، صمیمانه باهم صحبت میکردیم و حتی ایشان برخی از سؤالات من که در مصاحبه جا میماند را شبانه روز از طریق پیامرسانها جواب میداد تا جای سؤال و ابهامی برای خواننده باقی نماند.
کتابهایی که در مورد شهدا نوشته میشود باید از حالت کلیشهای خارج شود
وی با بیان اینکه در تمام مصاحبهها و فیلمهایی که از شهید موجود بود، نکات ظریف و تأثیرگذار آن را جدا کردم و در کتاب آوردم، تصریح کرد: باید نکات جدید و تأثیرگذار زندگی شهید را به قلم در میآوردم تا این کتاب برای مخاطب تازگی داشته باشد و از کلیشهای بودن خارج شود.
عرفانیان با اشاره به اینکه کار کردن با انتشاراتیهای بزرگ همچون به نشر سخت است، عنوان کرد: مدیران این انتشاراتیها بسیار نکتهسنج بوده و از دقت نظر بالایی برخوردارند، این موارد بسیار خوب است چرا که به نویسنده کمک میکند که کاری عالی برای مخاطب ارائه دهد. پیگیریهای به نشر برای چاپ کتابم بسیار خوب بود و افتخار میکنم که با این اتنشارات کار میکنم.
نویسنده کتاب« به وقت اردیبهشت» با بیان اینکه نوشتن برای شهدای دفاع مقدس با نوشتن برای مدافعان حرم فرق دارد، اظهار کرد: به قول شهید قاسمی دانا« مرزها را آدمها درست کردهاند، شیعه در هرجای دنیا که در خطر است باید به کمکمش شتافت».
وی در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران حاضر در نشست مبنی بر اینکه جامعه امروزی خیلی به کتابهای دفاع مقدسی رغبتی نشان نمیدهند، گفت: اگر بخواهیم به دید جامعه و مردم نگاه کنیم نباید در مورد شهدا بنویسیم، با حرف مردم نمیشود قلم در دست گرفت.
عرفانیان با بیان اینکه نوشتن برای شهدا حسی است که در قلم من نهفته است و دل کندن از این حس برایم غیرقابل تحمل است، ادامه داد: باید شهدا را درک و باور کنیم تا بتوانیم در مورد آنان بنویسیم.
نویسنده برای نوشتن در خصوص شهدای مدافع حرم با منابع زنده روبهرو است
نویسنده کتاب« به وقت اردیبهشت» با بیان اینکه نوشتن برای شهدای مدافع حرم آسانتر از نوشتن برای شهدای دفاع مقدس است، ابراز کرد: برای نوشتن در مورد شهدای دفاع مقدس چون خانوادههای آنان براثر کهولت سن از دنیا رفتهاند فقط با اسناد و پروندههای کاغذی روبهرو هستی و برخی از کتابها در حوزه دفاع مقدس حاصل داستانپردازی و پرداخته ذهن نویسنده از آن شرایط است، ولی در خصوص شهدای مدافع حرم چون خانوادههای آنان در قید حیات هستند میتوانند پاسخگوی بسیاری از سؤالات نویسنده باشند، در واقع در مورد شهدای مدافع حرم ما با منابع زنده روبهرو هستیم.
وی با تأکید بر اینکه در نوشتن کتابهایم در مورد شهدا بیشتر به جنبه زندگی اجتماعی آنان، دلتنگیهای مادر، روابط با دوستان و...پرداختهام، افزود: در این کتابم نیز همین شیوه را پیاده سازی کردم، بیشتر به جنبه زندگی اجتماعی شهید قاسمی دانا پرداختم و شاید فقط دوفصل در مورد رفتن به سوریه و شهادتش صحبت شده است.
عرفانیان با بیان اینکه باید این تفکر را که کتابهای دفاع مقدس اندیشههای متعصب افراد خاص است را پاک کنیم، گفت: اگر بتوانیم حس و نیاز مخاطب جوان را بشناسیم و آنان را با کتاب همراه کنیم، کتابهای دفاعی مقدسی خواندنیترین کتب خواهد شد و اینها همه به قلم نویسنده بستگی دارد.
نویسنده کتاب« به وقت اردیبهشت» با اشاره به اینکه شخصیتهای داستان دفاع مقدس را نباید خشک و متعصب جلوه داد، عنوان کرد: شهیدانی در جبهه داشتیم که تمام بدنشان خالکوبی بوده است، اینان عشق را پیدا کردند و به خاطر آن از همه زندگی خود گذشتند. من معتقدم که مسایل شخصی هر کسی به خود او مربوط است و اینکه ما بخواهیم در داستان دائم از آن یاد کنیم نوشته جالب و خواندنی برای مخاطب تولید نخواهیم کرد.
وی با تأکید بر اینکه القای این حرف به جوانان که شهیدان با ما فرق داشتهاند؛ یکی از دلایل رکود کتابهای دفاع مقدس است، ادامه داد: شهیدان افرادی از دل همین جامعه بودند، کسانی همچون پدرها و برادرهای خود ما.
در ادامه این مراسم مریم طربی، مادر شهید حسن قاسمی دانا، با بیان اینکه چهار پسر دارد، اظهار کرد: علاوه بر حسن دو پسر دیگرم نیز مدافع حرم حضرت زینب(س) هستند و آنان نیز در درگیریها مجروح شدند و فقط حسن به شهادت رسید.
وی با بیان اینکه اگر شهید را باور کنی او همیشه در کنار توست، افزود: من حضور حسن را همیشه و در همه جا حس میکنم و برای بقیه فرزندانم دعا میکنم مرگشان شهادت باشد.
حسن همانند دیگران بود
طربی با بیان اینکه حسن تافته جدا بافتهای نیست که از آسمان افتاده باشد، ابراز کرد: حسن همانند خود ما بود، شوخی و خنده داشت، ورزش میکرد، برنامههای تفریحی با دوستانش داشت ولی تنها چیزی که حسن به آن خیلی اعتقاد داشت این بود که در زندگی برای هر کاری هدفی معین تعیین میکرد؛ حتی زمانی که با دوستانش بیرون میرفت در کنار شوخی و خنده کار فرهنگی میکرد.
مادر شهید حسن قاسمی دانا با اشاره به آخرین سفری که حسن با دوستانش برای شکار ربه درگز رفته بود، عنوان کرد: هنگامی که فیلم آن سفر را نگاه میکنم شاهد این موضوع هستم که او چقدر با دوستانش مهربان بود، در ان سفر حسن در راه بازگشت میگوید« داریم از درگز برمیگردیم و انشاالله دوستیمان برقرار باشد و اگر من در بین شما نبودم، این دوستی را سرپا نگه دارید».
وی با تأکید بر اینکه حسن در خانواده نیز همین گونه بود، تصریح کرد: حسن بر روی تک تک افراد خانواده حساس بود و از تنها موردی که خیلی متنفر بود، غیبت بود.
حسن، نهایت احترام به من و پدرش را داشت
طربی با اشاره به اینکه حسن از دوران دبیرستان دوستان زیادی داشت و با هیچ کدام از انان قطع رابطه نکرده بود و حتی اگر حضوری آنان را نمیدید تلفنی با آنها در ارتباط بود تا قبل شهادتش، گفت: در خانواده از کوچک و بزرگ همه جذب صحبتهای حسن میشدند، حواسش به همه افراد خانواده بود و به من و پدرش نهایت احترام را میگذاشت.
مادر شهید حسن قاسمی دانا با بیان اینکه حسن خیلی مردم دوست و مهربان بود، ادامه داد: در بیرون از خانواده نیز خیلی حواسش به دوستانش بود، اگر مشکلی برایشان پیش میآمد سعی خود را در برطرف کردن ان مشکل انجام میداد. حسن با رفتارش بر روی همگان تأثیر میگذاشت.
وی با تأکید بر اینکه حسن همیشه میگفت «کارهایم را برای رضای خدا انجام میدهم»، ابراز کرد: حسن به این جمله که خواستن توانستن است عینیت بخشید.
طربی با بیان اینکه حسن در سال ۹۰ به سوریه عازم شد و بعد از آن همزمان با اربعین حسینی به کربلا نیز مشرف شد، گفت: در سال ۹۱ نیز اسمش را برای کربلا نوشته و همه کارهایش را درست کرده بود، صبح روزی که عازم کربلا بود به پدرش گفت انشاالله ساعت ۱۲ پرواز دارم، پدرش برای اینکه مشغله کاری زیادی داشت با رفتن حسن مخالفت کرد، حسن رو به من گفت مامان تو میتوانی او را راضی کنی با پدر صحبت کن، من نیز با پدرش صحبت کردم ولی او همچنان مخالف بود، وقتی مخالفت پدر را به او انتقال دادم، حسن بدون چون و چرا ساکش را گذاشت و گفت کربلا بدون رضایت پدر قبول نخواهد شد و با اینکه همه کارهای سفرش را کرده بود ولی نرفت.
مادر شهید حسن قاسمی دانا با بیان اینکه در آخرین اعزامش به سوریه فقط من خبر داشتم که میرود، ابراز کرد: حسن دو ماه با من صحبت میکرد تا من را برای رفتنش راضی کرد.شهید موقع اعزام به پدرش در این رابطه هیچ چیزی نگفت چون می ترسید مخالفت کند و فقط من مطلع بودم که می خواهد به سوریه برود و بعد از اینکه رفت یک هفته بعد پدرش با خبر شد.
گفتنی است، شهید مدافع حرم «حسن قاسمی دانا» در تاریخ ۲۵ فروردین ۹۳ به صورت داوطلبانه و از طریق لشکر فاطمیون عازم سوریه شد و در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ماه همان سال، یعنی حدود یک ماه بعد از اعزامش به شهادت رسید.